یادداشت؛
پیکسل علیه پاپیروس
اینترنت از معدود چیزهایی است که بشر ساخته ولی تماما درک نکرده است!» رگههایی از امید و دلهره را میتوان در بطن این جمله اریک اشمیت، مدیر گوگل، یافت. چنبره زدن صفر و یکهای بیرحم پیرامون عرصههای مختلف زندگی بشر، از تحقیق و پژوهش تا تفریح و خرید و ... تازگی ندارد.
مصطفی جمشیدی-خبرگزاری موج اردبیل؛ اینترنت از معدود چیزهایی است که بشر ساخته ولی تماما درک نکرده است! رگههایی از امید و دلهره را میتوان در بطن این جمله اریک اشمیت، مدیر گوگل، یافت. چنبره زدن صفر و یکهای بیرحم پیرامون عرصههای مختلف زندگی بشر، از تحقیق و پژوهش تا تفریح و خرید و ... تازگی ندارد. عرصه اطلاعرسانی نیز از این موج سهمگین بینصیب نمانده و برخی معتقدند در عصر زوال مطبوعات مکتوب به سر میبریم.
در بحبوحه وقوع رنسانس، نیاز مستمر توده مردم به آگاهی و توسعه صنعت چاپ «روزنامه» سربرآورد و «ویکلینیوز» در لندن و «لاگازت» در پاریس نخستین جرایدی بودند که به گردآوری و بررسی وقایع و رویدادها پرداختند. حلقه مطبوعات مکتوب به سرعت توسعه یافت و جای خود را بین اقشار مختلف مردم باز کرد و علیرغم چالشهای سیاسی و اقتصادی مقطعی، سر پا ماند.
بسیاری ظهور رسانههای دیداری و شنیداری را آغازی بر پایان عصر رسانههای مکتوب تصور میکردند و در عمل هم بسیاری از روزنامهها و مجلات پرقدرت و پراشتراک وقت با دیدن رقیب خوش خط و خال و تازه از راه رسیده، قافیه را باختند و میدان را خالی کردند؛ اما آنچه امروز در مرور وقایع تاریخی آن دوران میبینیم این است که تلویزیون و رادیو علیرغم برنامههای جذاب و مخاطبان پر و پا قرصی که برای خود دست و پا کردند، نتوانستند مطبوعات مکتوب را از میدان به در کنند و به جایگاه خود در کنار «پدیده دیروز» و «پیر امروز» بسنده کردند.
بعد از پشت سر نهادن بحران رادیو و تلویزیون، رسانههای مکتوب با سونامی دیجیتالیزه شدن اخبار و اطلاعات مواجه شدهاند. گسترش فضای مجازی و شهروندان سر در گریبانی که چشمانشان به ندرت از صفحه گوشی موبایل خارج میشود چالشی جدی برای مطبوعات مکتوب است. اما مطبوعات مکتوب، به مانند پیری کهنهکار برادر تازه از راه رسیده خود را هم همچون امواج مسحور کننده رادیو و تلویزیون زیر بال و پر خود خواهد گرفت.
اگر فرآیند اطلاعرسانی را به دو بخش «محتوا» و «فُرم» تقسیم کنیم، انتشار مکتوب یا الکترونیکی پیامی که قرار است به مخاطب برسد در بخش فرم دستهبندی میشود. محتوای ایجاد شده، فارغ از فرمی که در قالبش منتشر میشود، یکسان است و این بدان معنی است که قرار نیست با شیوع شبکههای اجتماعی شاهد نسلجدیدی از فعالین حوزه رسانه باشیم؛ بلکه فعالین عرصه رسانه در کنار تداوم فعالیتهای ژورنالیستی خود از ابزارهای عصر دیجیتال نیز برای انتقال پیام بهره خواهند جست و تجربه کشورهای توسعه یافته به خوبی نشان میدهد که توسعه رسانههای دیجیتال مکمل رسانههای مکتوب است نه جایگزین آن. نظیر آنچه که در صنعت نشر کتاب با آن مواجهیم. همانگونه که نرخ رشد فروش کتابهای الکترونیکی با نرخ کاهش فروش کتابهای چاپی برابر نیست و به نوعی در دو بازار موازی فعالیت دارند، در عرصه مطبوعات هم این دو دنیای موازی ایجاد شده و پیش خواهد رفت.
نکته دیگری که نباید از آن غافل شد صحت و سقم و قابلیت استناد اخبار و اطلاعات دربازار مجازی-مکتوب است. در حال حاضر اینترنت ارزانتر، سریعتر و فراگیرتر از هر زمان دیگری است و اکثریت قریب به اتفاق شهروندان هم به اپیلیکیشنهای مختلف اطلاعرسانی دسترسی دارند. در این شرایط شهروندی که به سواد رسانهای چندانی مجهز نیست و به سبب دوری از کتاب و منابع معتبر اطلاعات، ورودی قابل توجهی ندارد، از تریبون اکانتهای رنگارنگ خود به صورت شبانهروزی به ارائه خروجی میپردازد و این تهدیدی جدی برای آینده عرصه رسانه است. تبدیل افسارگسیخته خوانندگان به ایجاد کنندگان پیام خطری است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به قول کریستوفر مارتین، نویسنده آلمانی «اگر همه قرار است بنویسند، پس چه کسی قرار است بخواند؟»
ارسال نظر