به بهانه حواشی نمایش موزیکال بینوایان؛
تئاتر لاکچری خوب است یا بد؟/چند سوال از منتقدین
انتقادات وسیع از تئاتر موزیکال بینوایان سوالات زیادی را در ذهن متبادر می کند که می توانندقابل تامل باشند.
سرویس فرهنگی خبرگزاری موج- محمدصالح حجت الاسلامی: چندی است که حسین پارسایی خود را آماده می کند تا بعد از اجرای موفق تئاتر موزیکال الیور توئیست، بینوایان، دومین نمایش بزرگ و پر بازیگر خود را (که صفت گرانترین نمایش تاریخ تئاتر ایران را به خود اختصاص داده است) در رویال هال تهران، به روی صحنه ببرد، که در آستانه فرارسیدن زمان آغاز فروش بلیط آن، با هجمه بی سابقه ای تحت عنوان برخورد با «تئاتر لاکچری» روبرو شده است.
این انتقادها از نمایش موزیکال بینوایان، شامل ابعاد مختلفی از جمله استفاده کارگردان آن از رانت، هزینه کرد بالا و غیر متعارف چند میلیاردی برای تولید یک اثر نمایشی که بویژه در استفاده از چهره های سینمایی و تلویزیونی مشهور و محبوب (که پرداخت دست مزدهای خارج از عرف تئاتر کشور به این دست هنرمندان، بسیار حساسیت زا و جنجال بر انگیز شده)، انجام تبلیغات خارج از ضوابط و در آخرین گام، قیمت بلیط بالای این نمایش می شود.
اما این آخری، کار را به جایی رساند که حتی سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم تقریبا مقارن با سه کارته شدنش در مجلس شورای اسلامی، شاید در اقدامی پیش گیرانه و البته بسیار دیر هنگام، در توئیتی، از اصطلاح بدون پیشینه «تئاتر لاکچری» استفاده کرده و آن را تیر خلاصی بر هنر مردمی(!) تئاتر دانسته و از دفتر نمایش خواسته تا با همفکری خانه تئاتر حریم صحنه را از آن مصون بدارند.
اما در پی این انتقادات وسیع و ادبیات جناب وزیر، انبوهی از سوالات بیپاسخ می ماند که به برخی از آنها اشاره می کنم:
- تعریف تئاتر لاکچری چیست و چه کسی آن را وضع کرده است؟
- آیا چنین اصطلاحی جایگاهی علمی دارد و یا یک مصرف ژورنالیستی و یا شاید دم دستیتر از آن، دستاورد فعالیتهای فضای مجازی و از جمله اینستاگرامی عدهای هیاهوسالار است؟
- مردمی بودن تئاتر که اتفاقا هنر مورد علاقه قشر فرهیخته و خاص جامعه است به چه معنا است؟ این مردمی که جملگی، این روزها خود را از هواداران تئاتر می دانند که حال، از تماشای احتمالی یک اثر «لاکچری» محروم خواهند شد، هنگام اجرای سایر نمایشها در سالنهای کوچک و بزرگ تهران و شهرستانها کجایند؟ و چرا همین الان بسیاری از سالنها با خالی بودن بخش اعظم ظرفیت سالنهایشان به روی صحنه می روند؟
- چرا زمانی که قیمت دلار کمتر از یک چهارم این روزهای آن بود، اجرای برنامه یک یا دو نفره یک کمدین، در سالنی دولتی و تقریبا غیر مناسب از نظر شرایط صوتی و بصری، با مبالغی نزدیک به دو برابر قیمت اعلام شده در مورد تئاتر بینوایان (که بر اساس آنچه اعلام شده اثری با ۳۰۰ نفر بازیگر و عوامل متعدد دیگراست) روی صحنه رفت، کسی از استند آپ و شومنی «لاکچری» سخنی به میان نیاورد و وا اسفایی بلند نشد؟
- چرا هنگامی که آثار تجسمی در گالریها و یا حراجیها به قیمتهای چند صد میلیونی و میلیاردی دست یافتند، در حالی که به هیچ وجه هزینههای تولید و عوامل تولید آنها قابل مقایسه با یک اثر همچون یک تئاتر سیصد نفره نیست، هیچ کس قلم به دست نگرفت و از اینکه مردم دیگر از خرید یک تابلوی نقاشی یا خوشنویسی و ... و نصب آن در اتاق منزل و یا دفترشان محروم شدند ،یادی نکرد؟
- چرا وقتی شنیده می شود که آژانسهای مسافرتی مقارن با برگزاری کنسرت خوانندههای آن طرف آبی و لسآنجلسی در کشورهای همسایه، تورهای ویژه و با قیمتهای گزاف برگزار می کنند و سیل علاقمندان، اقدام به خرید بلیط و خروج ارز از مملکت می کنند تا به تماشای این قبیل برنامهها بروند، آه از نهاد کسی بلند نشده است؟
- آیا نمایش هایی که در مراکز مشهور دنیا از قبیل برادوی به روی صحنه می روند با تئاتری که در همان شهر ولی در سالنی کوچک اجرا می شود، به یک اندازه بودجه صرف می کند و قیمت بلیطش هم همان قدر است؟
- آیا اگر هنرمندان و سرمایه گذاران تئاتر شاهد موفقیت اثری با درآمدی خوب، باشند نا امیدی سراپای وجودشان را می گیرد یا به ادامه فعالیت امیدوارتر می شوند؟
- آیا اگر سرمایه گذاران موفقیت سالن های بزرگ در برگزاری کنسرت و نمایش را شاهد باشند، از تکثیر این قبیل سرمایه گذاری ها منصرف می شوند یا نسبت به آن ترغیب خواهند شد؟
- آیا در این میان، کسی از هنرمندان و هنر دوستان و حتی دلسوزان، از رانت و پولشویی حمایت کرده است؟ و آیا این اتفاقات خطرناکتر از هر نوع لاکچری بودن نیستند؟ و آیا به جای تاکید بر تصویب قوانین و تعیین روشهای جدی و دقیق نظارتی، تلاش برای جلوگیری از به نتیجه رسیدن رفتاری که می تواند برای قشری از جامعه مناسب باشد، عجیب نیست؟
- آیا بدون بودجه خصوصی و امید به درآمد، می توان توقع رونق هنر و خلاقیت و بازار تئاتر غیر دولتی را داشته باشیم؟
- اگر متن ارزشمند و تاثیر گذار بینوایان اثر ویکتور هوگو، با نقش آفرینیهای گروهی از برترین های سینما و تئاتر کشور، به خوبی برای قشری که اصطلاحا این روزها «با نوایان» خوانده می شوند، به نمایش در آید و آنها را کمی در فکر توجه به اقشار فرو دست جامعه غوطهور کند بهتر است یا اینکه اثری آماده و پرداخته شود و تکرار مکرراتی باشد برای گروهی که غرق در مصائبند؟ گرچه به استناد خیل عظیم نمایشهای کم بیننده، بعید می دانم جمع قابل توجهی از این قشر، در هر حالتی فرصتی برای تماشای تئاتر در سالنهای شهر داشته باشند.
سخن آخر اینکه، این حقیقت غیر قابل کتمان است که در هر برههای از زمان توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه مهم است و باید مورد توجه عموم و بویژه هنرمندان قرار بگیرد. از طرفی یکی از اصول جامعه اسلامی ایران، مبارزه با انواع و اقسام فساد و همینطور پرهیز از اشرافیگری و ریخت و پاش های مصرفگرایانه و بیقید و بند و لاابالی است و که صد البته اموری پسندیده و قابل تایید و تاکید هستند. اما باید در تعریف همه اینها و نشان دادن مصادیق درست آن، بویژه در عرصه بسیار شکننده فرهنگ و هنر، دقت لازم بشود تا موتور فرهنگی کشور از امید به آینده و پیشرفت باز نماند و ایجاد ساختاری صحیح نه فقط در تئاتر بلکه در همه رشتههای هنری، که پاسخگوی همه ابعاد نیازهای فرهنگی - هنری - اجتماعی است و راهکاری ایجابی ارائه می کند نه سلبی، اهمیت ویژه پیدا می کند.
ارسال نظر