پرسپولیس زیرِ صفر؛ اینبار حتی «باختن» هم حماسی نبود!
دیدار پرسپولیسِ و الهلال هم بهپایان رسید، با اختلافِ سهگُل آنهم به نفعِ سعودیهای پُرمدعایی که انگار آمده بودند، هر آنچه الان دارند و سالهاست برایِ ما آرزوست، را بهرخ بکشند و بروند! که الحق هم بدجور حسِ حسادتمان را برانگیختند.
به گزارش خبرگزاری موج، نکته اول؛ شکست سنگین شب گذشته پرسپولیس از دو منظر قابل بررسی است، بخش اعظم آن در بُعد فنی است که بیتعارف هیچ حرفی برای گفتن نداشتیم و یحیی و شاگردانش در زمین یک «بازنده محض» بودند، قسمتی از این شکستِ تلخ هم بههمان شرایطی بازمیگردد که دیگر جزو آمال و آرزوهایمان است و جز حسرت چیزی برای فوتبال ایران ندارد.
نکته دوم؛ اما درخصوص بُعد فنی، پرسپولیس میانه میدان را به الهلال تقدیم کرد، آنهم بهراحتترین شکل ممکن! الهلال با دو هافبک وسط تخصصی سر حال، قلب میدان را تسخیر کرد و با شایستگی فاتح جهنم بنفیصل شد!
وقتی خط هافبک تیم ضعیفترین عملکرد را داشته باشد با بهترین مهاجمان و مدافعان هم امیدی به کسب پیروزی نیست، گرچه پرسپولیس هیچ نقطه اتکایی در دیدار با حریف سعودی نداشت.
نکته سوم؛ به بیست و سوم شهریور ماه برگردیم؛ دیدار با استقلال تاجیکستان! پرسپولیس در مقابل تاجیکها، گرچه توپ و میدان را در اختیار داشت، اما راهِ گل زدن را بلد نبود، آنقدر که برای به گل رسیدن، نود و اندی دقیقه صبر کرد تا سانتر مهدی ترابی روی اتفاق به گُل تبدیل شود!
درست پس از گذشت یک ماه، در دیدار با الهلال بازهم پرسپولیس در امر خلق موقعیت ناتوانِ ناتوان ظاهر شد، گرچه برخلاف بازی در دوشنبه، الهلال نهایت استفاده را از روزِ فاجعه پرسپولیس برد!
پس یک نتیجهگیری ساده؛ پرسپولیس در ایجاد موقعیت یک ضعف بزرگ دارد که قطعا نگرانکنندهترین نکته در شروع فصل بیست و یکم است.
نکته چهارم؛ فوتبال یک بازی گروهی است، برای موفقیت در فوتبال نیاز به یک برنامه مشخص و درست است، چه در زمین مسابقه و چه در بیرون از میدان!
تقاوت پرسپولیس و الهلال یا هر تیمِ ایرانی دیگری هم دقیقا همین موضوع است، در زمین بازی، الهلال با ارائه یک فوتبال مدرن، هم خوب پرس کرد، هم اجازه بازیسازی به هافبکهای پرسپولیس را نداد، هم مالک توپ و میدان بود، هم در دفاع بینقص بود و هم در حمله وحستناک، پرسپولیس بُزدل بود و راست و چپش هم اتوبان شد، هیچ نشانی از ستارههایی چون ترابی و امیری و... در زمین نبود و تعویضهای کادرفنی فاجعه ریاض را تکمیل کرد و قصعلیهذا! اما در خارج از میدان هم آنها یک گوهرِ ناب بهنام دیپلماسیورزشی دارند که از همان آرزوهای ماست! فکر کنم برای مرثیهسرایی در این یکمورد همین جمله کافی باشد.
نکته پنجم؛ شب گذشته «عدالت فوتبالی» اجرا شد، دقیقا مانند دیدار الهلال با استقلال، پرسپولیسِ یحیی هم مانندِ استقلالِ فرهاد، در حد و اندازه غولِ سعودی نبود، آن هم نه فقط در بُعد فنی که قطعا هیچ حرفی برای گفتن وجود نداشت، اما بهتر است قبول کنیم که، عیار باشگاههای ایرانی در مقوله حرفهای «بودن» و یا حتی «شدن»، سالیانِ مدیدی است که به مدد، سوءمدیریت متولیان ورزش و فوتبال کشور، بهزیر خط فقر رسیده است.
نکته ششم؛ درخصوص عملکردِ تک تک بازیکنان پرسپولیس، همان واژه «فاجعه» کفایت میکند، از آن شبهایی بود که هیچجوره نمیشد این نوعِ بازی را درک کرد!
اما بههرحال وقت آن رسیده که حداقل یحیی گلمحمدی درخصوص نقل و انتقالات پرابهام فصل اخیر پاسخگو ابهامات باشد!
از اسدی تا پاکدل و بقیه دوستان، یقینا اینجا جای بازیکن متوسط نیست، کافی است ترکیبِ پنجساله اخیر تیم را نگاه کنید تا متوجه این موضوع مهم شوید.
نکته هفتم؛ هیچ دقت کردید عربستان کجای فوتبال آسیا قرار گرفته است!؟
تیمملیشان با ۱۲ امتیاز از ۴ بازی در صدرِ گروه مرگ مرحله انتخابی جامجهانی قطر قرار دارد و دو تیم الهلال و النصر هم در نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا فینالِ غرب را تمام عربستانی کردهاند!
حالا اگر هنوز هم به بردهای «آب دوغ خیاری» تیمِ ملی مدل اسکوچیچ و رنکِ یک آسیا دلخوش هستید که هیچ، اما واقعبینانه دیگر فوتبال آسیا یک حاکم جدید دارد، آن هم کشوری که اعتبارش را با هزینه از فوتبال آسیا پس گرفته است، نه غیرت و تعصب خشک و خالی!
نکته هشتم؛ آمال و آرزوهایمان را هم بهتر است تا حدی که مجبور به اشک ریختن نشویم شرح دهیم؛ استادیوم اختصاصی با حضور تمام و کمال هواداران بیکرونا و پیکِ اِنم، نعمتِ VAR، برند پوشیهایی باکلاس جهانی، ستارههای باکیفیت خارجی، مدیران دلسوزِ کارآمد و کاربلد و بازیکنانِ داخلی حرفهای و کمنوسان و هزار حسرت دیگر که همانطور که گفتیم آنها حالا دارند و ما سالهاست که نداریم! راستش اشکمان از این همه تفاوت و تحقیر درآمد!
نکته نهم؛ از «دیپلماسیورزشی» هم بگوییم؛ البته همینقدر که مسئولان ورزش و فوتبال ما حتی از سرموقع فرستادن تیم هم عاجز هستند و مسئولان آنها، میزبانی مرحله حذفی و فینال را میگیرند و با بهترین امکانات برایِ ما خط و نشان میکشند!
نکته دهم؛ این نمایش نه «تا سر حِد جان» بود و نه این باخت «حماسی» شد!
لااقل همین یکبار را قبول کنید که باختیم، بد هم باختیم با یک «ناشایستگی مطلق». والسلام.
ارسال نظر