یک تحلیلگر مسائل سیاسی؛
مستند زیر صفر مرزی نقد خوش نشین ها از دفاع مقدس است/ در مستند زیر صفر مرزی حرف های زشتی درباره دفاع مقدس بیان شد
یک تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه در مستند زیر صفر مرزی حرف های زشتی درباره دفاع مقدس بیان شده است، گفت: این مستند نقد خوش نشین ها از دفاع مقدس است.
به گزارش خبرگزاری موج، در دوازدهمین جشنواره سینما حقیقت، مستند زیر صفر مرزی به نمایش گذاشته شد. مستندی که در آن به بهانه ساخت زندگینامه شهید علی هاشمی فرمانده سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) و فرمانده قرارگاه به کلی سری نصرت، دوران دفاع مقدس به شکل بسیار نامناسبی نقد شد.
ادبیاتی در مستند زیر صفر مرزی به کار رفت که نمی توان نام آن را نقد گذاشت. ادبیاتی چون "جنگ پایان خواهد یافت و سران جنگ با یکدیگر دست خواهند داد ... و من نمیدانم چه کسی وطن را فروخت! ولی میدانم چه کسی هزینه جنگ را پرداخت" ، "جنگ زندگی آدم ها را نابود کرد" ، "آیا نمی توانستیم با دیپلماسی مانع از جنگ شویم؟" ، "مگر جزیره مجنون چقدر ارزش داشت که برای آن حتی یک نفر کشته شود؟" ، "واژه دفاع مقدس را آنقدر بزرگ کردیم که دیگر نمی توانیم آن را نقد کنیم!" به طور مکرر در این مستند به کار رفت.
به همین بهانه، گفتگویی با محمودرضا امینی از رزمندگان دوران دفاع مقدس و تحلیلگران مسائل سیاسی انجام دادهایم که در زیر بخش های مهم این گفتگو را با هم می خوانیم:
در مستند زیر صفر مرزی مسائلی درباره دفاع مقدس مطرح شد که به طور قطع باید از سوی نسل انقلاب و نسل دفاع مقدس پاسخ گفته شود. موضوع نخست این است که آیا دوران هشت ساله دفاع مقدس با دیگر جنگ های حداقل دو قرن اخیر منطقه و جهان شباهت هایی دارد و می توان با همان معیار نقد جنگ ها، دوران دفاع مقدس را هم نقد کرد؟
صرف نظر از اینکه بخواهیم جنگ های دوره اخیر در جهان را تحلیل عملیاتی کنیم و آن را با دفاع مقدس مقایسه کنیم، ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهیم که چه اتفاقی در فضای انقلاب اسلامی رخ داد، جنگ تحمیلی و به دنبال آن دفاع مقدس ملت ایران ناشی از چه عواملی بود.
اصل انقلاب یک اتفاق غیر منتظره برای کسانی بود که همواره از منافع این سرزمین بهره کشی می کردند. به عبارتی در معادلات منطقه ای، سیاست 2 ستون نیکسون، اقتضا می کرد، تا برای آمریکا، ایران و عربستان سعودی پایه های اصلی پشتوانه قدرت آمریکا از نظر اقتصادی و همچنین از نظر امنیتی در حفظ منافع اقتصادی این کشور در منطقه باشند.
در چنین شرایطی حرکت انقلابی ملت ایران با رژیم پهلوی که نماینده تفکر آمریکا و حافظ منافع آمریکایی است، روبه رو بود. اساسا حکومت پادشاهی موجب عقب افتادگی مردم و مانع آزادی های دینی و اجتماعی و انسانی و موجب ظلم و شکنجه و زندان در ایران بود و مردم آن را سرنگون کردند. در دوره ستمشاهی آزادی و حیثیت و اسلام و عزت مردم غارت می شد تا منافع دیگران حفظ شود.
در این شرایط امام خمینی (ره) پرچم انقلاب را برافراشت و نور ولایت را در دل مردم روشن کرد و مردم نیز باور کردند که در برابر ظلمت ستمشاهی، نور ولایت وجود دارد. احساس امید، آرزو و شعف در میان مردم پدید آمد و تمام معادلات سیاسی منطقه و جهان را انقلاب اسلامی برهم زد.
تئوری، تئوری ولایت فقیه و حاکمیت اسلام بود. اما باید در عمل نیز شکل می گرفت. زمانی که انقلاب می خواست پایه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و ... خود را شکل دهد و تثبیت شود، مزاحمت های منطقه ای و فرامنطقه ای از سوی همان کشورهایی که منافعشان از دست رفت، علیه ما ایجاد شد.
این مزاحمت ها در کنار درگیرهای داخلی و مسائل گروهک ها و تجزیه طلب ها و تروریست ها بود و در نهایت حکومت های غربی و برخی از حکومت های وابسته منطقه ای به این نتیجه رسیدند، هر چه موقعیت انقلاب اسلامی تثبیت تر شود، برای آنها حضور یک نظام اسلامی دغدغه آفرین تر خواهد بود.
زیرا آمریکایی ها به طور کامل منافع خود را در منطقه از دست داده بودند. کشورهای اروپایی نیز همواره منافع خود را در راستای منافع آمریکایی ها ترسیم کرده و می کنند. حکومت های منطقه ای نیز بر اساس دیکتاتوری و حمایت غربی ها هم بنا شده بودند، به هراس افتادند که تثبیت انقلاب اسلامی، پایه های حکومت آنها را سست تر خواهد کرد.
لذا غربی ها و حکومت های منطقه ای در این شرایط تمام همت خود را برای مقابله با جمهوری اسلامی برآمده از انقلاب اسلامی به میدان آوردند.
در این مسیر توطئه هایی چون ایجاد جنگ داخلی، کودتا، ساماندهی ناامنی های شهری و ... نتیجه نداد و به دنبال ایجاد جنگ نظامی علیه جمهوری اسلامی رفتند.
آنها با حمایت از رژیم بعث عراق، صدام را تحریک به حمله نظامی به ایران کردند. کمتر کشوری در آن دوره را می توان یافت که از حمله نظامی به ایران منافعی برای خود کنار نگذاشته باشند. حتی یک کشور دور افتاده به حمایت از رژیم بعث عراق آمد و به آنها سلاح می داد.
کسانی که میخواهند جام ما را برجام خودشان کنند از صدام حمایت میکردند
کشورهای اروپایی و غربی و همان هایی که امروز به ظاهر دلسوز ما هستند و می خواهند جام ما را برجام خودشان کنند، با ما مذاکره می کنند و سر میز مذاکره نشسته اند، آن زمان با فروش تسلیحات نظامی گسترده و بمب های شیمیایی و سلاح های کشتارجمعی به عراق، از صدام حمایت کردند.
بنابراین به راحتی می توان نتیجه گرفت، یک دشمن مستبد و خارج از شعور و فهم و تحلیل سیاسی جنگی را به ما تحمیل کرد.
وقتی جنگی را علیه کشوری تحمیل می کنند، چه باید کرد؟ صدام به حمایت غربی ها و حکومت های منطقه ای جنگ را شروع کرد، بهانه آورد، توافق الجزایر را پاره کرد و در نهایت به سرزمین ما و مرزهای ایران حمله نظامی کرد.
در چنین شرایطی انتظار بود تا سازمان های بین المللی و نهادهایی که همین امروز هم مدعی حمایت از حقوق بشر و نظم و امنیت هستند، وارد میدان شده و با متجاوز مقابله کرده و بساط صلح جویی و مذاکره را پهن می کردند، اما دیدیم همه از صدام حمایت می کردند و هیچ کس حرف ما را نمی شنید. هیچ درخواستی از ما در مجامع بین المللی پذیرفته نمی شد. هیچ کشور قدرتمندی حاضر به واسطه گری و حل مسئله نبود.
اساسا شرایط به صورتی بود که همه پذیرفته بودند چون ملت ایران انقلاب کرده و جمهوری اسلامی را بر سر کار آورده، باید با این ملت برخورد و مقابله شود.
بنابراین عملا معادله جنگ با صدام و دفاع مقدس، معادله جنگ دو کشور همسایه به دلیل اختلافات مرزی نبود. بلکه جنگی به نیابت از تفکر و سیاست آمریکایی و اروپایی برای اضمحلال انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بود.
سوالی در مستند زیر صفر مرزی مطرح می شود مبنی بر اینکه آیا نمی توانستیم با دیپلماسی مانع از جنگ شویم؟ شما که دوران دفاع مقدس را درک کرده اید، آیا در آن دوره شرایط برای جلوگیری از جنگ تحمیلی وجود داشت؟
هرگز. با دیپلماسی نمی شود یک وجود را لاوجود کرد برای اینکه وجود داشته باشد. به عبارت بهتر شما نمی توانید خود را با مرگ خودتان راضی کنید برای اینکه زنده باشید؟
بنابراین طرح چنین سوالی از اساس اشتباه است. برای اینکه اختلاف ما بر سر مسائلی که به ظاهر مطرح می کردند، از جمله اختلافات مرزی نبود. اساسا اختیاردار صدام نبود. بحث بر این بود که تمام ظرفیت و توان انقلاب اسلامی برای شکل گیری جمهوری اسلامی را تخریب کرده و مانع از استقرار نظامی برآمده از رای مردم و بر پایه های اسلام ناب محمدی (ص) شوند.
اساساً جایی برای این موضوع نبود که بخواهند مذاکره کنند. مگر کسانی که در روزهای آغاز جنگ بر سر کار بودند و مسوولیت داشتند، تمایل به جنگ داشتند؟ دولت بنی صدر و برخی از وزرای او تفکر دفاعی نداشتند. اتفاقاً به دنبال گفتگو هم بودند. اما غربی ها و آمریکایی ها فضایی را برای مذاکره و گفتگو و دیپلماسی ایجاد نکرده بودند و فقط به فکر جنگ و با هدف از بین بردن انقلاب بودند.
نظر شهید فلاحی در مورد جنگ تحمیلی
به عنوان نمونه خوب به خاطر دارم در جلسه ای، شهید فلاحی به عنوان رییس ستاد ارتش به صراحت گفت که این جنگ تمام عیار است و مسوولان درک نمی کنند در برابر دشمنی قرار گرفته ایم که برای جنگی تمام عیار خود را آماده کرده است.
کسی که خودش را برای یک جنگ تمام عیار آماده می کند، جایی برای گفتگو و صلح باقی نمی گذارد و فقط یک هدف دارند و آنهم جنگ است.
زیرا دشمن می دانست ما از نظر تجهیزات و تسلیحات نظامی و توان آمادگی دفاعی، در شرایط خوبی نیستیم و تصور می کردند چند روزه کار انقلاب اسلامی را تمام می کنند.
بنابراین کسانی که می گویند آیا نمی شد با دیپلماسی مانع از جنگ شد؟ یا از تاریخ دفاع مقدس اطلاعی ندارند و یا اهداف دیگری را پیگیری می کنند.
در بخشی از مستند زیر صفر مرزی سوال دیگری در رابطه با تعداد شهدای ایران در عملیات خیبر و فتح جزیره مجنون مبنی بر اینکه آیا ارزش داشت ما این تعداد شهید را برای فتح مجنون تقدیم کنیم، مطرح می شود. طرح این پرسش ها در حالی که در مستند زیر صفر مرزی به صراحت گفته شد «جنگ زندگی انسان ها را نابود کرد»، را چگونه ارزیابی می کنید؟
امروز کسانی که با دفاع مقدس چالش دارند و سوال می کنند آیا می شد یا آیا نمی شد؟ یا می گویند ارزش داشت این تعداد شهید و آزاده و جانباز را تقدیم راه انقلاب کنیم، باید بفهمند آیا مملکتی که اینقدر قدرتمند است که در صحنه های تصمیم گیری و تصمیم سازی قدرت های جهانی به عنوان یک وزنه مطرح می شود، این توانمندی را از کجا کرده است؟
آنها باید به این سوال پاسخ دهند، آیا شرایط امروز ما به عنوان یک معادله قدرت در جهان مهم است یا شرایط گذشته که اساسا به حسابمان نمی آوردند؟
دفاع مقدس بر سر معادله هست و نیست ما بود. آنها می خواستند ما نباشیم و ما میخواستیم ایستاده باشیم. دشمن یک روز بر سر نبودن ما چانه می زد، اما امروز برای کاهش قدرت ایران تلاش می کند.
آیا این توانمندی به سادگی حاصل شده است؟ به طور قطع هر باری، سنگینی خود را دارد و نمی توانیم بگوییم چرا از کشور دفاع کردیم؟ دفاع کردیم که امروز قدرتمند باشیم.
همان غربی هایی که یک روز می خواستند ایران از اساس وجود نداشته باشد، امروز به دنبال تضعیف ما هستند. بنابراین به این نتیجه رسیده اند که ایران وجود دارد، شجاعت ایرانی کتمانناپذیر است و یک نظام توانمند و قدرتمند است و به همین دلیل به جای نابود کردن ما به دنبال ضعیف ما هستند و دیگر فکر نابودی ایران را به ذهن خود هم راه نمی دهند.
این اقتدار و عزت و توانمندی، حاصل همان رشادت هایی است که امروز می گویند ارزشش را داشت و یا نداشت.
جمله ای در مستند زیر صفر مرزی مطرح شد، مبنی بر اینکه جنگ زندگی مردم را از بین برد. آیا این جمله با واقعیت های دفاع مقدس همخوانی دارد؟
من موافق این هستم که جنگ موجب تخریب می شود، اما جنگ موجب تقویت و اقتدار هم می شود. برای ما این جنگی نبود که خودمان خواسته باشیم. این جنگ به ما تحمیل شد و لذا طرح این پرسش از طرف یک ایرانی از اساس غلط است. جنگ به ما تحمیل شد.
از سوی دیگر شاهد بودیم دفاع مقدس معادلات را تغییر داد. همانطور که پیشتر نیز گفتم نخستین معادله این بود که ما را از بین ببرد، اما دیدیم ایران قوی تر و نیرومندتر شد و حالا به دنبال تضعیف ما هستند.
توانمندی و اقتدار امروز ، ثمره همان شهامتها و از خود گذشتگی ها است. ثمره همان دشتهای لالهگون است، ثمره خون جوانان ایستاده در تاریخ است.
اینکه بگوییم شهدا از بین رفته اند توهین به آنهاست
شهدا در تاریخ دارای جایگاه و نشان خود هستند. اینکه امروز بنشینیم و ارزیابی کنیم و بگوییم ارزشش را داشت و یا بگوییم زندگی مردم از بین رفت، در حقیقت به شهدا توهین کرده ایم. یعنی داریم به شهدا بی تربیتی و بی احترامی می کنیم.
چگونه می توانند بگویند مردمی که از جان و مال و زندگی خود گذشتند تا آبرو و ناموس و دین خود را حفظ کنند، زندگی آنها از بین رفته است؟ ای اُف بر آنهایی که چنین تفکری دارند. من خودم از همان نسل هستم. هیچ لحظه ای از لحظات دوران دفاع مقدس را از دست رفته نمی دانم و معتقد نیستم حرکت نسل دفاع مقدس موجب از دست رفتن زندگی مردم شد.
آنهایی این حرف را می زنند که تن پرور هستند. آنها خودشان را نمی توانند اداره کنند، امروز با چنگ انداختن به دامان شهدا و نسل انقلاب و دفاع مقدس به دنبال وام گرفتن از گذشته ها هستند. شما از نسل دوران دفاع مقدس وام می خواهید؟ این خیلی حرف زشت و بدی است که این همه ایثارگری ها و شجاعت ها و شهادت را اینگونه نشان می دهند.
هزار عباس میرزا ارزش یک تار موی همت و باکری ها ، رضایی ها و صفوی ها را ندارد
خیلی حرف زشت و بی ادبانه ای است که بپرسند ارزشش را داشت برای فتح یک عملیات این تعداد شهید دادیم؟ نسل دوران دفاع مقدس، اسلام را حفظ کرد. انقلاب اسلامی را حفظ کرد. جمهوری اسلامی را نگاه داشت. خودمان را نگاه داشتیم؟ در تاریخ کدام کشور این میزان رشادت و شهادت برای رسیدن به هدف را می توانید مثال بزنید؟
در تاریخ خود ایران چند نفر را سراغ دارید که اینگونه فکر و عمل کرده باشند؟ چه زمانی مردم ایران اینگونه فداکاری می کردند؟ یک نفر در یک گوشه ای گاهی اوقات کاری می کرد و می شد عباس میرزا و حالا برایشان داستان ها می نویسند. ما هزاران هزار عباس میرزا و ... در دفاع مقدس داشتیم.
یک موی همت و باکری و صیاد شیرازی به همه اینها می ارزد. چرا راه دور برویم. همین هایی که امروز از نسل دفاع مقدس حضور دارند، مانند محسن رضایی ها، صفوی ها، صالحی و موسوی ها قهرمانان نامی کشور هستند و یک تار موی اینها به هزاران عباس میرزا می ارزد.
به نظر شما چه دلیلی دارد در این شرایط حساس تاریخی، اینگونه دفاع مقدس را نقد می کنند؟
یک حرفی ممکن است مطرح شود. اینکه آیا با وجود این همه خون ها ، شجاعتها، شهامتها، ایستادگیها و با وجود این همه جانباز در گوشه و کنار کشور و این تعداد آزاده و خانواده معظم شهید، آیا سزاوار است ما در جامعه فقر و بی نظمی و عقب افتادگی را شاهد باشیم؟
آیا سزاوار است عده ای به نمایندگی از کسانی که روزی مردانه و دلیرانه برای حفظ اسلام و کشور ایستادگی کردند، امروز با دیگران مذاکره کنند و مفت و مجانی همه هستی این نظام را بدهند؟
آیا نسل انقلاب و دفاع مقدس، سزاوار این هستند که ببینند امروز اسمی از آنها نیست؟ آیا سزاوار این هستند که در خیابانهای خود شاهد فقر و عقبافتادگی باشند؟
ما امروز با فریاد بلند میگوییم، حق این مردم و این نسل عزت است. حق این نسل توانمندی و اقتدار است. حق اینها حضور در تصمیم گیری ها است.
حال من یک پرسش از سازندگان مستند زیر صفر مرزی دارم. مگر چه میزان تفکر این نسلی که ایستادند و جراحت جنگ و دفاع مقدس را بر دوش دارند، در تصمیم گیری های کشور دخالت دارد؟ چند نفر از اینها در مجلس و دولت و مجمع تشخیص حضور دارند.
شهدا افتخار آفریدند و پایههای اقتدار ما هستند و هنوز بچههای انقلاب و دفاع مقدس هستند و بچههای آنها هم هستند. کجای تصمیمات دولت و مجلس و مجمع تشخیص مصلحت و شورای انقلاب فرهنگی این تفکر قرار دارد؟ اگر تفکرشان حتی در شورای عالی امنیت ملی و انقلاب فرهنگی بود خیلی اتفاقات نمیافتاد.
اگر تفکرات دفاع مقدس حتی در صنعت ما بود، خیلی از اتفاقات نمی افتاد. کسانی که می توانند موشک بسازند، موشک پران داشته باشند و زیر دریایی بسازند آیا نمی توانند ماشین بسازند؟ ما اینها را از تصمیم گیری و تصمیم سازی ها حذف کرده ایم و ظالمانه از همان ها هم انتظار داریم و فلش سوالات را به سمت همین ها گردانده ایم.
ریشه ناتوانیهای کشور، سوال نسل انقلاب و دفاع مقدس است، نه خوشنشینها
ریشه ناتوانی های کشور سوال نسل انقلاب و دفاع مقدس است نه خوش نشین ها. این سوال ما است نه سوال دیگران. ناکارآمدی های این کشور سوال ما است نه سوال دیگری. کمبودهای این کشور سوال ما است که ایستادهایم و امروز باید مطالبه کنیم، نه خوشنشینهایی که دفاع مقدس را درک نکردند و امروز طلبکار هم هستند.
سوال نسلی است که ایستاده اند. این «چراها» را نسل انقلاب و دفاع مقدس باید از مسوولان امر بپرسند و باید جوابش را به ما بدهند، اما دیگرانی آمده اند خوش نشین، این سوالات را مطرح می کند، با این تفاوت که به جای عوامل اصلی، از انقلابیون و شهدا و نسل انقلاب و دفاع مقدس می پرسند چرا چنین شده است.
نسل انقلاب و دفاع مقدس باید بپرسد چه کسی در 5 + 1 این فهم و درک را داشت تا بداند اقتدار و توانمندی ما به چه میزانی است و نباید به سادگی هر حرفی را بزنیم و هر حرفی قبول کنیم؟
شاید عده ای بگویند ما از اسلام سر در نمی آوریم. اشکالی ندارد، اما نمی توانند بگویند همه هویت و اقتدار ایجاد شده به واسطه رشادت های بچه های جنگ و انقلاب و بچه مسلمان ها را می خواهیم در کاهش 20 درصدی قیمت ها در FATF ببینیم.
نقادانه برخی از اتفاقات امروز چه کسانی هستند؟ کاری به جناح بندی های سیاسی ندارم و هرگز هم قائل به تضعیف دولت خودمان نیستم، اما می پرسم امروز چه کسانی به موضوع انقلاب و دفاع مقدس نگاه نقادانه دارند؟ چه کسانی می خواهند دفاع مقدس را نقد کنند؟ این افراد کجای کار انقلاب و دفاع مقدس بودند که می گویند می خواهیم نقد کنیم؟
نسل انقلاب و دفاع مقدس باید چراها را مطرح کنیم و انتظار پاسخ داشته باشیم. اما به حرف این نسل گوش داده نمی شود. دولت گوش به حرف انقلابیون نمی دهد. مجلس نمی خواهد بچههای مقاومت و جنگ و جبهه حرف بزنند. مجمع نمیخواهد گوش کند و بعد همان سوالات نسل دفاع مقدس را کسان دیگری که خوشنشین هستند، مطرح میکنند! منتهی از دولت و مجلس و ... نمیپرسند. همین سوالات ما را از خودمان می پرسند.
در این شرایط باید اتفاقات را خود بچه های انقلاب و دفاع مقدس و جبهه ای ها رقم بزنند و قطعا اتفاقات خوبی را هم رقم خواهند زد. در این موضوع هیچ شکی نیست. ما باید پویایی و سربلندی اسلام و انقلاب را پشت سر رهبری رقم بزنیم و قطعا این مهم را رقم خواهیم زد. آنهایی که نمی گذارند این اتفاق رقم بخورد، مورد سوال ما هستند و حال کار برعکس شده است.
بیشتر بخوانید:
ارسال نظر