صالحی امیری:
ورزش ایران قدرت جذب اسپانسر دارد/ من رسالتم ماله کشی نیست
ورزش مان قدرت جذب اسپانسر دارد، والیبال، بسکتبال و... قدرت جذب دارند. مقداری هم به صداوسیما بر می گردد اینکه تصویرسازی ذهنی را به گونه ای انجام دهد که اقبال به ورزش بیشتر شود.
به گزارش خبرگزاری موج، سیدرضا صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک در تازه ترین اظهارات خود تاکید کرده است که ۹۰ درصد از ۵۰۰ کرسی بین المللی ورزش ایران تاثیرگذار نیستند و تنها ۱۰ درصد این کرسی ها در ورزش موثر است. همچنین وی تاکید کرده است که مسئولان در ورزش زنان ضعیف عمل کرده اند و نتوانسته اند به این بخش که مدال آور هم هست توجه ویژه داشته باشند.
رئیس کمیته ملی المپیک همچنین در مورد پرونده فدراسیون جودو هم عنوان کرده که فدراسیون جهانی با جهت گیری سیاسی به فکر مشکل تراشی برای ورزش ایران است. صالحی امیری در گفتگویی که با برنامه «ورزش بدون ویرایش» رادیو گفتگو داشته به سوالات مختلفی پاسخ داده است:
رئیس کمیته ملی المپیک در گفت و گو با برنامه ورزش بدون ویرایش شرکت کرد و پاسخگوی سوالات این برنامه بود که مشروح این گفت گو را در ادامه از نظر می گذرانید:
* در ابتدای حضور شما در سال ۹۲ که به عنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان منصوب شدید یک دوره سه ماهه در این منصب بودید و قرار شد تا انتخابات برگزار شود و در این مدت به عنوان رئیس نهاد بین المللی ورزش ایران عهده دار مسئولیت بودید. همان زمان از تدوین یک برنامه استراتژیک با سه محور را مورد اشاره قرار دادید که یک سند بالادستی محسوب شود. آن سند الان در چه مرحله ای است؟
- صالحی امیری: دو نوع رویکرد مدیریتی می توان داشت، برخی مدیریت روزمرگی و سلیقه ای دارند، نزدیک بینی و رویکرد کمی گرایانه به مسائل دارند، رویکرد دوم یک نگاه استراتژیک است که یک نقشه راه و مسیر معین برای اهداف وجود دارد. همه کسانی که در حوزه مدیریت تجربه و دانش دارند در جهان امروز داشتن رویکرد کلان نگر را تجویز می کنند. اینکه کجا قرار داریم و به کجا قرار است برسیم. طبیعی بود این مسیر را در حوزه مدیریت ورزش (کمیته ملی المپیک) انتخاب کنم. یک برنامه ۵ ساله استراتژیک نوشتیم و الان در حال مقدمات یک برنامه ۲۰ ساله هستیم.
اعتقاد دارم اگر ورزش ایران قرار است نگاهی به قله داشته باشد و به عنوان یکی از سه قدرت آسیایی مطرح باشد و در عرصه جهانی هم در جایگاه ۱۰ کشور اول باشد لازم است از الان یک برنامه مدون بلند مدت داشته باشیم که به ۴ برنامه پنج ساله قابل تقسیم باشد و هر سال آن هم یک برنامه جزیی باشد. این برنامه پنج ساله مدنظرم که تدوین شد از بطن آن ۱۵ برنامه عملیاتی استخراج کردم. بخشی از این برنامه به سرانجام رسیده و بخشی در میانه راه است.
* یک نگرانی وجود دارد؛ سال ۸۳ در قالب سند بالادستی ۱۴۰۴ برای ورزش یک طرح جامع در دوره ریاست آقای مهرعلیزاده نوشته شد. در سال ۸۴ انتخابات برگزار شد دولت هشتم با دولت نهم جایگزین شد. دو سال بعد آقای علی آبادی گفت سند جامع کارایی ندارد و سند بایگانی شد. چه تضمینی وجود دارد که این برنامه ۵ ساله کنونی و بعد از آن برنامه ۲۰ ساله اجرایی شود؟
- هر برنامه ای برای تحقق نیاز به چند پیش نیاز است، اولین آن اجماع میان افرادی است که می خواهند آن برنامه را اجرایی کنند. نوشتن ۱۰۰ سند بدون این اجماع بی فایده است. مورد دوم داشتن یک نگاه واحد است در قالب یک گفتمان، باید روح برنامه از یک سیاست و گفتمان تابعیت کند. نکته سوم کارگزارانند که باید به برنامه وفادار باشند، برنامه از اساس روح ندارد و روی کاغذ است این مجریان هستند که برنامه را اجرایی می کنند. نکته چهارم همخوانی برنامه با واقعیت های موجود است امروز که برنامه می نویسیم باید درک درستی از تحریم، کرونا و سایر شرایط داشته باشیم.
برنامه جامعی که سال ها پیش نوشته شد (مورد اشاره در سوال) یک برنامه بسیار خوب بود که متخصصان نوشتند، برنامه کنونی هم به روز رسانی شده همان برنامه است. هر برنامه باید در ادوار تحولات اجتماعی فرهنگی به روز شود، این تفکر که برای بیست سال بعد برنامه بنویسیم مرده است. افرادی که برنامه می نویسند باید به سیالیت فضای فرهنگی- اجتماعی جامعه واقف باشند. ورزش امروز با بیست سال قبل قابل مقایسه نیست.
تدوین برنامه باید ظرفیت پویایی، انعطاف و سیالیت داشته باشد و برنامه نمی تواند مجموعه ای از برنامه زیبا و آرمانگرایانه باشد این مشکل کشورمان است که برنامه عملیاتی نمی نویسیم.
وقتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام بخش سیاست گذاری آن (مرکز مطالعات استراتژیک مجمع) حضور داشتم به همراه دکتر روحانی چند برنامه نوشتیم در آن زمان پیرامون سیاست های خانواده، رسانه و آموزش و پرورش برنامه های مفصل زیادی نوشتیم اما اگر امروز از من بپرسند خودتان نقد کنید می گویم «آرمانگرایی» کردیم. ۱۴ ویژگی برای دانش آموز نوشتیم ولی در میان ۱۴ میلیون دانش آموز کسی را پیدا نمی کنیم که این ویژگی های مدنظر را داشته باشد.
آرمان ها برای رهبران است که مطالبه می کنند، مدیران باید برمبنای واقعیت برنامه بنویسند. اینکه کرسی های بین المللی نداریم اگر مورد سوأل قرار بدهید. جوابم این است که این موضوع یک آرمان است ما باید به اندازه ظرفیت ایران بزرگ ۸۰ میلیونی و جامعه ورزشی ۶,۵ میلیون نفری کرسی داشته باشیم اما کرسی بین المللی تابعی از سیاست های اقتصاد بین الملل است. وقتی تحریم هستیم ورزش مان هم تحت تأثیر این موضوع قرار می گیرد.
الان اگر بخواهیم به المپیک برویم، نیازمند ارز هستیم و مشغول جلساتی برای این موضوع هستیم که به توکیو ارز ببریم و به ذینفعان آن تحویل دهیم. یک مسیری را با وزارت امور خارجه و توکیو ایجاد کنیم که این یک پروژه شده است. چرا کرسی بین المللی نداریم، هر وقت شرایط سیاسی و بین المللی مان تغییر کند شرایط ورزشی مان تغییر می کند. هنگامی که آمریکا تحریم ظالمانه می کند شرایط ورزش مان هم متأثر می شود.
* در سال های گذشته یک اشتباه استراتژیک موجب شد مهم ترین کرسی ورزش مان را در سال ۸۰ از دست بدهیم. بعد از آن افرادی که وارد ورزش شدند به دنبال کرسی هایی رفتند که ارزش سرمایه گذاری نداشتند. دو حالت وجود دارد یا سیاستگذاران ارشد نمی دانستند چه اتفاقی می افتد یا برای شان مهم نبود.
- بحث قبل را تکمیل کنم؛ اگر بخواهم برنامه ها در قفسه ها بایگانی نشود باید الزامات رعایت شود و ملاحظات انجام شود. تعهد کردم طی چهار سال این ۱۵ برنامه عملیاتی مان به چه سرانجامی رسیده است. در سطح دوم ما محدودیت در کرسی های بین المللی داریم به دلیل تقابل مان با استکبار جهانی؛ مخاطب ما می گوید تحت فشار هستیم و این کرسی ها را به ایران نمی دهند.
کرسی بین المللی دوسطح است کرسی های موثر و کرسی های تشریفاتی، الان قریب به ۵۰۰ کرسی بین المللی داریم که ۱۰ درصد آن موثر است. ۹۰ درصد کرسی اعتبار ایجاد می کند اما تأثیرگذار نیست. به جای مناقشه کرسی باید به اثر بخشی کرسی فکر کنیم.
بنده به عنوان عضو هیأت اجرایی شورای المپیک آسیاه هستم، اعضای شورای اجرایی حق رأی و انتخاب مکان بازی ها را دارند. این کرسی اثر بخش است اما نکته سومی داریم باید به آن توجه شود و آن لابی است که اثرگذاری دارد. لابی فراتر از کرسی است و با نفوذ و ارتباطاتی که می توان ایجاد کرد امکان این وجود دارد که زمینه سازی ها انجام شود. با شیخ احمد رابطه خوبی داریم و در مجموع ذهنیت مثبتی نسبت به ایران دارد هرچقدر ارتباط با این افراد بیشتر شود امکان ظرفیت سازی فراهم می شود. برخی کرسی های مان سال ها جلسه ای نداشته است، کرسی داریم که ۴ سال تشکیل جلسه نمی دهد و بیشتر یک پرستیژ است.
نکته بعدی سرمایه گذاری است، کشوری همچون قطر کرسی زیاد دارد به این دلیل که زیرساخت های خودش را توسعه داده است و از رویدادهای مختلف بین المللی استقبال می کند. این کشور هزینه ۱۰۰ میلیارد دلاری انجام داده است و در بخش کرده است، کشوری که ۳۵۰ هزار نفری است و ۲ میلیون نفر هم به آنها سرویس می دهند. کشوری که سرمایه گذاری می کند خود به خود کرسی به سمت آن می آید ما به دلیل محدودیت ها و شرایط و سرمایه گذاری ها مشکل کرسی داریم. به میزان سرمایه گذاری، زیرساخت ها، لابی و برگزاری رویدادها می توان کرسی ها را داشت. الان دوحه قطر هر روز یک رویداد ورزشی برگزار می شود.
همه فدراسیون های جهانی تلاش می کنند یک قطری در آن عضو باشد برای اینکه از ظرفیت و زیرساخت کشورش استفاده کند. خود ورزش و ظرفیت بالقوه ورزش قهرمانی هم قدرت کرسی سازی دارد، میزان حضورمان در ورزش های قهرمانی، در سکوها این قدرت را دارد. در کشتی، وزنه برداری رویداد زیاد داریم اما در بعضی رویدادها حرف جدی برای گفتن نداریم. یکی از عناصر قدرت ورزش قهرمانی مان است.
* بعد از حضور دکتر توکل در فیلای سابق کسی را به عنوان جایگزین نداشتیم (کاندیداهای مختلفی داشتیم) سال ها طول کشید تا رسول خادم جایگزین شود و ایشان رسما در آنجا صندلی سوزی کردند و مهم ترین صندلی ایران را با استعفای خودش سوزاند. اما چهره هایی داشتیم که در ورزش جهانی قوی نیستند اما لابی های قوی داشتند. مثال بارز آن دکتر کرباسیان در رشته بدمینتون است. قدرت چانه زنی، لابی و نفوذ فرهنگی است که اهمیت دارد. افرادی که طی چهار سال کاندیدا کردیم گویا این ویژگی های لابیگری و ... رانداشتند.
- افرادی که طی سال های قبل در ورزش کشتی حضور داشتند تلاش کردند، از آقایان ترکان، طالقانی، امیر و علیرضا دبیر که الان هست همه تلاش کردند و باید باور کنیم نسل کشتی مان در ایران داشته های خود را به میدان آورده اند. رسول (خادم) زحمت کشید. امیر، یزدانی خرم و.... تلاش کردند. نکته ای که می خواهم راجع به کشتی تأکید کنم این است که علیرضا دبیر توانمند، جسور و پیگیر است. با همه سلول هایش کشتی را می شناسد و با هویت کشتی زیست کرده است. کشتی مان در یک دوره حرف اول را در جهان می زد الان رقبای جدی داریم. اگر بناست در دنیای امروز همچنان کشتی در طراز اول باشد لازم است سرمایه گذاری جدی داشته باشیم. آمارها نشان می دهد در نسل جوان گرایش به کشتی کم شده است.
* یک آماری را علیرضا دبیر چند روز پیش منتشر کرد که نشان می دهد از ۱ میلیون کشتی گیر فعال در کشور به کمتر از ۵۰ هزار نفر رسیدیم که این یک زنگ خطر جدی است.
- برای بهبود این وضع سه نکته را باید توجه کنیم. کشتی به عنوان یک ارزش فرهنگی - تاریخی باید مورد توجه قرار گیرد. ما همه توان مان را برای کشتی گذاشته ایم. وزارت ورزش در حدود ۱۵ میلیارد تومان برای این رشته گذاشته است. ۲ میلیارد نقدی و ۲ میلیارد غیرنقدی سرمایه گذاری شود. در مجموع ۳۰ میلیارد کمک غیر مستقیم و ۲,۵ میلیارد کمک مستقیم می شود. اما علت اینکه بیشتر از این حمایت نمی شود به دلیل محدودیت های خودمان است.
ورزش مان قدرت جذب اسپانسر دارد، والیبال، بسکتبال و... قدرت جذب دارند. مقداری هم به صداوسیما بر می گردد اینکه تصویرسازی ذهنی را به گونه ای انجام دهد که اقبال به ورزش بیشتر شود. در آمریکا چرا بسکتبال ورزش اول است چون همه ساختارها به آن پرداختند. منابع انسانی کشتی هم باید مورد توجه قرار بگیرند، همه موضوع پول نیست. جویبار شهری در گوشه شمال، کرمانشاه و... در هر کدام این شهرها کشتی اهمیت دارد. این نیروی انسانی و پیشکسوتان هستند می توانند که به ورزش اهمیت دهند. در گذشته هم که پول نبود اما منابع انسانی باعث رونق ورزش می شدند.
* واقعیتی در نهاد کمیته بین المللی المپیک داریم این است اقتصاد در این بخش مهم است و ورزش هایی که با اقبال کمتری مواجه شوند در معرض خطر قرار می گیرند. تضمینی نیست که کشتی در ۲۰۲۸ بتواند باشد. در ۲۰۱۶ تنها رشته ای که همه بلیت آن فروخته نشود کشتی بود.
- یک بحث اقتصاد است و یک بحث جنبه بهداشتی است. در رویدادی در شهر «بوینس آیرس» که المپیک جوانان در حال برگزاری بود وقتی حاضر شدم همه سالن های ورزشی را سرکشی کردم، صف کیلومتری برای ورود به سالن ها بود و بزرگترین صف مربوط به ژیمناستیک بود، افراد ناهار خودشان را در صف میل می کردند. ورزش بخشی از زندگی مردم آنجاست؛ یک بحثی داریم تحت عنوان مصرف فرهنگی در جامعه؛ می گوییم باید این ذائقه را تحریک کرد. مثل غذاهای سنتی که با غذاهای فست فودی جایگزین شده است. امروز تنیس در جامعه اقبال مورد اقبال است و یا اسکی؛ درتنیس روی میز گرایش جدی وجود دارد. در شنا و شیرجه هم جامعه بزرگی از ورزشکاران شکل گرفته است، در همه کشور هم استخر وجود دارد و یک جریان گسترده داریم که می شود این ظرفیت را به سمت قهرمانی ببریم.
یک کار جدیدی را در آکادمی ملی المپیک انجام می دهیم تحت عنوان پروژه «امیدها» با آموزش و پرورش و فدراسیون های قهرمانی هماهنگ شدیم که افرادی که ظرفیت حضور در المپیک جوانان را دارند مهیای حضور در این پروژه شوند. این جوانان تحت آموزش فشرده قرار گرفته اند، آموزش فردی، تخصصی و کار روانشناسی برآنها انجام شده است. ارزیابی مان این است که اگر بر این جوانان سرمایه گذاری شود در المپیک های آتی می توانیم از آنها استفاده کنیم. اگر می خواهیم سرمایه گذاری کنیم باید از آموزش و پرورش شروع کنیم حتی برخی می گویند قبل از آموزش و پرورش شروع کنیم. برنامه اجرایی این است که از مدرسه شروع کنیم.
* به ورزش های آبی اشاره کردید، در ساختار ورزش مان در دوره آقای هاشمی طبا یک برنامه ای برای ورزش های پرمدال شکل گرفت. راجع به ورزش های پرمدال چه کاری کردید؟
- بعد انقلاب جهت گیری مان را بر روی سکو گذاشتیم، سازمان دهی مان براساس چهره ها بود. به تعبیر امروز گلخانه ای بود. در هر رشته ای ستاره ها را شناسایی کردیم برای سکو؛ اما یک عامل را غافل شدیم، در رشته ای مانند شنا ۱۴۰ مدال داریم، در دوچرخه سواری و شمشیر بازی، تیراندازی، دومیدانی ماده زیاد داریم. با ۱۰ درصد سرمایه گذاری در رشته های دیگر اگر در رشته های پرمدال سرمایه گذاری می کردیم وضع بهتری داشتیم.
الان جلساتی گذاشتیم با دکتر سجادی که بیاییم از هم اکنون با فدراسیون های مختلف و سایر رشته های پرماده و پرمدال بنشینیم برنامه شان را بگیریم برای یک رویکرد حداقل ۵ ساله و حداکثر ۱۰ ساله؛ در جاکارتا دیدم ۵۰ درصد مدال های چین، ژاپن و کره روی رشته های پرمدال بود.
آمارهای دنیا نشان می دهد بین ۴۸ تا ۵۳ درصد مربوط به زنان است، در ایران بین ۲۰ تا ۲۵ درصد است. این نشان می دهد در ورزش زنان هم سرمایه گذاری جدی نکردیم و ضعف داریم. دنیای امروز پذیرفته با رعایت شئونات در رشته های مختلف به غیر شنا وارد شویم. شنا را هم می توانیم در تهران برگزار کنیم. در چند حوزه باید متمرکز شویم رشته های پرمدال و ورزش بانوان و بعد از آن بر ورزش امیدها متمرکز شویم که با یک ظرفیت مواجه شویم. در بعضی مواد چین ۱۰۰ نفر برای جایگزینی دارد. ما جای سهراب مرادی، حمید عباس علی و حسن یزدانی کسی را جایگزین نداریم مگر خودشان بتوانند آن را پرکنند. دختران هرجا حاضر شدند خوش درخشیدند، باید احساس قدرت را القاء کرد که اینها می توانند کار کنند.
* شورای عالی ورزش از آن شوراهایی است که در دولت هشتم به بعد جدی گرفته نشد و -احتمالا- یکبار تشکیل جلسه داده است. یک پرسش این است که ورزش کجای معامله سیاسی- اجتماعی مدیران کشور جای دارد که در فاصله ۱۴ تا ۱۵ ساله فقط یکبار شورای عالی آن تشکیل شده است؟
- این نقد واردی است؛ من رسالتم ماله کشی نیست. معتقدم نقدها را باید بپذیریم. زندگی در فضای شیشه ای را عقیده دارم. نقدهایی که در رادیو می شود را هم می شنوم و گاهی تماس می گیرم و تشکر می کنم. شأنی به جزء پاسخگویی ندارم، صندلی ها امانتی است که مردم دادند.
یک بحثی داریم تحت عنوان ساختار و یک بحث دیگر کارکرد، به لحاظ ساختاری غلط بود که شوراهای عالی تشکیل شود. شوراهای عالی وقتی برای این تشکیل شد که در بخش های مختلف وقتی هماهنگی نیست یک مقام ارشد بین آنها هماهنگی ایجاد کند. در تحلیل های ساختاری معکوس فکر می کنیم، می گوییم روابط بین ساختار را به گونه ای باید تنظیم کرد حرکت پیشران و پیش برنده داشته باشد. راجع به دولت آقای دکتر روحانی شهادت می دهم که ایشان راجع به ورزش و جوانان یک دیدگاه خاص دارند و معتقد است ورزش فراتر از سکو و سکه است و بخشی از نیاز اجتماعی به عنوان نشاط است. نشاط را گاهی تعبیر به کنسرت و دست زدن می کنند اما این تعبیر غلط است و زمانی نشاط معنی دارد که فرد از مجموع فعل و انفعالات خودش احساس رضایت داشته باشد. مانند فردی که در گرمای عربستان به سفر حج می رود و از این کارها خود احساس رضایت می کند. یا فردی که بعد ماه رمضان به فطر می رسد.
ورزش نشاط آفرین است، وقتی فردی ورزش می کند احساس سلامتی و با جمع بودن می کند. انسان وقتی ورزش می کند هویت پهلوانی پیدا می کند، انسانی، اخلاقی هویت همگرایی، همنوایی، همدلی و... قهرمانی که منش پهلوانی ندارد جایگاهی نزد مردم ندارد.
امروز بسیاری از ورزشکاران مان پهلوان هستند، در سیل، کرونا، زلزله کنار مردم هستند. در گذشته وقتی مردم به سفر حج می رفتند زن و بچه را به پهلوان می سپردند. امروز پهلوان کسی است که دارای فضیلت، معرفت و اخلاقی دارد و با مردم هم همنوایی و همگرایی دارد. برای همین امروز یک نگاه ویژه به قهرمانان می شود.
* وضعیت جودو به کجا کشید؟
- در جودو درگیر یک تصمیم سیاسی، ناعادلانه هستیم که از سوی رئیس فدراسیون جهانی گرفته شد. تحت تأثیر فشارها و لابی های سیاسی هم این تصمیم اخذ شد. خواستیم جلسه ای با او داشته باشیم تا از طریق گفت و گو مشکل را حل کنیم یک جلسه در فجیره امارات هم برگزار کردیم که ادبیات ایشان مناسب شأن و جایگاه شان نبود و من هم متناسب با زبان خودش با او صحبت کردم و جایگاه فرهنگ ایرانی را به او گوشزد کردم. قبل دیدار ابلاغ تهدید کرد که در منش یک رئیس فدراسیون جهانی نبود و معلوم بود طبق یک نقشه این کار انجام می شود. نهایتا شکایتی از ایران کرد و ما هم شکایتی را انجام دادیم. رسیدگی به پرونده مان اواخر فروردین بود که به دلیل کرونا به ۲۳ شهریور موکول شد.
من و آقای سلطانی فر زمستان دیداری با توماس باخ رئیس کمیته بین المللی المپیک داشتیم و حدود ۱۰ تن مقامات عالی ورزش آنجا بودند و به صورت جزئی تشریح کردیم که رفتار رئیس فدراسیون جهانی جودو، ورزشی نیست. وقتی هنوز هیچ کمیته حقیقت یابی گزارش نداده است ایشان تعلیق کرده است، از نظرمان رفتار این فدراسیون سیاسی است. دلیلش هم این است که او با ۲۰ کشور اسلامی مماشات می کند و روابط خاص دارد به غیر ایران؛ دلیل دوم هم این است که هیچ اقدام منشوری مورد نظر کمیته بین المللی المپیک انجام ندادیم، اگر ورزشکاری در عرصه رقابت ها تصمیم فردی می گیرد چه ارتباطی به کمیته ملی المپیک دارد. پیشنهادمان به توماس باخ این است که کمیته حقیقت یاب منصفی تشکیل شود.
سه نفر ایرانی در مجموع گفته اند می خواهند علیه ایران شهادت دهند و سه نفر هم از سمت ما شهادت می دهند، دکتر سجادی، دکتر داورزنی و آقای زارعیان که مربی سعید مولائی است افرادی هستند که به نفع ایران شهادت خواهند داد. در ایران یک تلاش جدی هم در حال انجام است که بتوانند فشار را و تهدید را از جودو دور کنند.
* چرا مهاجرت ورزشکاران زیاد شده است؟
- راجع به مهاجرت یک همایش قبل از کرونا داشتیم که من هم یک مقاله درباره همین موضوع در مطبوعات منتشر کردم. بحث مهاجرت ابعاد مختلفی دارد. اینکه ورزشکاران می روند می توان پرسید چرا نخبگان می روند، چرا دانشجویان می روند، چرا صاحبان سرمایه و پزشکان می روند. در کتاب مهاجرت نخبگان که ۱۰ سال قبل نوشتم، اشاره کردم یکسری عوامل رانشی و کششی داریم. هر زمان عوامل رانشی نسبت به کششی زیاد می شود افراد می روند وبالعکس آن هم صادق است. یک موضوعی است در مورد مهاجرت که جای نگرانی دارد و آن تقبیح مهاجرت است. وقتی فردی برای گردش و تحصیل می رود که این مثبت است در حالی که یک زمان فردی فرار می کند. الزاما مهاجرت بد نیست.
تقبیح کردن عمومی مهاجرت کار غلطی است، یک دسته افرادی می روند که به پشت سرشان نگاه می کنند. براساس آمارها نسبت سرانه آمار مهاجرت در ورزش نسبه به سایر بخش ها بسیار پایین تر است.
* نکته وحشتناک این است که ورزشکار نخبه به حساب نمی آید و این نگاه در سیاستگذاران وجود دارد، نیاز است که ورود پیدا کنید.
- ورزشکار قطعا نخبه است. تعداد زیادی ورزشکار در خارج از کشور داریم که در تیم های فوتبال کشورهای دیگر ورزش می کنند. در والیبال، و رشته های دیگر هم داریم. در روسیه، بلژیک و .... این ورزشکاران حضور دارند. این موضوع نباید به نگرانی تبدیل شود. زمانی جای نگرانی دارد که فرد فرار را بر قرار ترجیح می دهد.
درباره عوامل مهاجرت افراد ورزشکار سه عامل داریم؛ عامل اول بحث مطالباتی است که باعث می شود فرد وقتی مورد توجه قرار نمی گیرد دچار یأس شود و تمایل به مهاجرت پیدا کند.
یک نکته را بگویم درباره مهاجرت ورزشکاران واقعا مورد سیاسی نداریم، موردی که برای ضدیت با نظام رفته باشند دیده نمی شود بلکه افراد برای تغییر زیستی خودشان مهاجرت می کنند. به عنوان مثال فردی به من مراجعه کرده است و گفت اگر در خارج از کشور مربی باشم سالانه یک تا دو میلیون دلار درآمد دارم اما اگر در ایران بمانم ماهانه کمتر از دو میلیون دارم.
تفاوت درآمدها یک وجهی است و تلاش برای ایجاد زندگی بهتر هم یک انگیزه است.ر(عامل دوم) و عامل سوم این است که مسائل مهاجرت کلان تر از عواملی است که در حال بحث بر روی آن هستیم. در ایجا بحث می شود از عوامل اجتماعی، اقتصادی، تحریم و فشار بین المللی که به مهاجرت ارتباط دارد. به عبارتی مهاجرت یک پروژه بزرگ است و مهاجرت ورزشکاران یک بخشی از پازل است. آمار غیررسمی می گوید تعداد ۳۰ نفر مورد ورزشکاران مان مهاجرت کردند.
یوسف کرمی مربی در یک باشگاه مشغول شده است و با داخل کشور هم ارتباط دارد، فرزانه فصیحی دختر دیگرمان در رشته دو میدانی رفته است و زیرپرچم ایران فعالیت می کند. اینگونه نیست که این افراد که می روند به معنی فرار تلقی شود. ایجاد زمینه زیستی بهتر را برای این افراد داریم.
* علیرضا فیروزجار را مثال می زنم که می شد بهتر حمایت شود. یا احسان قائم مقامی هم این گونه بود.
- علیرضا فیروزجار که یک جوان نابغه است؛ آنچه برایم به عنوان یک مدیر اهمیت دارد حفظ هویت ایرانی و حفظ عناصر کششی نسبت به جغرافی، سرزمین، مردمانش و خانواده و همسالانش و من این تعلق را می بینیم. شهردار یکی از شهرهای فرانسه فیروزجار را صدا می زند که خود این فرد شطرنج باز است. از او حمایت مالی می کند در مجموع این فرد ورزشکار شرایط را برای خودش بهتر می بیند. این را نباید به عصبانیت اجتماعی تبدیل کنیم. به غیر از دو سه مورد خاص در بخش مهاجرت های ورزشکاران باقی افراد برای همین تغییر بهتر زیستی اقدام به مهاجرت کرده اند و این افراد هم به داخل کشور رفت و آمد می کنند.
* علی مرادی نسبت به تاماش آیان موضعی گرفت. با توجه به شرایط فدراسیون وزنه برداری حمایت از او اتفاق می افتد؟
- علی مرادی مدیر توانمند و جسوری است و تاکنون خوب توانسته فدراسیون را مدیریت کند. قهرمانان امروز وزنه برداری مان مدعی هستند. فکر می کنم علی مرادی می تواند به کرسی مدیریتی برگردد البته بعد از درخشش در المپیک ۲۰۲۱ توکیو که این نقطه را تعیین کننده برای وزنه برداری می دانم.
* المپیک ۲۰۲۱ برگزار می شود؟
- براساس آنچه از کارتابل خودم نگاه می کنم و مکاتبات را می دیدیم سیاست کمیته بین المللی المپیک و ژاپن برگزاری قطعی و ۱۰۰ درصدی این رویداد است که به تاریخ ما می شود سوم مرداد سال ۱۴۰۰
* وضعیت سهمیه ها چگونه است و با توجه به مشکل کرونا شرایط به چه شکلی خواهد بود؟
- ۵۲ سهمیه را داریم و ارزیابی مان این است که ۱۰ تا ۲۰ سهمیه دیگر می گیریم. پیش بینی دکتر سجادی، مشاور عالی و مسئول فنی کمیته ملی المپیک این است که ۶۰ تا ۷۰ سهمیه خواهیم داشت. پیش بینی می کنیم در دنیا تا آن موقع شرایط ساخت واکسن هم مهیا می شود.
* المپیکی ها الان حقوق می گیرند؟
- پرداخت حقوق ۲ شکل دارد، بخشی ۵۰۰ دلار برای ۱۰ نفر است که کمیته بین المللی المپیک پرداخت می کند. با تعیین نرخ بانک مرزی به صورت ریالی به آنها می دهیم. شکل دوم ماهانه است ۵ میلیون تومان برای ۱۲ ماه در مجموع ۶۰ میلیون تومان می شود که قسط اول آن از سوی وزارت ورزش معادل مبلغ ۳۰ میلیون تومان پرداخت شده است و می خواهیم تا نیمه دوم سال جاری بقیه پرداخت انجام شود.
* از احساس حدادی و وضعیت بیماری کرونایی او خبر دارید؟
- احسان بازگشته به شرایط نرمال خودش؛ او یکی از امیدهای المپیکی مان است. با حامد حدادی هم صحبت کردم او هم در پکن بود و به تهران بازگشته است.
ارسال نظر