محبوبه زارع در گفتگو با خبرگزاری موج:
چه خوب است هنوز میشود شعری خواند و در خیال رفت
شاعر دو دفتر شعر «اسم من آیدا نیست» و «زخم هایم را می بوسم» در مورد پیشینه و انگیزه فعالیتش سخن گفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری موج، محبوبه زارع متولد ١٣٥٩، تهران و دانش آموخته در دو رشته فنی و روانشناسی است. تاکنون دو دفتر شعر منتشر کرده که مکمل یکدیگرند؛ دفتر اول با نام «اسم من آیدا نیست» که انتشارات نامه مهر منتشر کرد و دفتر دوم با عنوان «زخم هایم را می بوسم» که نشر سیب سرخ ناشر آن بود.
وی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری موج در مورد پشینه آشناییش با ادبیات و شعر گفت: از وقتی که به یاد دارم بهترین دوستم کتاب بود. دوران تحصیلم در دبستان با کتابهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سپری شد و بعد از آن کتابخانه پارک شهر و دکتر حسابی پاتوقم بودند. بیشتر رمانهای مهم و کلاسیک را و البته اشعار بزرگان ادبیات ایران در نوجوانی خواندم.
این شاعر درخصوص دوران تحصیل و آغاز نویسندگی و شاعری خود گفت: در دبیرستان کتابهای متفرقه را میان کتابهای بزرگ فیزیک و شیمی جاساز میکردم و من در حالیکه درس میخواندم، قصه رمانها را پی میگرفتم. این عادت از همان وقتها تا الان با من است، وقتی کتابی را شروع میکنم به سرعت و در میان تمام کارهای دیگر به پایان میرسانم. در همان سالها شروع به نوشتن کردم و خاطرات روزانه را با ذکر کوچکترین جزئیات و حتی بیان احساسات می نوشتم. اما همیشه فکر میکردم نمی خواهم بعضی چیزها را بنویسم و بیشتر دوست داشتم با اشاره حرف بزنم. این شد که شعر به یاریم آمد و هر شعر مرا به خاطره ای می برد. اوایل چند تایی غزل و رباعی نوشتم.
محبوبه زارع در ادامه به تاثیر شاعران مطرح بر آثارش گفت: بعد به تاثیر فریدون مشیری و حمید مصدق و نیما، نثر موزون مینوشتم. بعدترها سپید نوشتم و این چیزی بود که به من نزدیک بود و در آن راحت بودم.
وی ادامه داد: در شعر فروغ چیزی که برای من زیبا بود احساسات زنانه ای بود که پنهان نمیشد و این وجه برجسته، مرا جذب کرد و در شعرهای بلندی که در اوایل دهه سی زندگیم نوشتم این تاثیر مشهود بود. از میان شعرای خارجی، به اشعار و زندگی امیلی دیکنسون، پابلو نرودا، نزار قبانی، مارگوت بیگل، ناظم حکمت و پل الوار علاقه دارم.
زارع در مورد دلیل ورودش به سرودن اشعار کوتاه گفت: در گذر زمان، من شروع به نوشتن اشعار کوتاه کردم. این نیاز برگرفته از وجود خودم بود که میخواست با کلمات کمتری، معانی بیشتری را بیافریند و این قضیه در خواندن کتابها هم ایجاد شد و من بیشتر داستان کوتاه میخوانم.
این شاعر در مورد موضوع، سوژه و مخاطب اشعارش تصریح کرد: شعر من درباره روابط انسانی و رنج های بودن و زندگی و البته عشق است. مخاطبم هر انسانی است که تجربه گر زندگی است و ناگفته پیداست که جنس من در اشعارم تاثیر گذاشته و زنان رازهای پنهان کلماتش را بهتر میدانند. از طرفی به دلیل حرفه روان درمانی توانستم از زبان زنان دیگر حرف بزنم و صرفا اشعارم، تجربه و دنیای شخصی من نیست.
محبوبه زارع در مورد انگیزه اش برای سرودن گفت: فکر میکنم چه خوب است در این جهان حسابگری ها و منطق، هنوز میشود شعری خواند و در خیال رفت و به چیزهای زیبای زندگی هم فکر کرد... هنوز می شود قلبی زنده داشت و من می نویسم که نمیرم...
این شاعر به عنوان سخن پایانی گفت:
گریستم
اشکم شد باران
دلم آسمان
و غمم... شعری برای تو.
ارسال نظر