حمیدرضا شکارسری:
خلق یک اثر هنری دینی را میتوان نوعی ایثار عاشقانه دانست/هنوز راه نرفته زیادی داریم
شکارسری معتقد است اگرچه ما در ۴۰ یا ۵۰ سال گذشته تجربههای بسیار ارزشمندی در زمینه هنر دینی و شعر عاشورایی مدرن داریم اما هنوز راه نرفته هم زیاد داریم.
حمیدرضا شکارسری شاعر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری موج وضعیت فعلی شعر عاشورایی و آئینی را بررسی کرد و گفت: نوشتن یا سرایش شعر دینی دشوار است زیرا شاعر از طرفی با موضوعات تاریخی رو به رو است و باید واقعیت را به نمایش بگذارد. از طرف دیگر این واقعیتها، واقعیتهای قدسی هستند یعنی به ساحت قدسیت مربوطند و دقیقا اثر هنری باید مطابق بر واقعیت خلق شود. اما از سمت دیگر اساسا هنر و به خصوص شعر اهل واقعیت نیستِ یعنی تلاش میکند در واقعیت دست ببرد و در واقع یک متن فراواقعی را ایجاد کند یعنی تخیل را در واقعیت دخالت بدهد. اگر نگوییم این دو در تضاد، لااقل در مخالفت با هم هستند. از این منظر است که پیش پای هنرمند و شاعر دینی و عاشورایی طبعا خطوط قرمزی وجود دارند.
بایدها و نبایدهای یک شاعر عاشورایی
این شاعر تاکید کرد: شاعر عاشورایی نمیتواند متن خود را رها کند و غیر واقعی بنویسد. او نمیتواند پایش را در مبالغه و اغراق حتی تشبیهات و استعارههای خود از یکسری خطوط قرمز و بایدها و نبایدها فراتر بگذارد. از این منظر است که نوشتن شعر عاشورایی و خلق یک اثر هنری دینی را میتوان نوعی ایثار عاشقانه دانست زیرا در روند خلق این آثار، هنرمند و شاعر دینی به نفع انعکاس حوادث دینی در شعرش باید تا حدی از وسعت خیال و تخیل خودش کوتاه بیاید.
او افزود: طبعا هنر و شعر دینی وجهی فراخوان دارد، یعنی میخواهد مخاطب را به سمت ارزشهای دینی بخواند. به همین خاطر است که مخاطب در شعر و هنر دینی جایگاه بسیار حساسی دارد. اوست که میخواهد به سمت دین و ارزشهای دینی فراخوانده شود. این خطر وجود دارد که هنر و شعر دینی به خیال جذب مخاطب به شعارنویسی آغشته شود؛ بنابراین همواره ممکن است که آثار هنرمندان و شاعران فعال در حوزه خلق آثار دینی و آئینی سطحی شوند و آگاهانه از تکنیکها، فرمها و ساختارهای پیچیده دوری کنند تا بتوانند مخاطب عام را جذب کنند. در نتیجه این آثار از کارهای پیشروی زمانه خود عقب میمانند.
این شاعر بیان کرد: شاعر و هنرمند دینی همواره میتواند با تکیه بر خیرالامور اوسطها در گرانیگاه فرم و تکنیک از یک طرف و محتوا از سمت دیگر قرار بگیرد.او باید تعادل شایسته و بایستهای میان فرم و گفتارهای پیشروی زمان خودش و محتوا ایجاد کند.این کار بسیار بسیار دشوار است به همین خاطر میتوانیم بگوییم تعداد آثار و شعرهای دینی و عاشورایی خلق شده و سروده شدهای که در روزگار ما بتوانند در خط قابل رقابت با هنر و شعر زمانه خودشان قرار بگیرند،خیلی کم است بنابراین اگرچه ما در ۴۰یا۵۰سال گذشته تجربههای بسیار ارزشمندی در زمینه هنر دینی و شعر عاشورایی مدرن داریم اما هنوز راه نرفته هم زیاد داریم.
لزوم نقد شعر علاشورایی و روشی برای آن
شکارسری ادامه داد: به نظر میرسد مطالعه، پژوهش و تحقیق میتواند به شاعران دینی و عاشورایی کمک کند تا اثری قابل رقابت با آثار پیشروی زمان خود را خلق کنند. این شاعران میتوانند بیطرفانه، شجاعانه و بیرحمانه در آثار عاشورایی زمان خودشان تحقیق و پژوهش کنند، زیرا هر چقدر که موضوع هنر و شعر دینی و عاشورایی مقدس است، فرم و قالب اصلا تقدسی ندارد. پس ما میتوانیم بگوییم فلان شعر عاشورایی به دلایلی کیفیت خوبی ندارد. ما باید چنین کاری را انجام دهیم تا بتوانیم فرازها و فرودهای شعر عاشورایی روزگار خودمان را بشناسیم و آثار زمان خودمان را با جریانهای شعری حتی غیر دینی روز مقایسه کنیم و متوجه بشویم که از لحاظ فرم و ساختار چه کم داریم و با توجه به بایدها و نبایدها چگونه میتوان فرمها و ساختارهای پیشرو را وارد شعر دینی و عاشورایی کرد.
این پژوهشگر در ادامه اظهار داشت: همچنین ما باید بتوانیم صادقانه به اینجا برسیم که شعر عاشورایی شاخههایی دارد و باید بپذیریم که یکی از این شاخهها به عنوان «شعر هیأتی» شناخته میشود . لازم نیست این نوع شعر توجه چندانی به فرمها و ساختارهای شعر پیشروی روزگار خودش داشته باشد. شعر هیأتی میتواند در واقع وظیفه و آرمان شعر عاشورایی در جذب مخاطب را دنبال کند و به آن برسد در نتیجه میتوان گفت با تقسیمبندی شعر عاشورایی به شاخههای مختلف میتوان از هر بخش انتظار درست و مناسبی داشت یعنی اگرچه از شعر هیأتی انتظار نمیرود که به ساختارها و فرمهای شعری زمان خودش پایبند شود،انواع دیگر شعر عاشورایی میتوانند به گونهای سروده شوند که در آینده به عنوان یک سند درخشان ادبی از آنها یاد شود.
او گفت: امروزه این خطر وجود دارد که شعر عاشورایی به بهانه تحریک احساسات مخاطب خودش، پا را از بایدها و نبایدهای تعریف شده فراتر نهد و اثری فراواقعی بشود. هیچ مرجع، ارگان یا نهادی قابلیت و توان کنترل این جریان را ندارد؛ ولی به گمان من نهادهای فرهنگی ما چون وزارت ارشاد، سازمان صدا و سیما، روزنامهها و نشریات موظف هستند که شعر اصیل را معرفی و تکثیر کنند و به نمایش بگذارند.متأسفانه گاهی دیده میشود که حتی در نهادی چون صدا و سیما آثاری به نمایش درمیآیند که با وجود وهم و وهن در ساختار خود،این قدرت را دارند که بر مخاطب عام تأثیر بگذارند.
حُسن فراگیری کرونا! تاریخ فشرده شعر نوی معاصر زیر چاپ است
این شاعر عملکردش در دو سال گذشته را چنین تشریح کرد: همهگیری ویروس کرونا یک فاجعه و بلای بزرگ برای جوامع انسانی در همه جهان محسوب میشود. این فاجعه انسانی قطعا گعدههای فرهنگی را تا مرز نابودی پیش برده و جوامع انسانی را به مرز فروپاشی رسانده است؛ اما به گمان من جهات مثبتی هم دارد یعنی وقتی که چه بسا در روزگار پیش از کرونا تلف میشد، حالا جای خود را به حیات خلوتهایی در زندگی هنرمند داده است که او میتواند با استفاده از آنها با تفکر و تأمل بیشتر به هنر خودش فکر کند.به نظر کرونا فرصتی به ما داد تا بتوانیم در زندگی خودمان عمیقتر بشویم ، به مقولههای عمیقتری فکر کنیم و در نتیجه خلق ادبی و هنریمان عمیقتر شود.
شکارسری ادامه داد:به گمان من شاعران ما به خوبی از فرصت پیش آمده پس از همهگیری کرونا استفاده کردند مثلا امروزه مرگنگاری در شعر ما خیلی خیلی عمیقتر شده است.
او گفت:من هم در ۲سال اخیر با استفاده از فرصتی که خانهنشینی بهم داده است کارهای تحقیقی داشتم مثلا تاریخ فشرده شعر نوی معاصر را تألیف کردهام که زیر چاپ است.چند کتاب شعر را نیز نوشتهام.
فضای مجازی منجی ادبیات ایران بود
این شاعر برگزاری جلسات آنلاین و آموزش شعر را نیز از جمله فعالیتهای حرفهای خود در دوران همهگیری کرونا دانست و بیان کرد:ما پیش از همهگیری کرونا به دفعات روی نکات مثبت و منفی فضای مجازی مانور میدادیم و پس از همهگیری کرونا دیدیم که اگر این فضا نبود،شعر معاصر حداقل ایران متلاشی و نابود شده بود زیرا در یک سال و نیم گذشته جلسات شعر اصلا برگزار نشدهاند و نمایشگاههای خارجی نیز اصلا وجود خارجی نداشتهاند.در همین مدت چاپ کتاب به شدت دچار نقصان شد.
حمیدرضا شکارسری در پایان اظهار داشت: فضای مجازی به نظر من در مدت مذکور نجاتگر ادبیات ما بوده است و به گمان من بودن این فضا هزار بار بهتر از نبودنش است.
ارسال نظر