خسرو سینایی: افسوس که داود رشیدی آنگونه که باید شناخته نشد
خسرو سینایی با یاد آوری خاطرات فیلم «هیولای درون» که در آن با داود رشیدی همکار بوده گفت: هنوز هم افسوس من در مورد داود رشیدی این است که آنگونه که باید شناخته نشد و حس می کنم قدرش را ندانستند
خسرو سینایی کارگردان سینما در گفت و گو با علی ظهوریراد خبرنگار خبرگزاری موج درباره همکاری با داوود رشیدی در فیلم«هیولای درون»(۱۳۶۲)گفت: مخاطبانی که آثار من را دنبال میکنند، میدانند که اصولا با چهرههای هنرمند مطرح و شناخته شده در زمان خودشان همکاری نمیکنم و این به دلیل نوع نگاهم به کاراست که میخواهم با چهره های متفاوتی کار کنم یکی از این استثناها در دوران کاری من همان فیلم «هیولای درون» بود که در آن با آقای رشیدی همکاری کردم. کارگردان«یار در خانه...» درباره حضور رشیدی در فیلم «هیولای درون» گفت: آن زمان با شخصی که فکر میکردم چهرهاش برای نقش مناسب
باشد، صحبتهای زیادی کردیم اما به توافق نرسیدیم ومن به داوود رشیدی پیشنهاد دادم نقش را ایفا کند. با وجود وقت کمی که برای آماده شدن جهت نقش وجود داشت، آقای رشیدی با رغبت قبول کرد که دراین کار بازی کند و همین باعث شد آشنایی ساده ما به عنوان دو همکار، نزدیکتر شود و در طول کار از حضور او بهره بردم. سینایی در ادامه افزود: در طول کار نگاه پخته و هنرمندانه ایشان نسبت به کار، آشنایی ایشان با شرایط فکری من و گروه و کمکهای فکری که به کار میکرد بسیار مغتنم بود. هر وقت درطول کار به علت نبود امکانات ناراحت میشدم و درگیر این مسأله بودم که نمیتوانم آنچه را که برای فیلم خوب
است به تصویر بکشم چون امکانات کافی وجود نداشت، داود رشیدی با لحن آرام و پرتجربه خود میگفت یادت باشد کجا کار میکنیم و شرایط کار چیست و من را ترغیب میکرد با همان امکانات محدود بهترین کار را انجام دهم. وی تصریح کرد: یک روز سر صحنه به او گفتم حیفام میآید آن نقشهایی که میتوانی با قدرت خودت زنده کنی کمتر به تو پیشنهاد شده و هنوز هم افسوس من در مورد داوود رشیدی این است که آنگونه که باید شناخته نشد و حس میکنم قدرش را ندانستند، چون نقشهایی در حد شعور و هنرمندی او در سینمای ما بود اما به رشیدی پیشنهاد نشد. امروز که «هیولای درون» را میبینم حس میکنم بازیگری
بهتر از رشیدی نمیشد، برای این نقش پیدا کرد و حضور او دراین فیلم از اقبال من بود. سینایی در پایان خاطرنشان کرد:داود رشیدی با تسلطاش به کار و رویه مطبوع اخلاقیش کار در «هیولای درون» را آسان کرد و همیشه حس میکردم حضورش با کمکهای فکری که به کار میکرد، نوعی پشت گرمی برای گروه ما است.بعدها هم هروقت با هم برخورد داشتیم از راحتی و سعه صدر بالا وبزرگواریش لذت بردم و شنیدن خبر درگذشتاش، مرا بسیار غمگین کرد.
ارسال نظر