خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
۱۲۰ دقیقه با دوجنسه های پارک دانشجو/از تن فروشی تا عبادت خدا
سالهاست پارک دانشجوی تهران پاتوق دوجنسه ها شده اما روایت زندگی این قشر از جامعه شنیدنی و قابل تامل است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری موج، گاهی در طول روز، در کوچه، خیابان و مترو با افرادی مواجه میشویم از نظر ظاهر و نوع رفتار با سایرین تفاوت دارند. افرادی که همه با نگاههای متعجب، کنجکاو و گاهی بد به آنها خیره میشوند و همه جور فکری از ذهنشان میگذرد حتی گاهی به خود اجازه میدهیم درباره این افراد قضاوتهای نادرست کنیم.
این در حالی است که هیچ کدام نمیتوانیم تصور کنیم که لحظهای جای آنها باشیم و لحظه لحظه زندگی شان را تجربه کنیم و اینکه این شرایط فعلی در اختیار آنها نبوده و از بدو تولد در وجودشان بوده است.
به پچپچ مردم در کنارمان گوش میکنم که میگویند: «این پسره یا دختر!، کار خدا رو ببین، چرا اینطوری لباس پوشیده؟، خجالتم خوب چیزیه، حیا ندارن، همه چیو به مسخره میگیرن، اینجا زن و بچه مردم رفت و آمد میکنن، این اداهاچیه؟».
در واقع همه این حرفها از عدم آگاهی و شناخت نادرست نسبت به این افراد و بیماری آنهاست. باید قبول کنیم در جامعه ما تعداد این افراد کم نیستند و طبق آمارهای غیررسمی هر ساله تعدادشان بیشتر از قبل میشود.
داستان دوجنسه ها
اکثر ما از مشکل دو جنسهها آگاهی کمی داریم و اولین نیاز این است که بدانیم این گروه از افراد از چه چیزهایی رنج می برند. ترنسکشوال، تراجنسی، فراجنسی نام این بیماری است که ترنسکشوال به زبان ساده، روحى سالم و آگاه است که در جسمى متضاد اسیر شده است.
ترنسکشوال در هیچ یک از گروههاى بیمارى نیست اما میتوانیم بگوییم که ترنسکشوالیسم یک بیمارى جسمى است و ترنسکشوال یک فرد عادى با اندام جنسى اشتباه است که باید با طى کردن مراحل پزشکى صحیح به اندام جنسى دلخواه خود برسد و مانند همه انسانها به میل جنسى دلخواه خود رفتار کند. در واقع فراجنسی به کسانی گفته میشود که به دلیل نارضایتی از جنس خود، خواهان تغییر جنسیتشان هستند.
اختلال در هویت جنسی تا اوایل قرن بیستم از نظرعلمی تعریف نشده بود اما با تحقیقات گسترده در این زمینه مشخص شد که برخی بیماران گرایشی جنسی و عاطفی به جنس مخالف نداشته و با همجنس گرایان تفاوتهای زیادی دارند.
در سال ۱۹۹۶ میلادی، پزشکان هلندی با کالبدشکافی مغز ۶ بیمار T. S به این نتیجه رسیدند در این بیماران بخش قدامی غده هیپوتالاموس مغز که در برگیرنده خصوصیات جنسی انسان است، شبیه جنس مخالف است.
به گفته پزشکان متخصص، روانپزشک و سکسولوژیست علل شکل گیری این بیماری در ۸۰ درصد موارد در اثر مسائل بیولوژیک یا ژنتیک است و به صورت مادرزادی رخ میدهد.
علت این مشکل مادرزادی چیست؟
تاکنون مشخص نشده است اما ۲۰ درصد از مبتلایان به این نوع اختلال در اثر مسائل تربیتی، پرورشی، اشتباهات و خطاهایی که پدر و مادرها در پرورش بچه دارند، نمایان می شود. یعنی والدین فرزند دختر را پسرانه و فرزند پسر را دخترانه تربیت می کنند اما در کل اساس و بنیان این اختلال، ژنتیکی و مادرزادی است.
جمعیت دو جنسه ایران
طبق آماری رسمی که در چند سال اخیر منتشرشده است تعداد ۲۰ هزار تراجنسی در ایران وجود دارد اما آمار غیررسمی به ۱۵۰ هزار نفر میرسد، بسیارند افرادی که به خاطر آبروی خانواده و مشکلاتی که برایشان به وجود میآید این مسئله را مخفی نگه می دارند و فقط زمانی که برای عمل تغییر جنسیت اقدام میکنند تعداد این بیماران مشخص میشود.
ورود امام خمینی(ره) به موضوع دوجنسه ها
خیلی از دوجنسهها در ایران با همان شناسنامه ای که در زمان تولد گرفتند، زندگی می کنند. در کشور ما در مورد این بیماری و مشکلات این افراد کمتر صحبت می شود و بسیاری از آنها سالها با مشکلات ریز و درشت خود درگیر هستند. اولین فردی که در ایران اجازه عمل جراحی را به دوجنسهها داد امام خمینی(ره) بود که در سال ۱۳۶۳ با صدور فتوایی، عمل تغییر جنسیت را مجاز اعلام کرد و این فتوا باعث شد که مریم ملک آرا، اولین ایرانی باشد که تغییر جنسیت دهد. البته امام خمینی(ره) موضوع تغییر جنسیت و احکام آن را نزدیک به پنجاه سال قبل و در دوران مبارزه و تبعید، در پایان جلد دوم کتاب تحریرالوسیله و در ضمن مسائل مستحدثه مطرح فرموده بودند.
آمار پنهان عمل جراحی / پزشکی قانونی دیگر آمار نمی دهد!
برای اینکه بدانیم در سال چند عمل جراحی تغییر جنسیت به طور قانونی انجام می شود آمار دقیقی در دست نیست. پزشک قانونی در این مورد آمار رسمی ارائه نداده است و تنها می توان به آمار سالهای ۸۵ تا۸۹ و ۹۲ استناد کرد، در واقع در مورد تعداد افراد تغییر جنسیت داده آمار موثقی در دست نیست.
طبق اعلام پزشکی قانونی کشور از سال ۸۵ تا ۸۹ تعداد ۱۳۶۶ جراحی تغییر جنسیت در ایران انجام شده است که ۵۶ درصد از مراجعین ترنس زن و ۴۴ درصد آنها ترنس مرد بودند.
بر اساس این آمار اعلامی، میتوان گفت سالانه ۲۷۰ نفر در کشور عمل تغییر جنسیت انجام می دهند، اما در سال ۹۲ مسئولان پزشکی قانونی آماری دادند که بر اساس آن سالانه ۶۰ نفر برای تغییر جنسیت اقدام می کنند و فقط ۴۰ نفر مورد عمل جراحی قرار می گیرند، البته با توجه به هزینه بالا و ریسک این کار بسیاری از دوجنسهها در خارج کشور عمل می کنند و از حمایت های مالی نهادهای مختلف بین المللی بهر میبرند.
روند قانونی و پزشکی تغییر جنسیت
بیماران دو جنسی طی مراحلی قانونی و پزشکی اجازه دارند تغییر جنسیت بدهند و ابتدا این مسئله باید توسط پزشکان تایید شود. در واقع تشخیص و اطمینان از وجود تضاد بین جسم و روان به کمک حداقل دو روانپزشک انجام می شود، سپس به دادگاه مراجعه و برای تغییر جنسیت درخواست می کنند. بعد از رجوع به پزشکی قانونی برای تایید اختلال جنسی توسط پزشکان و روانپزشکان معتمد پزشکی قانونی و باید به مراکزی که از طرف وزارت بهداشت برای انجام عملهای تغییر جنسیت میشوند، مراجعه کنند، درواقع تا تایید دادگاه نباشد اجازه عمل به دوجنسه ها داده نمیشود و کسب مجور حداقل یکسال زمان میبرد.
قانون چه می گوید؟
در قوانین کشور به مسئله دو جنسه ها توجه شده است که بر اساس آن در قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ در فصل اول، ماده ۴ بند ۱۸ تاکید شده است که برای درخواست تغییر جنسیت فرد باید به دادگاه خانواده مراجعه کند. در ماده ۹۳۹ قانون مدنی ایران، اگر در شخص خنثی(هرمافرودیت) علائم جنسیتی بر علائم جنسیت دیگر غالب باشد، شخص تابع احکام جنسیتی است که علائم آن در او غالب است. همچنین در قراردادهایی که نوع جنسیت نقش اساسی دارد(مانند ازدواج) قرارداد از تاریخ تغییر جنسیت باطل میشود و بر حقوق مکتسب پیش از آن اثری نخواهد داشت. در ماده ۳۳ بند ۸ آیین نامه سازمان نظام وظیفه عمومی کشورآمده است: تراجنسی های مرد پس از تغییر مدارک شناسایی خود می توانند درخواست معافیت دائم از خدمت سربازی را داشته باشند و کارت پایان خدمت برای آنها صادر میشود. همچنین سند شناسایی(شناسنامه و گواهینامه رانندگی) با جنسیت جدید برای افراد صادر میشود. در مورد سندشناسایی(شناسنامه) هیئت عالی دیوان عمومی ایران در حکمی اعلام کرده است: «درخواست تغییر نام صاحب سند سجلی از حیث جنسیت(ذکور به اناثیا بالعکس) از مسایلی است که واجد آثار حقوقی است و رسیدگی به آن در صلاحیت محاکم دادگستری است.»
بهزیستی حمایت کاملی از دوجنسه ها ندارد!
دوجنسه ها در ایران انجمنی دارند که مریم ملک آرا آن را تاسیس کرد. اما بسیاری از دوجنسه ها به دلیل عدم حمایت مالی و اجتماعی ترجیح میدهند شخصا کارهای خود را دنبال کنند. سازمان بهزیستی کشور دوجنسه ها را تحت حمایت خود قرار داده است و گفته می شود بین یک تا پنج میلیون به آنها کمک مالی میکند اما نکته جالب بودجه سالانه این سازمان برای این افراد است که فقط سهم آنها از بودجه سازمان ۲۰ میلیون تومان است که حتی هزینه عمل تغییر جنسیت یک نفر را هم تامین نمی کند، البته برخی مراکز خصوصی از بیماران متقاضی تغییر جنسیت حمایت مالی میکنند.
گفته میشود کمیته امام خمینی(ره) به برخی افراد برای انجام عمل وام بدون بهره میدهد که به گفته این افراد وام این نهاد ۵ میلیون تومان است.
مسئولان دولتی در این سالها وعدههای بسیاری به دو جنسه ها دادهاند و حتی قرار بود از سال ۹۱ کل عملهای تغییر جنسیت تحت پوشش بیمه قرار گیرد؛ طبق گفته مسئولان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۹۱ هزینه جراحی افراد دارای اختلال هویت جنسی از سازمانهای بیمهای تامین میشود.
مشکل اصلی دو جنسه ها هزینه جراحی های آنهاست که قرار بود با ورود وزارت بهداشت به این بخش برخی از مشکلات جراحی این افراد برطرف شود که هنوز به قوت خود باقی است.
هزینههای عمل تغییر جنسیت ۶۰ میلیون تومان
طبق اعلام مسئولان سازمان بهزیستی میانگین هزینه جراحی بین ۱۵ تا ۲۵ میلیون تومان است که تبدیل زن به مرد به مراتب سختتر از مرد به زن است و هزینه جراحی ۸۷ ساعته تبدیل زن بین ۲۵ یا ۳۰ میلیون تومان پیشبینی شده است، البته این عملهای تغییر جنسیت در مراکز دولتی انجام میشود اما واقعیت این است که این عمل بسیار گرانتر است و طبق گفته پزشکان هزینه این قبیل عملهای بین ۴۰ تا ۶۰ میلیون است.
عمل جراحی تغییر جنسیت در بیشتر کشورها انجام میشود اما مقصد اکثر دوجنسه ها کشور فیپیلین است چون بهترین کشور از نظر کیفیت عمل بوده که برای دوجنسه ها قیمتی حدود ۴۰ میلیون در میآید. با این هزینه سرسام آور این افراد باید خود هزینه عمل را تقبل کنند و به دلیل همین مشکلات اکثر آنها به عمل در خارج کشور و حمایت های مالی سازمان های بین المللی فکر میکنند.
روایت عمه مهری پارک دانشجوی تهران
صحبت کردن از این افراد کافی نیست و باید پای دردو دل و حرف آنها نشست تا از مشکلات، دغدغهها و امیدهایشان بگویند. پارک دانشجو واقع در چهار راه ولیعصر تهران یکی از مکانهایی است که این افراد از هر قشری دور هم جمع میشوند و با هم ابراز همدردی میکنند.
روزهای پنج شنبه پارک دانشجو جای سوزن انداختن نیست چون وعده دو جنسه ها از تهران و حتی شهرهای مختلف شبهای جمعه است. وارد پارک که میشوی تا چشم کار میکند، پر است از دوجنسه های مرد و زنی که روی صندلیها، چمن، لبههای حوض و سیمانهای کناری نشسته اند و با هم حرف می زنند. انتخاب مخاطب از میان آنها کمی سخت است، نمی دانم کدام زن هستند و کدام مرد؟ دو سه بار پارک را می چرخم و تقریبا نگاه همه متوجه من شده است. به سمت یکی از نیمکتهای شلوغ و پرهیاهو می روم، بعد از حال و احوال درباره کارم حرف می زنم و بزرگتر گروه قبول می کند در جایی خلوت تر چند نفری در مورد خود و مشکلاتشان حرف بزنند.
خودش را عمه مهری پارک معرفی میکند و می گوید: هرکس هر مشکلی دارد سراغش میآید و خودش را مامان، آبجی و خاله بغل دوستانش می داند که مدت زیادی است با هم آشنا شدند و به نوعی زندگی دیگری دارند.
بقیه کنجکاو می شوند که ما در مورد چه چیزی حرف می زنیم و هر چند دقیقه یکبار چند نفری از جلوی ما رد می شوند و با علامت چشم و دست مهران، بهار یا همان عمه مهری خیالشان راحت می شود که مشکلی نیست و حتی ما را به بقیه معرفی میکند.
مهران ۲۶ سال لیسانس تاریخ دارد و قصد دارد برای ارشد اقدام کند؛ البته به دلیل نوع نگاه مردم برای ادامه تحصیل به خارج کشور رفته است.
مهران در مورد خودش اینطور میگوید: ۷ ساله بودم که فهمیدم با بقیه بچه ها فرق دارم چون قبل از آن همیشه لباسهای دخترانه و جورابهای توردار می پوشیدم و آرایش غلیظ میکردم و وقتی به سن مدرسه رسیدم اصرار داشتم که مدرسه دخترانه بروم اما والدینم قبول نکردند و به مدرسه پسرانه رفتم.
مشاور مدرسه بعد از دو ماه به من اعلام کرد که مشکل دارم و پس از دادن تست هورمون اعلام کردند که کاملا ترنس هستم. بعد از اینکه به دکتر مراجعه کردم، از آنجا مشکلات من در خانه، مدرسن و جامعه شروع شد.
مهران از مشکلاتش در دوران مدرسه و خانواده اش حرف می زند و ادامه می دهد: در طول تحصیل با همکلاسیها و معلمهایم مشکل داشتم، خود را یک دختر می دانستم و چون تک پسر فامیل پدری بودم خانواده ام کارها و رفتارهای من را نمی پذیرفتند.
در حال حاضر خانواده کنار آمدند و من را تحمل میکنند، در ۱۷ سالگی بار دیگر آزمایش دادم اما باز هم همان جواب سابق بود. چند سال قبل خانواده اصرار داشتند که ازدواج کنم و حتی تا مرحله نامزدی کشیده شد اما رفتارهای من کاملا مشخص بود که من یک مرد نیستم و واقعیت را به آن دختر گفتم.
شاید کسی باور نکند که من حتی عاشق شدم و به خاطر عشقم ۹ بار خودکشی ناموفق کردم. وقتی خبر ازدواج عشقم را شنیدم تا دو سالی افسرده بودم و سه ماه در بیمارستان روانی بستری شدم.
عمه مهری پارک می گوید: دو سال اخیر هورمون مردانه استفاده می کنم اما فقط در تن صدا و در آمدن ریش و سیبلم تاثیر داشت و در آخرین آزمایشی باز هم اعلام شد ۹۷ درصد هورمون زنانه دارم، به فکر تغییر جنسیت افتادم اما پشیمان شدم به دلیل مشکلاتی مانند افسردگی بعد از عمل، عمل ناموفق و طرز نگاه مردم بعد از ۲۶ سال دیگر به این کار فکر نمیکنم.
تنها سازمانی که از ما حمایت می کند بهزیستی است که آن هم کلی دردسر دارد؛ مهران در مورد مشکلاتش ادامه میدهد: در تنهایی بهار هستم، لباس زنانه می پوشم و آرایش میکنم اما وقتی وارد جامعه میشود باید نقش یک پسر را بازی کنم.
هیچ وقت نتوانستم درددلهایم را با مادرم در میان بگذارم. ما در این پارک برای خودمان خانواده تشکیل دادیم و مشکلات و ناراحتیهایمان را در اینجا با هم تقسیم می کنیم. به خاطر اینکه مثل بقیه نیستم وهزار بار توبه کردم و با خدا ساعتها درد ودل می کردم.
هم من و هم بیشتر بچه های دو جنسه به خاطر حالات رفتاری نمی توانیم کار کنیم چون به ما سوء نظر و نگاه بدی دارند.بسیاری از بچه هایی که مشکل مالی دارند و طرد شدند، تن فروشی می کنند برای اینکه زنده بمانند دست به این کار میزنند.
بهار از زندگی خصوصی اش حرف میزند و در کمال تعجب میگوید: قرار است با یک پسر که دندانپزشک است نامزد کنم و هر دو خانواده از این مسئله اطلاع دارند. مادرشوهرم پزشک است و همیشه من را دخترم خطاب می کند، همسرم با من مشکلی ندارد و قرار است جشن رسمی داشته باشیم.
دوبلوری که ناشناخته مانده است
یکی دیگر از بچه های پارک دانشجو سهیل یا مهرناز، آبجی بهار است که قرار است به زودی با هم جاری شوند، در ناباوری اعلام می کند که همسر او هم دندانپزشک است و دو برادر دوقلو این دو را به همسری انتخاب کردند.
مهرناز از آرزوهایش، پوشیدن لباس عروس و انتخاب حلقه نامزدی حرف می زند و حتی مدل لباس و آرایش مورد نظرش را به من نشان میدهد. سهیل ۱۹ ساله دانشجوی معماری است و به عنوان گریمور سینما، دوبلور و مربی رقص فعالیت میکند. تک پسر یک کارخانه دار قصد دارد که عروس یک خانواده شود.
مهرناز از شرایطش در خانه اینطور می گوید: خانواده پولداری دارم اما آگاهی چندانی از این بیماری ندارند. من از اول بچگی تا به امروز برای خانوده ام نقش بازی کردم و تا به امروز متوجه دو جنسه بودن من نشدند. به خاطر اینکه بچه کوچک فامیل بودم همه فکر می کردند لوس هستم و این حالات رفتاری ام به این دلیل است.
مهرناز ادامه می دهد: من زندگی عادی داشتم و در ناز و نعمت بزرگ شدم، دوم راهنمایی متوجه شدم که دو جنسه هستم و مثل بقیه پسران نبودم. در دوران دبیرستان با یک پسر آشنا شدم و با این فرد چهار سال زندگی می کردیم اما بعد از این مدت ازدواج کرد و یک سال و نیم دچار افسردگی شدم.
سهیل میگوید: من مجبور شدم بازیگر خوبی باشم. در خانه لباس و رفتار متفاوت و تن صدای کلفت دارم و در بین دوستانم همه این رفتارها تغییر می کند و به همین دلیل متوجه دو جنسه بودن من نشدند. لقب من در پارک خانوم سگه است و دو سال هورمون مردانه می خوردم تا صدایم کمی بم بشود.
مهرناز از ازدواجش حرف می زند و ادامه می دهد: من به خانواده ام اطلاع نمی دهم و کار خودم را دنبال می کنم، از اینکه صاحب خانواده می شوم خیلی خوشحالم و همسر آینده ام شرایط من و زندگی ام را درک می کند.
فامیل من را نجس می دانند!
شجاع یا پرستش مربی رقص و دختری از شیرخوارگاه آمنه است. یکی از افرادی که در هر هفته به پارک می آید و با خوردن هورمون زنانه ۹۵ درصد زن شده و با مجوز دادگاه یک ماه دیگر عمل جراحی تغییر جنسیت انجام می دهد.
او از نگاه مردم و اطرافیان و خانواده اش ناراحت است و میگوید : از ۵ سالگی فهمیدم مشکل دارم و برخورد مادرم خوب بود اما پدرم هیچ وقت بیماری من را نپذیرفت و ۷ سال است که با من حرف نمی زند.
خانواده و فامیل با ما رفت وآمد نمی کنند و من را نجس می دانند. من آرایشگاه زنانه می روم و به خاطر قیافه ام کسی نمی داند من مرد هستم.
پرستش از زندگی خوبش می گوید و ادامه می دهد: خداروشکر با وجود همه مشکلات از زندگی ام راضی هستم و مهم نظر خدا است. در این سالها تا دلتان بخواهد شکست عشقی خوردم اما برای پول با کسی رابطه نداشتم. در حال حاضر شرایطی پیش آمده که تغییر جنسیت بدهم و کسی باشم که اگر در جامعه حضور پیدا کنم مردم با انگشت نشانم ندهند و خانواده ام خجالت نشوند. افراد بسیار دیگری هم بودند که شرایط مشابه این افراد را داشتند و به جای حس زنانه مرد بودند و به جای اینکه پسر خانواده باشند تبدیل به دختر شده و با مشکلات بسیار زیادی روبرو شده اند. تعداد این افراد کم نیست اما همه آنها از نگاه مردم و جامعه شکایت داشتند و به خاطر این مسئله مادرزادی عذاب می کشند. آرام آرام از پارک خارج شدم در حالی که نمی دانستم باید چه پاسخی به آنها بدهم ... شاید یک روز مسئولان به این قشر از جامعه نگاه کنند. شاید یک روز بهزیستی هم بفهمد این افراد نیاز فوری به درمان دارند!
ارسال نظر