English

فردید خلاف آمد عادت بود و با سیاست کاری نداشت

رئیس فرهنگستان علوم ایران در مراسم رونمایی از کتاب «غرب و غرب‌زدگی؛ درس‌گفتارهای سیداحمد فردید»، گفت: مرحوم فردید کسی بود که بر خلاف آمد عادت حرف می‌زد که پسندیده هر کسی نیست. او فرد متفکری بود و هرجا که فکر است، زندگی است. هرجا که تفکر نباشد، پریشانی، پراکندگی و اضطراب موج می‌زند.

فردید خلاف آمد عادت بود و با سیاست کاری نداشت
به گزارش خبرگزاری موج، آیین رونمایی از کتاب «‌غرب و غرب‌زدگی» ‌ جلد نخست درس‌گفتارهای سیداحمد فردید در سال ۱۳۶۳، با حضور منوچهر صدوقی سها، محمد رجبی دوانی، پرویز ضیا شهابی، بهروز فرنو، قائم مقام بنیاد فردید، رضا داوری‌اردکانی رئیس فرهنگستان علوم ایران و جمعی از دوستداران حکمت و فلسفه به مناسبت بیست و دومین سالگرد احمد فردید در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
در این مراسم رضا داوری اردکانی طی سخنانی با اشاره به ترجمه روان و گویای مرحوم فردید در آثارش، ‌ عنوان کرد: ‌ ترجمه‌های ایشان حاکی از تسلط‌شان به مباحثبود. یکی از عیوب ما در این عصر این است که درباره اشخاص به اعتبار موافقت و مخالفت با آنها حکم می‌کنیم و این اصولاً سیاسی است. جهان به فلسفه و تفکر نیاز دارد. آدمی با فلسفه چنین که هست شده است. بنابر این اقتضای زندگی انسان تفکر است.
وی با بیان اینکه انسان با تفکر دارای تاریخ شده و تفکر جدا از آدمی نیست، ‌ افزود: جامعه بشری و زندگی انسان بی‌تفکر نمی‌شود. بنابر این هر وقت می‌بینید جایی فکر و شعر هست زندگی هم وجود دارد. البته منظورم گذران زندگی نیست. هر جا تفکر وجود ندارد پریشانی و اضطراب هم هست.
فردید خلاف آمد عادت بود
چهره ماندگار فلسفه ایران با اشاره به آشنایی بیش از چهار دهه با مرحوم فردید، گفت: ‌ من از سال ۳۶ شمسی ایشان را شناختم، یک روز مرحوم دکتر مهدوی سر کلاس ما آمدند و ایشان را برای سخنرانی معرفی کردند. بسیاری از مباحثو کلمات فردید را ما نمی‌فهمیدیم با اینکه من بعدها تحت تأثیر او قرار گرفتم اما از آن کلاس ۴۵ نفره هیچکس به دکتر فردید توجه نکرد. چند هفته نیز وی به ما درس داد اما در دوره‌های بعدی هم کسی به او توجه نکرد. البته این عجیب نیست کسانی که خلاف آمد عادت حرف می‌زدند را ما نمی‌پسندیدیم چرا که ما عادت را دوست داریم.
داوری با تأکید بر اینکه فردید اهل احسنت‌گویی نبود، اظهار داشت: البته نمی‌خواهم راجع به اخلاق فردید حرف بزنم دلیل ندارد وقتی متفکری از دنیا می‌رود درباره خوبی و بدی و درشتی و نرمی اخلاقش حرف بزنیم چرا که قرار نیست ما با همه افراد زندگی کرده و انس و الفت داشته باشیم. انسان تنها موجودی است که دارای تاریخ و عالم است نه فرشتگان و حیوانات تاریخ دارند و نه ابداع می‌کنند. در حالی که انسان به دنیا می‌آید اما احساس غربت می‌کند.
تجدد دنیا را بهشت آباد می‌کند
وی در ادامه افزود: فلسفه با درد و دردمندی آغاز می‌شود. انسان می‌کوشد این دنیا را به صورتی در بیاورد که کمتر احساس غربت کند. بنابر این یا خود را به غفلت می‌زند یا به تفنن پناه می‌برد. تنها تاریخی که مقابل این غربت ایستاد، تجدد و تمدن جدید است. تنها تجدد است که می‌خواهد این دنیا آباد و بهشت بشود تا بشر احساس غربت نکند. البته اینکه در این راه موفق می‌شود یا خیر را نمی‌دانم.
داوری اردکانی یادآور شد: در اواخر قرن بیستم آثاری ظاهر شد که مشخص کرد ما نمی‌توانیم این دنیا را تبدیل به بهشت کنیم. به همین دلیل امروز نوری در افق غرب نمی‌بینیم و همه جای عالم انسان دار وحشت می‌شود. هیچ موقع در جهان این اندازه پریشان نبوده‌ایم و به قول مرحوم فردید به ولوله بابلیان دچاریم. زبان به جایی رسیده که دروغ و راست با هم فرقی ندارند. ۵۰ سال پیش کتابی از جورج اورول خواندم با اینکه او از زمان خود جلوتر بود اما حال را ندید که زشتی و زیبایی با هم یکی شده‌اند.
داعش بدترین‌ها با دین کرده است
رییس فرهنگستان علوم با بیان اینکه کاری که داعش در جهان معاصر کرد را هیچکس با دین تا به حال نکرده است، ‌ گفت: ‌ این فاجعه داعش را جزئی و کوچک نبینید البته منظورم از بعد سیاسی و نظامی نیست. چه اگر از این جهت رفع می‌شد قدرت‌های نظامی آسان آن را از بین می‌بردند. مشکل عمیق‌تر از این‌ها است و مربوط به تاریخ می‌شود. اینجا دام ابتلا، درد و خراب‌آباد است. در این خراب‌آباد فیلسوف احساس غربت می‌کند. اینجا وطن حقیقی آدمی نیست. غرب تلاش می‌کند دنیا را تبدیل به وطن حقیقی کند. تا به حال که صورت نگرفته حال نمی‌دانم امیدی است یا خیر.
وی در این باره توضیح داد: شاعر ایرانی معتقد بود که ما از خرابات آمدیم و اهل خراباتیم آدمی دردمند است و تفکر با درد قرین است. خوشبختانه ما دارای تاریخ فلسفه و فیلسوف هستیم استادان زیادی داریم که بیشتر علم فلسفه را تدریس می‌کنند. علم فلسفه برای تفکر فلسفی لازم است اما نمی‌گویم ضروری است چرا که علم فلسفه حاصل تفکر فلسفی است. هر جا که تفکر باشد، ‌ ضربان زندگی هم هست و هر جا که نیست، ‌ این هم نیست.
این فیلسوف معاصر درباره مرحوم فردید توضیح داد: ‌ خیلی‌ها در خارج از ایران دکتر فردید را تنها فیلسوف معاصر ایران می‌دانند البته این ربطی به فلاسفه اسلامی ندارد. دوستان من می‌دانند که من ارسطویی و کانتی نیستم اما بارها گفته‌ام عظمتی برای ارسطو قائل هستم که برای کمتر کسی قائلم. ارسطو شدن شوخی نیست باید با درک فلسفی کتاب مابعدالطبیعه و اخلاق او را بخوانیم و بشناسیم. بنابر این من نمی‌گویم که با جزء جزء مباحثش موافق هستم ارسطو استاد آغازگر است اگر این را نمی‌پسندیم و دوست نداریم حرف دیگری است.
وی در بخش دیگر از سخنانش گفت: ‌ باید ببینیم کانت و ارسطو در تاریخ جهان چه کردند حتی اگر آنها را قبول نداریم و مثل آنها فکر نمی‌کنیم. شاعرانی مثل سعدی و حافظ نیز عالمان انسانی هستند. این‌ها غربت ما را قابل تحمل و انسانیت را به یاد ما می‌آورند. بنابر این مقام افرادی مثل ارسطو و حافظ و سعدی را نمی‌توانیم حذف کنیم.
فردید با سیاست کاری نداشت
داوری اردکانی با بیان اینکه مرحوم فردید با این دنیا خیلی سازگار نبود، توضیح داد: وی با دنیا احساس غربت می‌کرد و این نشانه منفی نیست بلکه نشانه درک دیگری است. دکتر فردید فرد سیاسی نبود و کاری با سیاست نداشت. اما به هر حال سیاست چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. برای ما و دوستانم نگاه فردید و پرسش تازه او مهم بود اینکه فلسفه را نقد می‌کرد و از شعر و ماهیت آن می‌گفت. فردید صاحب نظر بود می‌پرسید و می‌فهمید و به دشواری می‌فهماند.
در ابتدای این مراسم بهروز فرنو عضو هیئت مدیره و قائم مقام بنیاد فردید به آنچه از مرحوم فردید برجای مانده اشاره کرد و گفت: حواشی زیادی از او مانده که منتظر هستیم امکانات فراهم شود تا آن را نیز ارائه کنیم. کتابی هم که امروز قرار است از آن رونمایی شود، دوازده جلسه از درس گفتارهای سال ۶۳ مرحوم فردید است. مجموع جلسات ۳۸ جلسه است که بقیه آن در دو جلد دیگر منتشر می شود. البته قریب به ۵۰ سال پیش فردید بحثغربزدگی را مطرح کرد. این مسئله همیشه در جامعه بوده است که امیدوارم در این زمان که این کتاب به انتشار می رسد زمان شنیدن این کلمات رسیده باشد.
سپس محمد رجبی دوانی دقایقی درباره مرحوم فردید به سخنرانی پرداخت. وی گفت: شخص فردید از افرادی بود که واقعا به تمام معنی تکرار نشدنی است. آنچه میراثایشان است فراتر از کتاب هایی است که در آینده منتشر خواهد شد. آنچه هم در این کتاب ملاحضه می شود اینکه مباحثی که مطرح می کند قدری نو است که همه آن و در نوع طرح مسئله هم نو است. طرح مسئله و مسائلی که مطرح می شود به کلی بی سابقه است چون دکتر فردید فلسفه را به عنوان یک تفکر فراگرفته بود. فلسفی نگاه می کرد، می اندیشید و می گفت.
وی به انتقاد برخی از فردید اشاره کرد و گفت: برخی از نوآموزان و خرده گیران با توجه به التفات او هایدگر چرا مطالبش عین هایدگر نیست؟! اما او کسی است که حرف خود را می زند و مقلد و گزارشگر نیست. تاکید می کرد با هایدگر هم سخن هستم اما مقلد او نبود. فردید کسی بود که در تفکرش و در مباحثی که مطرح می کرد برای نخستین بار ایرانیان را با جدیدترین مباحثفلسفی آشنا کرد. معمولا استادانی که فلسفه سنتی ما را خوانده بودند نمی توانستند با مباحثی که دکتر فردید مطرح می کرد، هم سخن شوند، اما هیچ کس منکر اشراف او بر فلسفه سنتی، فلسفه غرب و عرفان نظری نبود.
فردید به عنوان رودی رونده
رجبی ادامه داد: ایشان با افراد بسیاری مذاکره داشت. او یک رود جاری بود، یک شخصیت توفنده با فکر و دائما در حرکت و سیال بود که نوشته هایش را باید کسی جمع آوری می کرد. اما میراثدکتر فردید چند نکته دارد: غیر از طرح مسائل نو به طرز نو در معادل گذاری ها شیوه سنتی را بالکل تغییر داد. فردید به سراغ ریشه کلمات می رفت و زبان یونانی، اوستایی، فارسی باستانی، پهلوی، آلمانی و فرانسوی می دانست و کلمه پیشنهادی فارسی را انتخاب می کرد. غیر از آن که ترجمه می کرد، به دنبال این هم بود که آیا در فلسفه سنتی معادلی دارد یا نه؟! او به دنبال این بود که فارسی سره آن کلمه را بیاورد، مثلا برای نیهیلیسم «نیست انگاری» را در نظر گرفته بود.
وی با اشاره بر تاکید فردید بر تفکر افزود: فردید به زبان اصیل توجه می کرد و می گفت اصیل ترین زبانی که دیدم زبان کلام الله مجید است. او یک نگاه بسیار بسیار عمیق و فیلسوفانه و حکیمانه نسبت به همه چیز داشت. از دیدگاه هستی شناسانه طرح مسئله می کرد. البته فردید در حوزه های مختلفی غیر از فلسفه هم ظاهر می شد. یک گروه موسیقی اصیل، سعی می کند مباحثدکتر فردید را در هنر داشته باشند. امید است که مسائل ما به جای طرح روزمره مباحثعمیقی را مطرح کند. به عقیده فردید گذشته بر نمی گردد، پس به فکر فردا و پس فردا باشیم و از گذشته توشه بگیریم. به قول مرحوم فردید «همیشه یک قدم به عقب برو برای دورخیز به جلو».
حکمت و فلسفه در مشت مرحوم فردید
پرویز ضیاء شهابی فیلسوف و محقق سخنران دیگر این آیین بود. وی خود را از صحبت درباره مرحوم دکتر فردید عاجز دانست و در سخنانی کوتاه گفت: سخن گفت درباره دکتر فردید در غایت دشواری است. به نظرم دیگران آنچه در باب دکتر فردید به مقتضای این مجلس بود، فرمودند. به اعتقاد من حکمت اسلامی و فلسفه غربی در مشت او بود. او فردی صاحب تفکر عمیق و ریشه دار بود. ترجمه های مرحوم فردید را نمی شود با دیگر ترجمه ها مقایسه کرد. کار استاد را نشانه دیگر است.
منوچهر صدوقی سها پژوهشگر و فیلسوف، به عنوان آخرین سخنران این آیین صحبت کرد. وی گفت: متاسفانه من شاگرد فردید نبودم. اما او را به دلایلی دوست می دارم. یکی اینکه او بر خلاف همه راوی فلسفه نبود. متفکر بود. دلیل دیگر دردمندی مرحوم فردید بود. او متفکر دردمند بود. در باب این کتاب نیز باید بگویم که به دو لحاظ از نظر من مهم است. یکی اینکه کتاب، کتاب مهمی است و دیگر اینکه ظاهرا شاید بشود گفت در حکم دستنوشته دیگر فردید است. اگرچه این کتاب همه اش حسن است اما دو انتقاد کوچک نیز بر آن وارد است که مربوط به موضوع صوفیه سکریه است که با آنچه در تصوف در اسلام آمده است، تفاوت هایی دارد.
در پایان این مراسم پس از پرسش و پاسخی کوتاه، رونمایی از جلد نخست درس‌گفتارهای فردید «غرب و غرب‌زدگی»، با حضور استادان و علاقه مندان حاضر در مراسم انجام شد.
آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر