روزی برای از تو نوشت قلم را ذوقی بود اما الان شرمی
اقای قهرمان بس کن با فرافکنی و مظلوم نمایی نمیتوانی ذهن ها را به سمت دیگری منحرف کنی.
خبرگزاری موج / گروه ورزش،آقای حدادی متن شما را خواندیم، از اینکه منتقدین خود را معلوم الحال خطاب کرده اید شکریم. بیش از این توقعی نبود. ما معلوم الحال ها شاید به گفته شما ساعت ها در سرما و گرما ورزش نکرده باشیم، اما هم پای زحمات شما اخبارتان را پوشش داده ایم، به فکرتان بوده ایم و همواره وظیفه رسانه ای خود که حمایت از شما و سایر ورزشکاران این مرز و بومد بوده است را انجام داده ایم که احتمالا آن هم از معلوم الحالیمان بوده است. باز هم متشکریم از این توصیف، پاسخ شما را بند به بند نمی دهم، زیرا از حوصله مخاطب خارج است. اما در قسمتی از صحبت هایتان به مرد بودن و علت برگشتتان اشاره کرده بودید که شرمنده باخت نیستید. بله درست می گویید شما زحمت خود را کشیدید و از این بابت همه سپاسگزار شما هستند. اما مساله چیز دیگری است که ظاهرا آن را فراموش کرده اید.
مغلته نکن اقای حدادی، شما وزنه ای سنگین تر از مدال نقره لندن به پایتان در کشور بسته بود. وجود دختری که تهدیدی برای آبرویت محسوب می شد و پرونده ات در دادگاه مانع رفتنت شد. تمرین کردن در شرایط سخت و نداشتن مربی را بهانه ای برای گل الود کردن آب نکن. حافظه ما آنقدرها هم که شما خیال میکنی ضعیف نیست. آقای قهرمان؛ چه چیزی را به چه مقایسه کردی؟ خودت را در چه ویترینی دیدید که بقیه نبودند؟ کیانوش رستمی هم مربی نداشت، اما با مدال برگشت. مگر او در سرما و گرما و تمرین نکرد؟ مگر او با شرایط چه بسا سخت تر از شما در اردو نبود؟ مگر چیزی جز چند عکس یادگاری از مسئولین و کوهی از وعده وعیدهای دروغین نصیبش شد؟ مگر او اعتراضی کرد؟ مگر بیانیه صادر کرد و مدالش را در چشم ملت فرو کرد؟ مگر ذره ای ادعا و نسخه یادآوری برای ملت پیچید که شما اینگونه خواستار ویدئو چک ذهنی از مردم شده اید؟
زمانی که خیلی از ورزشکاران در شرایط مشابه روال ادوار گذشته که همانا بی پولی، بی مهری، دوری از خانواده و عدم وجود سخت افزار مناسب برای تمرین است دست و پنجه نرم می کردند و صدایشان در نمی امد شما در خیابان های سعادت اباد راست راست راه میرفتی و به افتتاحیه رستوران میرفتی و ککت هم نمی گزید.
آقای قهرمان بس کن. با فرافکنی و مظلوم نمایی نمیتوانی ذهن ها را به سمت دیگری منحرف کنی. اصلا گیریم که خلق را با فریبت فریفتی، با دست انتقام طبیعت چه میکنی؟ به جای بیانیه دادن و ژست قهرمان حق به گردن مردم دار بودن، کمی سکوت کن. کاش این حجم بی خیالی را به جای آن دیسک فلزی یک دفعه از وجودت پرتاب میکردی. چطور می شودکه یک قهرمان با قید وثیقه، علاوه بر داشتن شاکی خصوصی و پرونده در دادگاه قضایی از کشور خارج شود و قهرمان دیگری به دلیل مشکلات خانوادگی و عدم توانایی در پرداخت مهریه باید معلق باشد؟ چرا نباید علی صادق زاده به دلیل مشکلات مالی در پرداخت مهریه نتواند در مسابقات پاراالمپیک شرکت کند؟ مگر او نیز قهرمان این کشور نیست؟ مگر او مدال برنز پارالمپیک پکن و لندن را در کارنامهاش ندارد؟ اصلا گیریم که یک خیر پیدا شود و هزینه را متقبل شود. یا با وساطت عده ای آن خانم موقتا از دریافت مهریه انصراف بدهد. اما سوال اینجاست که چرا شرایط نباید برای همه یکسان باشد؟ چرا یکی در فراغ خاطر و دیگری در استرس و التماس دعا؟
آقای کیومرثهاشمی، شما که راه خروج حدادی را فراهم کردید و آرامش خاطر او به حدی برایتان حائز اهمیت بود که تمام سعی خود را کردید که هیچ گزندی به او نرسد، اکنون بازگشت ایشان را تضمین می کنید؟ مگر نباید آقای احسان حدادی برای پیگیری پرونده اش به کشور برگردد؟ پس کو؟ کجاست؟ نوبتی هم باشد نوبت اجرای حکم است؟ المپیک تمام شد، مدال هایش را هم دادند و خیابان های ریو را هم تمیز کردند و پشت سر همه آب ریختند، پس آقای قهرمان کجاست؟
ارسال نظر