در گفتگوی تفصیلی یک فعال رسانهای مطرح شد:
رسانه مسئول پایش و گزارش عملکرد مدیریت شهری به شهروندان است
با هدف آشنایی با نیازهای مدیریت شهری بهمنظور فرهنگسازی و تعامل شهروندان و مدیران بهمنظور ساخت یک شهر مطلوب، خبرگزاری موج در خراسان رضوی در سلسله نشست و گفتگوهایی به سراغ متخصصین رشتههای مختلف رفته و سعی دارد از زوایای مختلف به این موضوع بپردازد.
، در نخستین گام، از رسانه شروع کردیم و سراغ علی روانخواه از مدیران قدیمی رسانههای استان و فعال رسانهای رفتیم که سابقه مسئولیت، حضور یا نوشتن در ۱۵ رسانه را در کارنامه خود داشته و میتواند چراغ اول این سلسله نشستها را روشن کند.
*در اولین پرسش، رسانههای امروز را در مقایسه با دیروز چگونه تعریف میکنید؟
از قرن 18 که روزنامه و نشریه داشتهایم، برای سال های طولانی وقتی دربارهء رسانه صحبت میشد، با گونهای از اطلاعرسانی مواجه بودیم که امروزه به آن رسانهء یکسویه گفته شده که برای چند قرن و بدون رقیب، رسانهء مکتوب، کارکرد پیامرسانی را برعهده داشت که البته لازمهء بهرهمندی از آن، داشتن سواد خواندن و نوشتن و یا همراه داشتن فردی باسواد بود.
با راهاندازی و فراگیر شدن رادیو و پس از آن تلویزیون در سدهء گذشته با کارکرد تولید و انتشار محتوا، ضمن آنکه بستهء اطلاعرسانی رسانه تکمیلتر شد، سهم رسانهء مکتوب را دچار چالشهایی نیز کرد و البته نیاز به سواد کلاسیک برای دریافت پیام از اینگونه رسانه نبود؛ پس دامنهء ارتباط مستقیم رسانه- مخاطب گستردهتر شد.
درعین حال، مخاطب همچنان نقش گیرندهء پیام را داشته و موضوع تولید و نشر، تقریبا فارغ از سلیقه و اظهارنظر مستقیم وی به انجام میرسید و با مفاهیمی مانند جامعهء تودهای نیز بر میخوریم.
اما آمدن اینترنت یا بسترهای نشر الکترونیکی، فضای پیامرسانی را دچار تحولی بنیادین کرد و در نخستین گام، دامنهء نفوذ فرستندهء پیام را گسترش داد.
اما اتفاقی که همه چیز را تحت تاثیر جدی قرار داد زمانی بود که بستر ارسال یک طرفه و دادن اطلاعات به یک بستر دادوستد تبدیل شد و توان تبادل فوری و آنی اطلاعات دوطرفه و تعاملی و نیز تولید محتوای مشارکتی مهیا شد.
*با این تعریف و باتوجه به اینکه در همین دوره زندگی میکنیم، درباره این دوران توضیح بیشتری اگر دارید، بفرمایید.
امروز به لطف پدیدهای که در نظریهء مانوئل کاستلز، آن را «جامعه شبکهای» میشناسیم، هر گیرندهء پیام، خود میتواند فرستندهء پیامی در تایید، تکمیل یا رد پیام دریافتی از فرستندهء اولیه باشد که توان تاثیر بر فرستندهء پیام اولیه و پیرامون او را داشته و بهعبارتی آدمی با بازخوردگیری همیشگی، درحال ایجاد الگوهای جدید زیست و حیات است.
یکی از ویژگیهای تعریف شده توسط این جامعهشناس و نظریهپرداز رسانه برای چنین جامعهای، سیاست بر بال رسانه است که با این خصلت، بازیگران سیاسی بهمنظور تداوم بقا و حضور در صحنه و تأثیر بر به روند تحولات، ناگزیرند که از رسانههای بهویژه مجازی بهره گیرند.
همچنین این نظریهپرداز رسانه، از مفهوم زمان بی زمان و مکان جریانها یاد میکند که بخشی از مفهوم آن انتقال آنی اطلاعات، دادهها، سرمایه و....نیز امکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف جهان بی مرز است.
ما چنین چیزی را در دوران رسانههای یک سویه مشاهده نمیکنیم! رسانههایی با قالب یکسویه مانند رادیو و تلویزیون که بستهء پیام خود را به مخاطب داده و مسیرهای بازخوردگیری نداشتهاند، در دوران پساخود، دچار بحران مشروعیت و تداوم استیلا شدهاند؛ هرچند تلاشهایی برای رفتن به سوی ارتباط دوسویه انجام شده است اما جنس سخت و غیرمنعطف، سرعت تحولات، دسترسی آسان بسترهای مجازی و نیز برخی سلایق شاید سهم اینگونه رسانهها را کم کرده است.
*اگر وارد موضوع بحث شویم، چه اتفاقی در نگاه شهروند امروز افتاده که مدیریت شهری باید رسانه را بیش از پیش، همراه خود کند؟
با روندی که اشاره کردم و در ابتدی آن هستیم که به اعتقاد برخی صاحبنظران، حتی مفهوم «شهروند» (citizen) نیز دگردیسی یافته و برخی حتی از مفهوم «شبکهوند» (netizen) بهره میگیرند که موضوعی فرامکانی و فرامرزی است و نشانههای آن را در همین رفتار شبکههای اجتماعی خود نیز شاهدیم.
چنانکه به مدد شبکههای اجتماعی و بستر اینترنت، متن، عکس، فیلم، نمودار و...در حجم زیادی از نحوه زندگی، تعامل، مدیریت و.... مردم سراسر زمین، بدون واسطه درمیان تمامی اقشار و طبقات اجتماع دست به دست میشود که برای تک تک ما، امکان مقایسه دائمی بین خدمات دریافتی از مدیریت شهری با مدل ارائه خدمات و حقوق یک شهروند در کپنهاگ، تورنتو، سیدنی و...مهیا است و میل شهروندان به همتراز شدن در زندگی با شهرهای مرفه دنیا را افزون کرده است.
*باتوجه به پیچیدگیهای مدیریت کنونی، رسانه چه خدمتی به مدیریت شهری میتواند بکند؟
خب امروزه و در مدیریت نوین شهری، رسانه نه یک وسیله تزئینی و بلندگوی در دست مدیر شهری برای برخورد با یک جامعهء تودهای که یک ابزار تعامل دوسویه است که اگر مدیر شهری از هوشمندی منصفانهای برخوردار باشد میتواند از این ابزار در مسیر بهبود فرایندهای اداره شهر، دادن آموزشهای شهروندی، گرفتن بازخورد میزان رضایت شهروندان از عملکردهای مدیریتی، یافتن ادبیات مشترک و سوق دادن توانهای شهروند- مدیر به سوی همافزایی بهره بگیرد.
*درکنار مزایای این ابزار و ارتقای چشمانداز زندگی شهروندی، اشکال کار را کجا میبینید؟
برونداد و تولید کماثر محتوای رسانهای درخصوص موضوعاتی مانند وظایف و رفتار شهروندان کشورهای پیشرفته، نقطه ضعف مدیریت شهری ما در همراهسازی رسانه بهطور عام و رسانههای عصر نوین، بهطور خاص است تا به همهء ما شهروندان یادآور شود که زندگی استاندارد و خوب، محصول یک رفتار خوب شهروندی همراه یک مدیریت هوشمند، نظارتپذیر و پاسخگوست.
بهعبارتی کم به میدان آوردن رسانه توسط مدیریت شهری یا نداشتن نگاه تخصصی به رسانهء شهری و یا نداشتن تخصص نسبت به میزان اهمیت یک رسانهء دوسویه بین مدیر شهری- شهروند که بتواند سطح توقعات شهروند را در سطح انجام وظایفش تعریف کند، توازن لازم را از میان برده است؛ توازنی میان وظایف و حقوق شهروندی!
*اگر بیشتر و دقیقتر توضیحی هست اشاره کنید.
بهعنوان نمونه باید بگویم: اگر امروز پرتاب زباله از شیشه خودرو به بیرون، سد معابر عمومی، استفاده از خودروی دودزا، بهرهگیری از خودروی تک سرنشین، ساخت و ساز پنهان و بی ضابطه یا ساخت و سازهای نامطمئن و تحویل به خریدار، بدون رعایت تعهدات پس از فروش با استفاده از ضعفهای قانون یا کوتاهی دست اندرکاران اجرای قوانین ساختمانی و صدها مورد دیگر که هم وجه حقالناس آن مشهود بوده و هم رفتار غیرمدنی است که زیست مشترک را تهدید میکند، در شهرهای ما بهوفور مشاهده میشود، از همین دست ناهماهنگی هاست.
امروزه شاهدیم که در خیلی از این موارد که ذکر کردم حتی این ضدارزشها، یک برٌد و زرنگی نیز محسوب میشود؛ مثلا کسی که به مجریان قانون در هر جایگاه، کلک زده و کارش را پیش میبرد خود را از سایرین برتر نیز میبیند! که در این پدیده، مقولههای جابجایی ارزشها، از بین رفتن قباحت کار ناپسند و تشویق دیگران به انجام تخلف مشاهده میشود و در پایان و یک بازه زمانی نهچندان طولانی، با نوعی هرج و مرج اجتماعی روبرو خواهیم بود که بازگرداندن این آب رفته به جوی، کار سادهای نیست.
چنین پدیدههایی میتواند تعبیر شود که: مدیریت شهری در بستر آمادهء رسانه، بذر فرهنگی نکاشته تا امروز در فضای عمومی شهر، قانونمداری و رعایت حقوق همشهری، درختی تناور شده باشد و به ضدارزشهای اجتماعی که نمونهاش ذکر شد، مانند علفهای هرز نگریسته شود.
بسیاری از موضوعات مانند فضاهای عمومی و حقوق افراد در بهرهمندی از آن، وظایف شهروند در رعایت حقوق سایرین، بهرهمندی مناسب از خدمات عمومی شهر، پرداخت عوارض زندگی شهری بهمنظور ادارهء بهینه شهر، تداوم حیات یک شهر براساس تعامل شکل گرفته و...همه و همه درسایهء بهرهمندی مطلوب از رسانه میسر است.
*نمونهای هم از تلاش مدیریت شهری برای گفتمانسازی و ارتباط دوسویه سراغ دارید؟
البته تصور عمومی این است که آمدن رسانههای الکترونیکی و پیامد آن دوسویه شدن، سهم روزنامهها با قالب رسانهء یکسویه را به طرزی جدی میکاهد اما با تایید کلی این موضوع، میبینیم که در کشورهای با سرانه مطالعه بالا، این اتفاق شیب کمی داشته- ایشان پیشتر در یادداشتی با عنوان «جامعه ایرانی بی نیاز از خواندن» به آن پرداخته است- و هنوز میتوان از روزنامه شهری، بهعنوان یک ابزار قابل اتکا و اعتماد بهره گرفت.
این روزها در روزنامهای که به نام روزنامه مردم مشهد یا شهرآرا یا همان ارگان مدیریت شهری میشناسیم، این الگوی امتحان شده، درحال قوام یافتن است یعنی همان کارکرد دوسویهء رسانه که در عصر رسانههای نوین مطرح است را مشاهده میکنیم.
بهعبارتی در تعدادی از صفحات روزنامه شاهد گفتمانسازی بوده و در صفحهء حرف مردم با یک مکانیزم تعریف شده، نظرات مردم که شاید در گیرودار دسترسی به مدیران شهری و حتی سایر مدیران گم شود، بدون واسطه به اطلاع عموم و مدیر مرتبط رسیده و ایشان نیز اگر پاسخی بر نقصان یا کمبود ذکرشده توسط شهروند داشته باشد، میتواند در همان صفحه به بیان، توضیح و توجیه آن بپردازد!
این یک کارکرد ارزشمند رسانهای است که حداقل وجه مثبت آن، ایجاد اتاق شیشهای برای مدیر و درصورت تداوم این حرکت، اعتمادسازی، افزایش همبستگی اجتماعی و...از مزایای آن است.
به هر روی، یکی از مهمترین ابزار ایجاد این تعامل و ارتباط سازنده، حضور رسانههای متخصص و صادق در حوزه شهری است.
*باتوجه به کارکرد رسانه در خدمت مدیریت شهری، وظیفه مستقل و نقادانه رسانه چه میشود؟
به نظرم در حوزه مدیریت شهری، لازم است رسانه دلی همراه، چشمی تیزبین و رفتاری بیتعارف داشته باشد.
دلی همراه بدینمنظور که رسانهء متعهد شهری به همزیستی باور دارد و خود را متعهد به آموزش فرهنگ شهروندی براساس اقتضائات زندگ شهری مدرن می داند.
چشمی تیزبین بدانجهت که با پایش مستمر مدیریت شهری، نقاط قوت و ضعف را هویدا کند و رفتارش بدین منظور باید بیتعارف باشد که در جاهایی که ممکن است سهلانگاری یا مصلحتاندیشیهای مدیریتی، آینده و حتی زیست و حیات شهروندان را تهدید میکند، بدون تعارف وارد میدان شده و خطرات احتمالی را گوشزد کند.
در این زمینه حتی اگر گاهی نوشتهایم اما چندان موفق نبودهایم و نمونهاش را میتوان در نقشهء گسلهای شهر تهران و سایر کلان شهرها با سکونت متراکم میلیونها شهروند در آن نقاط مشاهده کرد!
اگر رسانه در زمان مناسب، رفتاری برجسته بروز میداد شاید امروز شاهد چنین تراکمی از ساخت و ساز با ساختمانهایی نهچندان مطمئن در مناطق پرخطر این ابرشهر نبودیم که با هر لرزش محدوده 5 ریشتری، دلآشوبه بگیریم و ندانیم چه باید بکنیم که این یک نمونه بود و دهها مثال از نقص در عملکرد توامان رسانه و مدیریت شهری وجود دارد.
از آنجاکه پیشرفت فناوریهای نوین دست مدیریت شهری را بازتر کرده است ، مسئله مهمی که در ارتقا و توسعه مدیریت شهری باید مورد توجه قرار گیرد ، بها دادن به جدی به رسانهها و نیز طلب همکاری از این صنف است .
به اعتقاد بسیاری، تمامی خدمات مدیریت شهری باید درراستای امنیت و رضایت شهروندان انجام گیرد که تقریبا همان چیزهایی است که نامزدهای انتخابات شوراهای اسلامی شهر در هنگام انتخابات و نیز شهرداران در مراسم معارفه خود وعده میدهند.
تمامی اینها، مطالبات شهروندان نیز هست و انتقال، انعکاس، پایش و گزارش این وعدهها و بیان مطالبات شهروندان تنها از طریق رسانهها امکان پذیر است .
همین مصاحبه نیز نشانهای از رویکرد مثبت رسانه به موضوعات مهم زیست و زندگی شهری است که مدیریت شهری میتواند از این ظرفیت بهره مناسب ببرد.متشکرم
ارسال نظر