مروری بر دهه اول جشنواره تجسمی فجر/۳
میرهاشمی: سعی کردیم مانع هدف شدن جشنواره شویم/نه رقیب بینالها بودیم نه شبیه آنها/به احترام هنر و هنرمند استعفا دادم
سید عباس میرهاشمی گفت: در آیین نامه این موضوع مورد تاکید قرار گرفت که دبیر دوره قبل در دوره بعد باید حتماً در شورای سیاستگذاری حضور داشته باشد تا آن چه را که دیده منتقل کند.
در آستانه آغاز دومین دهه برگزاری جشنواره تجسمی فجر، پای صحبت های دبیران و دستاندرکاران ده دوره گذشته نشسته ایم که به تناوب مشروح آن را منتشر خواهیم کرد تا با ارزیابی دهه اول جشنواره بین المللی تجسمی فجر برآیند کلی، زمینه مناسبی برای تصمیم گیری و برنامه ریزی دوره های پیش رو را فراهم کنیم.
در روزهای گذشته مشروح سخنان جنجالی سید مسعود شجاعی طباطبایی در ارتباط با جشنواره تجسمی فجر را در منتشر کردیم.
بیشتر بخوانید:
این بار در یک نشست صمیمی میزبان دو عکاس مطرح کشور بودیم که مدیریت هشت دوره از ده دوره برگزار شده جشنواره تجسمی فجر را در دو نیمه اول و دوم دهه اول بر عهده داشته اند. دو نیمه ای که شاهد تفاوت های زیادی نسبت به هم بوده اند.
ما سخنان این بزرگواران را به تفکیک و هر کدام را در دو بخش تقدیم می کنیم تا مطالعه آن برای شما عزیزان از سهولت و انسجام بیشتری برخوردار باشد.
در ادامه بخش اول سخنان سیدعباس میرهاشمی مدیر انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس و دبیر چهار دوره مختلف جشنواره تجسمی فجر را درباره اهداف و دستاوردهای جشنواره تجسمی فجر میخوانید:
-
موج: در ابتدا کمی در مورد شکل گیری جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر و اهداف آن صحبت کنید.
برخلاف شایعات رقیب دوسالانه ها نبودیم
سید عباس میرهاشمی: جشنواره تجسمی فجر براساس طرحی که در واقع به امضای سه تن از هنرمندان بزرگ کشور یعنی مصطفی گودرزی، ابراهیم حقیقی و غلامعلی طاهری به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه شده بود، آغاز به کار کرد. این سه تن برای آن یکسری قواعد، اهداف، چهارچوپ و قالبهایی نوشته بودند که اگر اشتباه نکنم در طراحی اولیه، بیشتر به بحث استعدادیابی و جامعیت دادن به کل جامعه و نه توجه به یک مجموعه مرکزی، تأکید داشتند. در سال 1386 اولین دوره این جشنواره برگزار شد؛ در آن ایام هم براساس قواعد و اهداف تعیین شده، جلساتی شکل گرفت و یک شورای سیاستگذاری خیلی محدود، این اهداف را کمی شکافتند که به چه سمتی برود و برخلاف آن چه که در جامعه ما مطرح شده بود که فجر قرار است بیاید و جای بینالها را بگیرد ولی دقیقا آنجا دنبال تعریف خط مرز بین بینالهای هنری و فجر تعریف میگشتند که قرار بود آنها را تفکیک کند و همچنین خیلی از مقولات جا افتاده که در برگزاری بینالها به آن توجه نمیشد را، مورد توجه قرار دهد. بر این اساس کار فجر شروع شد، تا خلأ موجود را پر کند.
جغرافیای کشور را در نظر داشتیم نه فقط مرکز را
دبیری اولین دوره جشنواره هنرهای تجسمی فجر بر عهده غلامعلی طاهری بود و حتی براساس آن قالبهای تعریف شده توسط همان شورای سیاستگذاری که شامل بزرگوارانی که اسم بردم و بنده بود، قرار شد رشتههای مختلف در استانهای مختلف حضور داشته باشند و کارگاههای آموزشی برگزار کنند؛ برایند آن کارگاهها وارد فجر شود تا در وهله اول، اینگونه از مرکز خارج شویم و جغرافیای کل کشور را در نظر داشته باشیم و هم براساس آن، از آنجا که آن چه بینالها صرفا دنبال میکردند را برای هنر این مملکت کافی نمیدانستند، یک کار جدی در حوزه هنر اتفاق بیفتد که بتواند به گسترش دادن آن(هنر) در فضاهای عمومی کمک بکند.
جشنواره هدف نبود بلکه مسیری بار پرسیدن به هدف بود
یکی از نکاتی که در دوره اول به آن پرداخته شد و من و دوستان در آن جمع هم به آن تاکید داشتیم، این بود که مانع هدف شدن جشنواره بشویم و جشنواره را واقعاً به معنای یک مسیر برای رسیدن به هدف تعریف کنیم.
-
موج: آقای میرهاشمی دستاورد چهار دوره دبیری شما در جشنواره هنرهای تجسمی فجر چه بوده است؟
یکی از سختترین کارها به نظر من راهاندازی و جا انداختن جشنواره بود
سید عباس میرهاشمی: همیشه راهاندازی یک جشنواره کار سختی است چون باید سازوکار، چارچوب و آیین نامه تعریف شود، افرادی دعوت به حضور شوند که صاحب نظر و صاحب نام باشند و کارهایی از این دست. بنابراین یکی از سختترین کارها به نظر من راهاندازی و جا انداختن جشنواره بود.
باید تجسمی را می شناساندیم
خب، این نیاز بود؛ یعنی دامن زدن به این فعالیتها یکی از نیازهای فرهنگی ما بود و هست که در واقع هنرهای تجسمی را بشناسیم و بشناسانیم. نباید امروز را نگاه کنیم که دانشگاههای زیادی در سرتاسر کشور است، وقتی قرار شد در استانها کارگاههایی گذاشته شود این فعالیتها خیلی کمتر بود. مقدار پولی که به بهانههای مختلف به حوزه تجسمی میآمد، رقم خیلی ناچیزی بود، اما خود این میتوانست درصدی، گردش پولی در حوزه تجسمی را بالاتر ببرد و در واقع باعث دیده شدن هنرهای تجسمی شود که اینها به اعتقاد من قابل احترام است.
پلکانی طراحی کردیم که یک روستایی هم می توانست نسبت خود با مرکز را بداند
راه اندازی جشنواره تجسمی فجر و نفوذ آن در سراسر کشور از دستآوردهای قابل اعتنا همکاران من است. در حوزه تولید آثار تجسمی و هنری یک طبقهبندی و مرتبهگذاری طراحی شد که ما پلههایی را ایجاد کنیم که هنرمند یک روستا هم بداند نسبت به آنچه که در مرکز به آن نگاه میشود و اولویت دارد، در پله چندم است و راه را برایش باز کنیم تا بتواند امیدوار باشد با طی این پلهها میتواند به آن مقصد و جایگاه برسد.
آیین نامه ای برای جلوگیری از رکود و سلیقه ای شدن جشنواره
در دوره دوم و سوم، دبیری را به عهده من گذاشتند که براساس آن اهداف و روالی که در دوره اول شکل گرفت شروع به کار کردیم. در ابتدا و بر اساس تجربه شکل گرفته آییننامهای نوشتیم. آییننامه و رویهای که بتواند هر سال خودش را تکمیل کند تا ضمن اینکه، ما براساس تجربیات و اتفاقات جدید، فجر را دنبال کنیم و از این که به رکود بیفتد پیشگیری کنیم، اجرای کار را هم از شکل سلیقهای خارج کنیم و این کار را به سلیقه افرادی که میآیند و میروند، واگذار نکنیم. این آییننامه در سال دوم خیلی مختصر نوشته شد، در سال سوم خیلی کاملتر شد حتی ترکیب شورای سیاستگذاری مشخص شد که از هر رشته یک نفر عضو شورای سیاستگذاری و حتماً از متخصصین آن رشته باشد.
راه اندازی دبیرخانه دائمی
همچنین راه اندازی دبیرخانه دائمی جشنواره تجسمی فجر از دیگر نکات مهم و موثر بود. شاید کسی به رویه برگزاری جشنواره اشکال نمیگرفت، منتها خیلیها به سطح آثار انتقاد داشتند که باید خیلی کیفیتر از این باشد و باید وقت بیشتری بگذاریم. بر همین اساس سعی میکردیم برنامه زمانبندی را رعایت بکنیم و در واقع یک گسترهی زمانی مناسبی را برای برگزاری جشنواره در اختیار گروه بعدی بگذاریم.
زمان مساله بسیار مهمی است. با اعلام فراخوان به هنرمندان از نظر زمانی، شرایط، مکانی و اعتباری متعهد میشوید، پس باید یک جشنواره را به شیوهای طراحی کنید که از عهدهاش بربیایید. در کنار برگزاری جشنواره، حتما باید به نکاتی مثل بازار، اقتصاد هنر، استعدادهای نو و پیشکسوتان و فرهیختگان توجه شود و فضای مناسب را فراهم کنید. همه اینها یک سری انتظاراتی دارند بعد مجبورید یک مسیری را طراحی کنید که بالنسبه آن چه که در توان تان است و به موضوع میخورد اینها را دخیل کنید، نگرانیها را کمتر کنید، فضا ایجاد کنید برای کار بعدی، امید ایجاد کنید.
همراه کردن هنرمندان شاخص و راه اندازی کانون نخبگان دو دستاورد مهم دیگر
همچنین همراه کردن هنرمندان برجسته و شاخص، در جشنواره تجسمی فجر کار آسانی نیست؛ اما اساتید را در جشنواره تجسمی فجر دخیل کردیم و حتی نمایشگاه جداگانهای برای آنها گذاشته میشد.
ولی از دستآوردهای مهم جشنواره تجسمی فجر علاوه بر راهاندازی آن، راه اندازی کانون نخبگان بود که متاسفانه در دوره ششم متوقف شد. این کانون، استعدادیابی انجام میداد و در ارتباط با گرایشهای مختلف حوزه تجسمی و استمرار دادن این ارتباطات تعامل ایجاد می کرد که به نظر من باید به قضیه جدی نگاه میشد.
شورای سیاست گذاری بر اساس آیین نامه حسن انجام کار را چک می کرد
ضمن این که قرار شد در بعضی از رشتههایی که توان و قابلیت داریم، به حوزه بینالمللی هم وارد شویم اینها اینها از مهمترین بحثهایی بود که ما دنبال میکردیم و همهاش از نظرات شورای سیاستگذاری بود و با اجازه شورای سیاستگذاری این اتفاقها افتاد؛ یعنی قطعاً تمام صورت جلسات آنها موجود است.
یعنی میخواهم بگویم اگر الان دوستانی بگویند که در آن دوره ها آییننامهای رعایت شده یا نشده، رعایت شده است. همچنین چند نفر هم به جهت حقوقی در شورای سیاستگذاری حضور داشتند مثل معاونت طرح و برنامه معاون هنری ارشاد و رئیس مؤسسه تجسمی که سرمایه اصلی از آنجا تامین میشد و مانند اینها، که براساس همان آییننامه طراحی شده، بررسیهای نهایی هم توسط همین مجموعه بود که چک میشد آیا این کارها انجام شده یا نشده و کاری که طراحی شده روی زمین نماند.
برای انتقال تجربه حضور دبیر قبلی در شورای سیاست گذاری الزامی بود
در آیین نامه حتی این موضوع مورد تاکید قرار گرفت که دبیر دوره قبل در دوره بعد باید حتماً در شورای سیاستگذاری حضور داشته باشد تا آن چه را که دیده منتقل کند و حتی در یکی از این دورهها وقتی قرار شد آقای رجبی حکم دبیری دوره چهارم را بگیرد، قرار شد روی سن من به عنوان دبیر دوره قبل بروم و حکم را به ایشان بدهم و مثل دُوی امدادی باشد که چوبی را دست هم میدهند و مستمر کار را دنبال میکنند.
اصرار داشتیم که در اختتامیه هر دوره دبیر دوره بعد حتماً معرفی شود که یکی دو دوره خب این طور شد و اینها پایههایی بود که در آن دورهها گذاشته شد.
به احترام هنر و هنرمند استعفا دادم
من چه به عنوان دبیر، چه به عنوان داور یا شورای سیاستگذاری، در جشنوارههای مختلفی دخالت داشتم اما معتقدم خیلی آدم جشنوارهای هم نیستم؛ یعنی احساس میکنم جاهایی که لازم است، ورود پیدا کنم. در واقع جریان فرهنگی ما به سمتی رفته که اگر اینها را هم رها کنیم، حوزه فرهنگ زیانی که میبیند خیلی بالاتر است. حداقلش این است که باید در این حد نگهش داشت، اصلاحش کرد و رشدش داد. در دوره ششم به خاطر این که بخشی از آییننامه رعایت نمیشد، استعفا دادم و اعلام کردم به احترام هنر و هنرمند من کنارهگیری میکنم چون دیدم واقعاً آن حرمتی که باید گذاشته میشد، گذاشته نمیشود ولی بعد دوباره با یک جلساتی قرار شد امور اصلاح بشود و برگشتیم آن دوره را تا انتها پیش بردیم.
ارسال نظر