نگاهی به دو فیلم کوتاه به بهانه نمایش آنلاین آنها؛
«رورانس» و «در بین»؛ پس از رهایی از سردرگمی و بلاتکلیفی
سوگل رضوانی با رورانس و علییار راستی با دربین به سردرگمی و بلاتکلیفی را به تصویر کشیده اند اما هر کدام به زبان و سیاقی متفاوت که تماشای آنها در کنار هم می تواند جذابیت های خاص خود را داشته باشد.
آزاده فضلی-سرویس فرهنگی خبرگزاری موج؛ سردرگمی و بلاتکلیفی برای انسان معاصر در جامعه امروز پر از هیاهو و مملو از تکنولوژی، واژهای ناآشنا نیست و فیلمسازانی نیز هستند که با در نظر گرفتن این ویژگی انسانی و با تکیه بر احساساتی که بارها مغفول ماندند و سرکوب شدند، سعی در بازنمایی جهانی جدید از شخصیتهای داستان خود دارند. سوگل رضوانی در فیلم کوتاه «رِوِرانس» و علییار راستی در فیلم کوتاه «در بِین» که در پکیج «اتصال کوتاه» شامل اکران آنلاین چهار فیلم کوتاه است و از ۵ اردیبهشت ماه در سایت ودیو به نمایش درآمدند، نیز این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند.
«رورانس» و «در بِین»، روایتگر برههای از زندگی شخصیتهایی در داستان هستند که به نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی رسیدند و خود را در بین هالهای از تصمیمات خوب یا بدشان گم کردند و حالا در حال کلنجار با وضعیت کنونی خود هستند. این نوع نمایش بلاتکلیفی شخصیت فیلم، بسته به کارگردان و فیلمنامه و به ویژه در مدیوم فیلم کوتاه، دارای پیچیدگیهایی است که ممکن است هر فیلمسازی به خوبی از پسِ آن برنیاید؛ از این منظر، روایت «رِوِرانس» دارای پیچیدگیهای بیشتری نسبت به «در بین» است و ممکن است مخاطب را وقتی بار اول کار را میبیند، گیج کند. «در بِین» به دلیل این که در روایتش نمادهایی را با دیگر کاراکترها به نمایش گذاشته، در نگاه اول، بیشتر به مذاق خوش میآید و مخاطب در مسیر همذات پنداری با شخصیت اصلی داستان قرار میگیرد.
«رِوِرانس» علاوه بر اینکه نوعی سردرگمی برای مخاطب به همراه دارد، در شخصیتپردازی نیز به کُندی عمل میکند البته شخصیتپردازی در فیلم کوتاه به آن صورت که در فیلمهای بلند مطرح است، معنا ندارد اما در همین زمان کوتاه نیز روایتی گنگ از ارتباطات انسانی بین شخصیت بازیگر عروس و دیگر شخصیتها و نمایش نگرانی بازیگر عروس، به نمایش در میآید. در نهایت بازیگر عروس، در صحنه نمایشی که شب آخر اجرایش است، برخلاف شبهای قبل به جای اینکه نقشش را ایفا کند، بین جهان ذهنی خود و کاراکتری که قرار است نقشش باشد، محبوس میشود.
پیش از آن نیز دیالوگهایی که از زبان بازیگر عروس میشنویم مخاطب را با جهان ذهنی این شخصیت آشنا میکند و از دغدغه اصلی او که در دوراهی قرار گرفته، آگاه میشویم. درست زمانی که بازیگر عروس برای ایفای نقش به روی صحنه میرود، منظور اصلی کارگردان رو میشود و او، جهان واقعی را با جهان قصه درهم میآمیزد و مخاطب اینجاست که از سردرگمی شخصیت بازیگر عروس آگاه میشود که آن هم انتخاب یک نفر از دو مردی است که سر راهش قرار گرفتند؛ درست همان قصهای که چندین شب آن را بازی کرده است و حالا به سردرگمی رسیده است و بین نقش و واقعیت محبوس میشود و در لحظه رورانس نمایش است که تصمیم قطعیاش را میگیرد و از بلاتکیفی و سردرگمیاش رها میشود.
قطعاً نوع نگاه سوگل رضوانی به مقولههای مرتبط با تئاتر و صحنه تئاتر که نشأت گرفته از حضور بیست ساله او در تئاتر است، به زاویه دید او در فیلم «رورانس» و داستان پر پیچ و خم کاراکترهایش، حرکت دوربین و قاببندیهایش کمک کرده است. از این منظر، حتی نامگذاری فیلم نیز بسیار هوشمندانه صورت گرفته است چراکه رِوِرانس؛ مقطعی در اجرای تئاتر است که به نوعی محلی بین جهان واقعیت و جهان قصه است و این همان محلی است که شخصیت داستان «رِوِرانس» در آن قرار دارد.
«در بِین» علییار راستی که نامش نشأت گرفته از قرارگیری کاراکتر اصلی داستان در نمایش واقعیت برای مخاطب سینما و بازی غیرحقیقیاش برای بازپرس پلیس مقابل دوربین دستی (هندیکم) او است، تجربه جدیدی برای مخاطب به همراه دارد، چراکه مخاطب باید بازی حقیقی و غیرحقیقی (حقیقت مستند) شخصیت داستان را در این دو مدیوم از هم تمیز دهد. دختری که باید جلوی دوربین بازپرس پلیس، صحنه مرگ دوست پسرش را بازسازی کند، قبلاً خودش را از بلاتکلیفی و سردرگمی که دچار آن بوده، رها کرده و حالا قرار است برای مخاطب نیز آن را بازنمایی و قرار است حقیقت مستند را برای دوربین روایت کند. نوع نگاه فیلمساز در فیلم کوتاه «در بین» به فیلم «کلوز آپ» عباس کیارستمی شباهتهایی دارد. همچنین به اعتقاد نگارنده، داستان «در بین» از نظر روایت به فیلم کوتاه «روتوش» ساخته کاوه مظاهری نیز شباهت دارد اما آن را به وضوح برای مخاطب روشن نمیکند و در نهایت قضاوت را برعهده مخاطب میگذارد.
ارسال نظر