مروری بر دهه اول جشنواره تجسمی فجر/۲
شجاعی طباطبایی: آقای وزیر چهلمین سال انقلاب و این شورای سیاست گذاری؟!/سیاسی نباشیم اما سیاست داشته باشیم
شجاعی طباطبایی گفت: اصلاً این عنوان فجر چرا به این جشنواره اطلاق شده و چرا آن رویهای که در ابتدای این اتفاق، جزو سیاستهای اصلی بود، دیگر دنبال نمیشود و چراهای بسیار دیگر؟
یک دهه از آغاز فعالیت جشنواره تجسمی فجر می گذرد. تمامی خبرنگاران این حوزه هنرمندانی که در شکل گیری و تداوم این جشنواره مهم نقش داشته اند را به خوبی می شناسند و شاید بارها به همین مناسبت با آنها گفت و گو کرده باشند. در این میان سید مسعود شجاعی طباطبایی یکی از چهره های شاخص به شمار می آید که چندین دوره به عنوان دبیر بخش کاریکاتور و حتی عضو شورای سیاست گذاری این جشنواره بوده است. وی هم اکنون مدیر مرکز تجسمی حوزه هنری است و تا چندی پیش با ۳۵ سال سابقه فعالیت در حوزه کاریکاتور، ریاست خانه کاریکاتور را هم عهده دار بود.
در آستانه آغاز دومین دهه برگزاری جشنواره تجسمی فجر پای صحبت های این هنرمند نشستیم تا ارزیابی او را از یک دهه گذشته بشنویم. دو روز پیش قسمت اول این گفت و گو (اینجا) منتشر شد و اکنون، قسمت دوم و پایانی این گفت و گو را در ادامه می خوانید:
مسعود شجاعی طباطبایی: در ادامه سخنانم با توجه به لیست اعلام شده از اعضای محترم شورای سیاستگذاری برای دوره یازدهم، دیگر مجبور هستم یک مقدار با صراحت صحبت کنم.
نه هنرمندان ارزشی، نه حتی دبیران دوره های قبل
همهشان از اساتید من هستند و خیلی نسبت به این عزیزان احترام میگذارم. اما واقعاً چرا از هنرمندانی که در حوزه انقلاب و کارهای ارزشی ورود پیدا کرده و کار کردهاند اسمی نیست؟ آدم تعجب میکند و این شائبه جدی پیش میآید که چرا هنرمندانی که میآیند در حوزههای ارزشی کار میکنند، دیگر امکان ورودشان در چنین فضاهایی به صفر میرسد و بعد اگر بخواهیم چالشی با این قضیه برخورد کنیم، بعضی از اینها، که در ارتباط با موضوعات مهم ارزشی مثلاً در ارتباط با مدافعین حرم یا بحث یمن، یا میانمار، یا بحثهای اصلیتر مثل دفاع مقدس، انقلاب و اصلاً بحث کلی مقاومت کار کردهاند، واقعاً احساس میکنند که دچار مشکلات جدی میشوند. یعنی همه بچههایی که در این حوزه کار کردهاند وقتی میبینند که یک لیستی منتشر میشود ولی کسی از بچههای مقاومت حتی نظر هم نمیخواهد! حتی از هیچ کدام از دبیران دورههای قبل جشنواره هم، هیچ نظری نخواستند -چون من با سید عباس میرهاشمی و مجتبی آقایی در ارتباط هستم و کمابیش از وقایع مطلعم- انگار که تاریخ صفر شده و حیف است دوباره چرخ را از نو بخواهند بسازند.
خب این روند کمی غیر معمول به نظر میرسد که در این اتفاق عملاً تمام اساتید و کسانی هم در این حوزهها کار کردند و در ادامه مسیر جوانها، یک مقدار نادیده گرفته شده و مورد بیتوجهی قرار میگیرند.
آقای وزیر چرا نام امثال این هنرمندان در لیست نیست؟
هنرمندان ارزشی که کم هم نداریم و اگر بخواهم اسم بیاورم افرادی مثل استاد مصطفی گودرزی که هم از توان تکنیکی خیلی بالایی برخوردار است و هم با دو مدرک دکتری از فرانسه، توان علمی خیلی بالایی دارد، حبیبالله صالحی، کاظم چلیپا و خیلی از افراد دیگر که اگر بخواهم اسم ببرم اصلاً یک لیست بلند بالا میشود. من ضمن احترامی که برای آقای حسینی و همین طور آقای صالحی وزیر محترم ارشاد قائلم ، اما به نظرم میآید باید از ایشان پرسید که چرا امثال این هنرمندان عزیز در این لیست نیست؟ چرا نباید در اتفاقاتی که مهم است و تأثیرگذار است، کسانی که خود در اینها نقش داشتند، در شرایط خیلی سخت دورهای از انقلاب آمدند و تمام جوانی و وجودشان را در طبق اخلاص گذاشتند، در جبهه حضور داشتند، در فضای خاص آن موقع، زیر موشکباران و .... کار کردند، حتی اسمی از این عزیزان برده نمیشود یا در این لیست نیستند؟ این نگران کننده است.
بالاخره در این لیست کسانی هستند که آنها را میشناسم، افراد گمنامی نیستند و شناخت نسبی از آنها داریم حتی داخل پرانتز عرض کنم مثلاً آقای فرزاد ادیبی در دانشگاه تهران شاگرد خود من بوده. اما بعضی از اینها اگر کاری هم در ارتباط با انقلاب و جنگ و مانند اینها انجام دادند، بعد از یک مدتی میگویند این کارها دورهاش گذشته، اصلاً راجع به آن صحبت نکنید!
البته خدا می داند که من، اصلاً اهل نق زدن نیستم و ما داریم کار خودمان را انجام میدهیم، مثلاً من دبیر اجرایی جشنوارهای تحت عنوان جشنواره مقاومت هستم که در آن، هنرمندان حوزههای مختلف، جانانه کار میکنند. نگاهشان هم، در عین حال که به شکلی بسیار فاخر است، ولی رویکردی مردمی را در نظر دارند. در حوزه هنری هم جشنواره هنر جوان را داریم، کارها را انجام میدهیم ولی به هر جهت، وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی در هنر این مملکت یک جایگاه خیلی جدی دارد و خصوصاً امسال این مساله اهمیت خاصی پیدا کرده است.
آرزو داریم جان بولتن هم مانند مک کین چهلمین سال انقلاب را نبیند
چهلمین سال انقلاب و این شورای سیاست گذاری؟!
ببینید در عین حال که امسال چهلمین سال انقلاب است، اما دشمنان قسم خورده ما از عبارتهای خیلی تند و گزندهای استفاده میکنند. مثلاً جان بولتن میگوید آرزوی من این است که جشن پیروزی انقلاب را نبینیم - البته ما هم همین آرزو را برای او داریم، همانطور که برای آقا مک کین این اتفاق افتاد و مُرد و ندید! - ولی واقعاً در چنین شرایطی که تمام رسانهها و جریانهای معاند در تلاشند تا شرایط را ناامن کنند و اتفاقات تروریستی همچون آنچه در اهواز دیدیم بوجود می آید، آن وقت در مهمترین اتفاق هنری یعنی جشنواره تجسمی فجر چهلمین سال انقلاب که باید یک نسبتی حداقل با چهلمین سال انقلاب داشته باشد، -البته هنوز موضوعات آن مشخص نیست – به چنین شورای سیاستگذاری برسیم؟!
تفاوت ما و مکزیک در برخورد با هنرمندان انقلابی
گرچه امیدواریم از دل این ماجرا و از این اعضایی که جمع شدهاند، ما شاهد یک نیم نگاهی حداقل به انقلاب و چهل سالگی انقلاب باشیم، اما لازم است که در اینجا مثالی بزنم، ببینید مکزیک یک انقلابی کرد و هنوز هم نقاشیهای دیواری مکزیک به عنوان مظهر این اتفاق مدام بازسازی می شود و مورد توجه مداقه قرار می گیرد. یعنی از آثار هنرمندانی چون «ریویرا» و «داوید آلفا روسی کیایروس» به طور مداوم کتابهایی منتشر می شود. من آخرین مجموعهای که راجع به هنرمندان انقلابی مکزیک دیدم، همین سال پیش بود؛ که کتابی در حدود دو هزار صفحه چاپ کرده بودند که از طریق سفارت مکزیک ارسال شده بود. شاید این مساله هیچ پایانی برای آنها ندارد. تا الان هزاران مقاله در این خصوص کار شده تا خوب معرفی شوند و هر سال بیشتر از سال قبل کار میکنند.
ولی در این فضا، هنرمندان انقلابی ما چه جایی دارند؟ شاید کسی بگوید که مثلاً عیار کارشان نسبت به انقلاب مکزیک پایینتر است. خب اگر حتی این را هم بگویند شما هر چیزی را باید به نسبت خودش بسنجید دیگر. همین تابلویی که پشت سر من هست، اثری است در ارتباط با شهید فهمیده که دکتر مصطفی گودرزی کار کرده، خب آن موقعی که این را کار کرده یک جوان بیست و چهار- پنج ساله بوده و شما ببینید چقدر حس در آن هست، چقدر فضا دارد، چقدر شور در آن هست. یعنی همه همه عناصری که در یک کار بسیار پخته و خوب میشود پیدا کرد در این کار هست. یا کارهایی که آقای چلیپا انجام دادند، حسین خسروجردی به همین شکل، و یا همه دیگر هنرمندان انقلابی، بچهها با یک دلداگی و شور عجیبی اینها را ثبت کردند و آدم خیلی ناراحت میشود که حداقل در یک چنین اتفاقی که اتفاق بزرگ تجسمی کشور هست هیچ کدام از این عزیزان حضور ندارند.
واقعاً این قدر منفعل بودن به هیچ وجه پسندیده نیست
باز هم تکرار می کنم هیچ کدام و این نگران کننده است! چون به هر جهت من حوزه کاری و تخصصام در حوزه کاریکاتور است و اینها را رصد میکنم، ترامپ دیگر به طور مشخص حرفهای بیربط زیادی میزند-البته یک جاهایی حرفهای بامزه هم میزند که حتی مقام معظم رهبری میگوید ترامپ از شما بابت این متشکریم ، چون چهره واقعی آمریکا را دارد نشان میدهد- ، تمام معاونینش را به شکلی میچیند که به نوعی همهشان یک کینه خیلی جدی نسبت به ایران و ایرانیها دارند، سناتورهایشان همینطور، چیدمانها چیدمانهای عجیب و غریبی است اصلاً این رویه دوگانه آزادی بیان خیلی عجیب و عیان است، یا ترامپ نه، از آن لحظهای که جنگ عراق توسط بوش پسر شروع شد، اولین حرفی که زد، ایران را هم جزو محور شرارت خواند و رسانههای آمریکایی و غربی شروع کردند علیه ایران کار کردند و در سندیکای کیگیل که یکی از معتبرترین سندیکاهای کاریکاتور جهان است بحث جنگ با ایران (war with Iran) را مطرح کردند، الان هم دقیقاً همان سندیکا دارد همین کار را ادامه میدهد و کیگیل به شدت دارد کارهای تندی علیه ایران مطرح میکند. خب وقتی یک چنین هجمه جهانی علیه ما وجود دارد، اگر ما در حوزه هنر در ارتباط با این همه اتفاقات تلخی که اینها در صحبتها، عملکرد و در ارائه آثارشان انجام میدهند، حرفی نداشته باشیم واقعاً این قدر منفعل بودن به هیچ وجه پسندیده نیست.
در این شرایط از وزیر انتظار دقت در چیدمان افراد داشتیم
اصلاً اگر شرایط شرایط معمولی بود، مثلا هیچ اتفاقی نیفتاده بود، همه چیز آرام بود، ما هم مثلاً میگفتیم چه خوشبخت هستیم و فلان و اینها، آنها آمدهاند در این جشنواره فجر و دارند دنبال یک سری اتفاقات فرمالیستی میگردند، بد هم نیست به هر جهت هنرمندها با زبان فرم و مفهوم میخواهند آثار و آراءشان را اعلام کنند؛ ولی الان شرایط شرایط خیلی ویژه است، در وهله اول از آقای وزیر انتظار میرفت که حداقل دقت نظری در چیدمان آدمها داشته باشند. باز اذهان به این سمت نرود که فکر کنند ما با اعضای شورای سیاستگذاری مخالف هستیم، نه، بلکه میگوییم چرا از چهار پنج نفر هنرمندان انقلابی هم در کنار اینها استفاده نشد.
ابراهیم حقیقی استاد مسلّم ما و فرزاد ادیبی دوست صمیمی من است، در واقع معتقدیم که باید در این شورا از همه جناحها باشند. ما اصلاً هیچ ایرادی نمیگیریم چرا که همه اینها عزیزانی هستند که ایرانی هستند، در ایران ماندهاند ودر همین شرایط کار میکنند، منتها چرا از جبهه انقلاب و مقاومت کسی حضور ندارد. این دغدغه ما است وگرنه ما با کسی مشکلی نداریم. من دو سه سال قبل در شورای سیاستگذاری دعوت شدم ولی نتوانستم در خدمت این عزیزان باشم و خیلی راحت کنار آمدیم.
سیاسی نباشیم اما سیاست داشته باشیم
ولی الان شرایط به نظرم شرایط عادی نیست، شرایط خیلی جدی و سختی هست، در این ناکجاآباد و چنین فضایی که برای ایران ترسیم کردهاند و به شکلهای مختلفی دقیقاً همه چیز را میگویند، انتخابهایشان هم انتخابهای دقیق و مشخصی است یعنی چشم در برابر چشم، مثلاً اگر سیزده آبان را برای آغاز مرحله دوم تحریم ها انتخاب می کنند به این دلیل است که روزی است که اینها خیلی زخم خوردند. یعنی واقعاً به شکل خیلی جدی دارند صف آرایی می کنند و خب به نظر میرسد که باید سیاست درستی اتخاذ میشد، البته هنوز هم دیر نشده تا ما با زبان هنر نسبت به این اتفاقات، جوابی داشته باشیم. حالا نمیگوییم جشنواره فجر را سیاسیاش کنیم ولی باید سیاست داشته باشیم.
باز هم تاکید می کنم که فقط دلم میسوزد و به هر جهت کاش ترکیب این شورا از یک جناح خاص نبود و ما میتوانستیم از جناحهای مختلف، خصوصاً جناح انقلابی، هنرمندانی را در این جمع ببینیم.
- موج: حال بفرمایید که شما با فراخوانی یا کیوریتوری برگزار شدن جشنواره موافقید ؟
مسعود شجاعی طباطبایی: قطعاً فراخوان. کیوریتوری همین اتفاقی بود که سال پیش افتاد، از مثلاً چهل پنجاه گالری خواستند که بیایند و آثارشان را ارائه کنند با اسم گالری و آثاری هم ارائه شد که واقعاً خیلیهایش چیز خاصی نداشت. مثلاً تصور کنید یک آینهای جلوی آن کلی بادکنک، یک صندلی هم آن وسط، کاری هم ندارم که تکراری هم بود.
- موج: خب به نظر شما اگر فراخوان موضوعی بدهند، آثار سفارشی نمیشود؟
مسعود شجاعی طباطبایی: اولاً، با این موافق نیستم که بگویم کارها ترویجی و سفارشی می شود. من از شما یک سؤال دارم، الان عرض کردم خیلی از فضاهای هنری با عناوینی مشخص، به طور مشخص دارند علیه ایران کار میکنند و اگر ارشاد با چنین جشنوارهای در چنین حوزههایی، ورود پیدا نکند، پس کجا باید وارد بشود؟ یعنی این که در حالی که قرار است شاهد رویدادی باشیم که عنوان بینالمللی و فجر دارد، در چهلمین سال انقلاب برگزار می شود، این همه فشار روی ایران هم هست، تمام دنیا دارند برعلیه ایران کارهای هنری و فرهنگی انجام میدهند. آیا وزارت ارشاد نمیخواهد در این حوزه، یک نقشی ولو نه چندان پررنگ، داشته باشد. نقشی که به هر جهت متأثر از مسائل روز جامعه ما هست، درست است که شما میگویید ممکن است در بین این کارها چهار تا کار هم بیاید که مثلاً با موضوعات روز مرتبط باشد. ولی در عمل ما یک چنین چیزی را ندیدیم.
به نظر من باید مخصوصاً در چهلمین سال انقلاب توجه بیشتری باشد. البته با این وضعیتی که ارشاد دارد پیش میرود، نمیدانم شرایط به چه شکل رقم میخورد ولی حالا خوب است که قبل از این که تصمیمات نهایی شود و موضوعات اعلام شوند، این مصاحبه انجام می شود. شاید ما را به خاطر این که همیشه در جبهه درگیری با صهیونیستها و مباحث سیاسی و استکبارستیزی و امثال اینها مطرح شدیم بگویند بابا این یک نیروی تند افراطی است که مباحث این چنینی را مطرح میکند. نه، ما مدافع تمام مظلومان جهان هستیم و وظیفه داریم.
شما بهتر میدانید در این چند سال اخیر، در غالب این کارهایی که ما انجام دادیم، در همین خانه کاریکاتور که من مسئولیت آن را تا هفت ماه پیش به عهده داشتم. حتی یک ریال بودجه در ارتباط با تمام این مفاهیم حوزه مقاومت که عرض کردم، در اختیار ما قرار ندادند. بلکه همه اینها یا توسط انجیاوها، یا مراکز مردمی یا بالاخره بعضی از سازمانهایی که این دغدغه را داشتند انجام شد. یعنی ما حتی یک ریال از ارشاد و شهرداری نگرفتیم.
- موج: شاید هم تقسیم کار کردهاند و میگویند چون جاهای دیگر هستند، موازی کاری نشود؟
مسعود شجاعی طباطبایی: اگر یک چنین سیاستی باشد که خیلی عالی است. یعنی بیایند بگویند که مثلاً حوزه هنری شما مسئولیتت این است که فقط در حوزه کارهای مقاومت کار کنی و ارشاد شما مؤظف هستید در کارهای مثلاً ارتقای هنری و ... ولی واقعیت قضیه این است که چنین چیزی نیست. خودمان را گول نزنیم! کجا چنین اتفاقی افتاده، کی وزیر و نمیدانم مسئولین نهادها، سازمانها و ارگانها کنار همدیگر قرار گرفتند و تقسیم کار کردند. واقعاً اگر بوده پس چرا اعلام نمیشود. اگر هم میخواهند بگویند که مثلاً علنی نباشد باز هم دور از ذهن و کمی عجیب است. بالاخره ارشاد یک جایی باید یکی از این اتفاقاتی که حالا ما نمیگوییم مربوط به مسائل روز جامعه است، اما در دههای اتفاق میافتد که اسمش دهه فجر و دقیقاً دههای است که اتفاقات خیلی بزرگی مثل پیروزی انقلاب در آن رخ داده حرکت جدی تری داشته باشد.
امسال چهلمین سال انقلاب است. همه دشمنان دنیا کنار هم قرار گرفتهاند. دقیقاً زمان جنگ هم ما همین حس را داشتیم. یعنی زمان جنگ صدام، پشتش تمام دنیا صف کشیده بودند. الان هم همین وضع است. نگاه کنید دنیای استکبار، تمام قد صف کشیدهاند و دیگر پشت کسی هم قایم نشدهاند، بلکه همه چهرهها روشن و واضح و عریان و به طور مشخص قسم خوردهاند. قسم خوردهاند که هر جور شده نفس بگیرند. خب آقای مسئول، آقای وزیر، آقای نمیدانم چه! سهم شما در ارتباط با این اتفاق بزرگی که متأسفانه علیه ایران در حال رخ دادن است چیست؟ چه قدر است؟ چرا در این حوزه ورود پیدا نمیکنید؟ چرا در این شرایط بحرانی و حساس که واقعاً ما یکی از دغدغههایمان همان بحث انقلاب است، در این بحث ورود پیدا نمیکنید؟ اصلاً این عنوان فجر چرا به این قضیه اطلاق شده و چرا آن رویهای که در ابتدای این اتفاق، جزو سیاستهای اصلی بود، دیگر دنبال نمیشود و چراهای بسیار دیگر.
- موج: و اما سخن پایانی شما؟
مسعود شجاعی طباطبایی: به نظرم این یک اتفاق خیلی جدی است. هم آن قدر که الان نسبت به مباحثی مثل اقتصاد به طور جدی، سندهای راهبردی مطرح میشود و یا در ارتباط با بحث نظامی که مقام معظم رهبری بیاناتی داشتند؛ به نظر میرسد در حوزه هنر هم، باید یک چنین اتفاقی رخ بدهد. و خصوصاً من تأکید میکنم و شاید بعضیها بگویند آقا این چرا سوزنش گیر کرده، ولی نسبت فجر با انقلاب مشخص است. جشنوارهای هست که در چهلمین سال انقلاب برگزار میشود. باید دقت کنند. هر کمکی هم از دست ما بربیاید در خدمتشان هستیم. اصلاً هم این جور نیست که کنار گود نشسته باشیم و بگوییم لنگش کن یا غر بزنیم. اصلاً بحثی که از ابتدای امسال داشتیم، بحث همافزایی بود. سراغ ارگانها، نهادها و سازمانها رفتیم که بیایید با همدیگر بحث همافزایی را امسال به طور جدی دنبال کنیم که با بعضی از نهادها، سازمان ها و ارگان ها به نتیجه رسیدیم.
ارسال نظر