زباله گردی بخاطر پول یا فقر!؟
امروزه در سایه بروز مشکلات اقتصادی در کشور شاهد افزایش تعداد زباله گردها در شهر هستیم که عموما به دلیل اعتیاد یا مشکلات خانوادگی حاضر هستند ساعت ها درون زباله ها، مواد قابل بازیافت را جمع کرده و به دلالان به قیمت بسیار اندک بفروشند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری موج، برخی از این افراد بر این باور اند که با این نوع جمع آوری زباله به چرخه طبیعت کمک میکنند در حالی که نه تنها به چرخه طبیعت کمک نکرده اند بلکه سبب ریختن زباله های بیشتری در کف خیابان ها میشوند که سبب افزایش موجودات موزی در اطراف سطل زباله ها و کوچه ها میشود و سلامت جامعه و محیط زیست را به خطر می اندازد.
این افراد که در بین زباله های شهر ساعت ها مشغول جستجو، جمع آوری و فروش زباله ها هستن از خطر ابتلا به بیماری های عفونی از جمله هپاتیت و ایدز بی خبر هستند چرا که برخی معتادان دیگر سرنگ های آغشته به این بیماری ها را درون سطل زباله می اندازند و این افراد بدون توجه به این آسیب ها به راحتی دست در هر کیسه زباله ای کرده و بیمار میشوند این ماجرا همان جا متوقف نشده و سبب سایر آسیب های اجتماعی میشود.
زباله گردی دست آورد فقر نیست
در جامعه هستن کسانی که به عبارتی با سیلی، صورت خود را سرخ نگه میدارند زینب مرتضوی فر کارشناش علوم اقتصادی میگوید: شاید فقیر بودن زباله گردها را بپذیرم ولی فقیر بودن آنها تنها دلیل زباله گرد بودنشان نیست؛ آنها به چنین شغلی که در مقابل زحمتی اندک، پول فراوانی به دست می آورند علاقه دارند و این کار را بخاطر پول میکنند.
وی در ادامه میگوید:جمع آوری و فروش ضایعات در جهان شغل پر درآمدی محسوب میشود بیشتر کسانی که در کار خرید و فروش آهنآلات و ضایعات هستند، درآمدهای متوسط ۵ الی ۱۰ میلیون تومان دارند.
وی ادامه میدهد:بیشتر ضایعاتی ها کارشان را از جمعآوری نان خشک شروع کردهاند و حالا سرمایهدارهایی هستند که انبار آهن دارند شاید این شغل وجهه بدی داشته باشد اما برای کسانی که تن به کار نمیدهند و اساسا کار کردن برایشان سخت است،شغلی هوس انگیز است.
مهاجرین افغانی، بذهکاران و معتادان بیشترین افراد در معرض زباله گردی
یک جامعه شناس میگوید: معمولا زباله گردها افرادی با مشکلات خانوادگی از جمله اعتیاد پدر و اعضای خانواده، دختران فراری، زنان سرپرست خانوار یا بی سرپرست هستند که در مواجه با این نابسامانی ها برای گزاران امور خود دست به دامان زباله ها میشوند.
وی در ادامه میگوید: زباله گردی بهترین منبع درآمد برای معتادان است معتادانی که نه بهداشت فردی برایشان اهمیت دارد نه خانواده و نه جامعه و فقط به هزینه مواد مخدر خود فکر میکنند آنها که معمولا از خانواده و جامعه طرد شده بجای اینکه به فکر راهی برای برگشت به زندگی باشند به این شغل روی می آورند.
محمدرضا ساغی در پاسخ به این سوال که زنان و دختران در این راه گریبان گیر چه مشکلاتی هستند گفت: زنان و دختران در این راه امنیت روحی و جسمی خود را از دست میدهند و این خود میتواند به تنهایی یکی از عوامل فحشا باشد.
ساغی تمایل به کار در ضایعاتی ها توسط مهاجرین افغانی در این شغل را این گونه دانست: تعداد کثیری از مهاجرین بدلیل نداشتن مدارک هویتی و پروانه کار نمیتوانند در هر جایی مشغول به کار شوند بنابراین به جمع آوری ضایعات که هیچ شرایط خاصی برای بکار گیری در آن وجود ندارد روی می آورند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: مدیریت این موضوع از سمت ارگان های مربوطه نسبت به جمع آوری و سامان دادن این افراد باید مورد توجه قرار گیرد چرا که اگر به این ناهنجاری ها به موقع پاسخ درستی داده نشود در آینده نزدیک مشکلات جبران ناپذیری در جامعه به وجود می آید.
نبود کار میتواند علت عمده زباله گردی باشد؟
افرادی که در ضایعاتی های شهر زندگی میکنند روزانه بیشتر وقت خود را در زباله ها به سر میبرند در این باره با اسماعیل فردی ۴۳ ساله که در ۷ سال اخیر به این شغل گرایش پیدا کرده به گفتگو مینشینم او در پاسخ به اینکه چه چیزی وی را به این کار وادار کرده میگوید: سال ها پیش کارگر خیاطی بودم گرانی های پی در پی، نبود مواد اولیه و مشکلات اقتصادی باعث شد درب خیلی از کارگاه های خیاطی از جمله کارگاهی که من در آن مشغول بودم بسته شود که به دنبال آن من و خیلی از کارگران بیکار شدیم و نتوانستیم در جایی مشغول به کار شویم همان موقع بود که فهمیدم باید برای خودم کار کنم اوایل با گدایی در خیابان هایی نظیر صفاییه و ارم و... گزران امور میکردم تا اینکه توسط شهرداری دستیگر شدم و بعد از تعهد کتبی آزاد شدم و به این شغل روی آوردم.
او در پاسخ به این سوال که از زمانی که این کار را شروع کردی چه آسیب هایی رامتوجه شدی اینگونه توضیح داد: اوایل که مشغول به کار شدم قیمت مواد بازیافتی دستم نبود خیلی از ضایعاتی ها حاصل دست رنجم را به قیمت بسیار اندک میخریدند خیلی هایشان تو سر مال میزدند اما رفته رفته با تجربه ای که کسب کردم ارزش هر یک از مواد قابل بازیافت را فهمیدم و اجازه ندادم سرم کلاه بگذارند.
او در پاسخ به این که در کجا زندگی میکنی و همکاران تو عموما کجا ساکن هستند گفت: من و همکارانم بی سرپناه هستیم، روز ها به جمع آوری زباله مشغولیم و شبها در محل فروش زباله ها اسکان داریم.
او در پاسخ به اینکه اگر الان شغل ثابت با درآمدی خوب به او پیشنهاد شود میپذیرد یا نه؟ گفت: حتما میپذیرم و حاضرم شماره تماسم را در اختیارتان بگذارم تا برای آن کار با من تماس بگیرید.
سمیه موسوی کارشناس مسائل اجتماعی میگوید: این افراد از خشم درونی برخودار هستند، خشمی که در خانواده ای نابسامان به آنها وارد شده و باعث شده احساس کنند تمام جامعه به آنها پشت کرده و آنها باید حق خود را از راه هایی مثل دزدی تکدی گری و زباله گردی بگیرند، در حالی که این کار نه تنها به خود آنها ضربه می زند بلکه جامعه را دچار تشویش میکنند.
این جامعه شناس معتقد است اگر به این افراد هزار شغل آبرومندانه پیشنهاد شود بازهم رد میکنند چون این نوع درآمد را راحت تر میدانند و به آن تمایل دارند.
زباله گردها دامن گیر واسطه گری هستند
زباله گردها پس از ساعت ها گشت و گزار و جمع آوری زباله ها در پایان هر روز برای فروش زباله جمع آوری شده، دست به دامان ضایعاتی ها میشوند آنها پس از ساعت ها انتظار پشت درب های مراکز جمع آوری ضایعات، زباله خود را به مبلغی بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزارتومان میفروشند اما آن طرف ماجرا سود کلانی ضایعاتی به دست ضایعاتی ها میرسد مبلغی غیرقابل مقایسه با مبلغی است که هر زباله گرد دریافت میکند در واقع زباله گرد ها کارگران محل جمع آوری ضایعت محسوب میشوند که بدون تامین هیچ وسیله ی نقلیه ای برای حمل زباله ها از سوی مراکز جمع آوری زباله، برای آنها کار میکنند. همچنین باید یادآور شد که متاسفانه پیمانکاران از زبالهگردها انتظار کار بیش از اندازه دارند هرچند این کار به تنهایی و طبق ساعت عادی کار خود میتواند بسیار طاقتفرسا و خستهکننده باشد. بهعنوان مثال یک کودک در طول روز باید بیش از ۱۲ ساعت کار کند و همچنین حجم بالایی از زباله را به تنهایی جابهجا کند که این خود طبق قوانین حقوق بشر اجحاف در حق کودکان میباشد و باید با آن بهطور قانونی برخورد شود، اما متاسفانه در کشور ما بهدلیل عدم رسیدگی کامل به این معضلات بسیاری از افراد به راحتی از کودکان در زباله گردی استفاده میکنند که این خود جای بسی تاسف دارد.
راه حل روانشناسان برای کمرنگ شدن این معضل چیست؟
شیلر کیخاونی عضو هیأت مدیره انجمن روانشناسی اجتماعی ایران و مدرس دانشگاه درمورد این معضل اجتماعی اینگونه سخن به میان می آورد: این پدیده در بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای در حال توسعه بیشتر دیده میشود و روز به روز شاهد حضور کودکان کم سن وسال و بانوان در این کار هستیم، این پدیده علاوه بر زشتی بصری که دارد پدیدهای دلخراش است که با مشاهده آن، هر شهروندی هیجان ناخوشایندی مانند غم را تجربه میکند.
وی ادامه میدهد: متأسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی، تعطیلی برخی از مشاغل و شیوع ویروس کرونا درآمد ثابتی که این حرفه دارد باعث شده افراد بیشتری به تفکیک زباله گرایش پیدا کنند که این امر آسیبهای اجتماعی بسیاری را در بعد فردی و اجتماعی به بار میآورد.
عضو هیأت مدیره انجمن روانشناسی اجتماعی ایران با اشاره به فراهم بودن زمینه زبالهگردی، میگوید: حداقل درآمد برای زبالهگردها بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان عنوان شده است که این درآمد در مقابل دستمزد روزانه کارگران که به صورت فصلی انجام میشود درآمد مناسبی است و باعث گرایش سایر کارگرها به این شغل میشود.
کیخاونی ادامه میدهد: پدیده زبالهگردی آسیبهای متعددی به افراد شاغل در این کار از لحاظ جسمی و روانی میزند؛ افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند امکان دارد بدلیل ارتباط با زبالهها دچار بیمارهای عفونی شوند و این بیماری ها را به سایر افراد جامعه انتقال دهند، همچنین زبالهگردها هنگامی که کیسه زبالهای را باز میکنند و به شئ قابل بازیافت دست پیدا می کنند سایر زبالهها را رها کرده و میروند که این امر نه تنها چهره شهر را ناخوشایند میکند بلکه شیرابه آن باعث آلودگی آب و خاک و تجمع حیوانات موذی درآن مکان میشود.
وی با اشاره به اینکه محل زندگی زبالهگردها عموماً در حاشیه شهرهاست، میگوید: این افراد اقدام به ایجاد گودال هایی در حاشیه شهر کرده و در آنجا با شرایط نامناسب بهداشتی زندگی میکنند همچنین این گودال ها مکانی برای ایجاد آسیبهای اجتماعی مانند خرید و فروش مواد مخدر، سو استفاده جنسی و جسمی از کودکان، انحراف اخلاقی و… است.
این روانشناس اجتماعی بیان میکند: به دلیل اینکه این افراد در بسیاری از موارد مورد طرد قرار میگیرند و برخی شهروندان رفتارهای مناسبی با آنان دارند، احساس درستی نسبت به جامعه ندارند؛ در نتیجه خود را جزئی از جامعه نمیدانند و در مقابل آن احساس تعهد نمیکنند.
وی ادامه آخر میگوید: این افراد در مقایسه ی خود با سایر شهروندان احساس میکنند که مورد ظلم قرار گرفتهاند و در نتیجه روحیه خشم و سرخوردگی در آنها تقویت میشود و در مواردی هم ممکن است دست به رفتارهای ضد اجتماعی بزنند.
ارسال نظر