منوچهر یکتایی در سن ۹۷ سالگی فوت کرد
منوچهر یکتایی یکی از گرانقیمتترین هنرمندان شرقی، در سن ۹۷ سالگی درگذشت.
علیرضا سمیع آذر مدیر حراج تهران و رییس سابق موزه هنرهای معاصر تهران در گفتگو با خبرنگار تجسمی خبرگزاری موج، ضمن تایید خبر در گذشت منوچهر یکتایی گفت طی تماسی که ما با دختره این هنرمند فقید داشتیم این خبر را تایید کردند و گفتند که بیماری نامبرده در طی روزهای اخیر ضخامت یافته بود و متاسفانه روز گذشته از دنیا رفت.
وی در مورد تعداد آثار این هنرمند ایرانی در موزه هنرهای معاصر گفت اطلاع دقیقی از تعداد آثار ایشان در موزه ندارم اما می توانم بگویم برخی از آثار ایشان از مجموعه طبیعت بی جان که در زمینه سفید کار شده در گنجینه موزه قرار دارد و اتفاقاً در میان آثاری که نه شان در طی همه این سالها و حراجیها دیدهام آثاری که در اختیار موزه است از برترین و بهترین آثار این هنرمند است.
این پژوهشگر هنر معاصر افزود: یکتایی اولین همسر منیر فرمانفرمائیان نقاش و مجسمهساز فقید و مشهور ایرانی ایرانی ست که در دهه ۴۰ به فرانسه رفته و سپس مقیم امریکا شد
سمیع آذر سود همانطور که می دانید در آن ایام سه مکتب مهم هنرمندان تجسمی
شامل مکتب سقاخانه نقاشی خط و طبیعت بیجان شکل گرفت که یکتایی، سهراب سپهری و ناصر عصار از مهمترین این گروه سوم هستند که برخی از آنها مانند سپهری و عصار پیرو نقاشیه ژاپنی هستند اما همه آنها تحت تاثیر طبیعت و نگاه شرق هستند که نقاشی آنها حالا هوایی همچون ذن دارند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یکتایی پس از حضور در نیویورک و هم مشرب شدن با چون پیام دکونینگ و جکسون پالک جایگاه خود را به به عنوان یک هنرمند ایرانی در مکتب نقاشان نیویورک و سبک امپرسیونیسم انتزاعی تثبیت کرد.
وی افزود: البته می دانید که این هنرمند شعر هم می سرود. البته وی دچار آلزایمر شدید شده بود و این اواخر دیگر قدرت تکلم هم نداشت.
دربارهٔ آثار منوچهر نوشته شدهاست:
"منوچهر یکتایی نقاش خوشبختیها و حالات خوش و ظریف جهان ماست و در حالی که با شیوهای نو کار میکند رمانتیسم و شادیهای زندگی را فراموش نکردهاست، مثل این است که اصلاً به درد و رنج کاری ندارد و از این تأثری که بسیاری از افراد انسانی را میسوزاند و رنج میدهد باخبر نیست و در جهانی ورای عادی سیر میکند."
شعری از منوچهر یکتایی:
عمر چه یک روزه/چه صد ساله نبوده آنِ من/ابتدا ز گذشته نباشد آنِ من/انتها زِنیامده من هیچ چیز ندارم که بایستیاَش بدارم به تواَم/فلانی تو بمان غرق در باورت و من/در باورم به بیباوری نیویورک
ارسال نظر