خادم امام حسین(ع) و همسر رزمنده دفاع مقدس:
چادرم را با تمام عالم عوض نمیکنم/به جوانان مشاوره ازدواج میدهم
از جمله مقاطع تاریخی که زنان دوشادوش مردان در جامعه حضور داشتند، انقلاب اسلامی و پس از آن هشت سال دفاع مقدس بود که با همصدایی و همراهی مردان حماسه جاودان را آفریدند.
به گزارش خبرگزاری موج گیلان، زنان در دورههای مختلف از تاریخ پرحماسه ایران اسلامی نقش باشکوه و بیبدیلی در جامعه ایفا کردهاند.
از جمله مقاطع تاریخی که زنان دوشادوش مردان در جامعه حضور داشتند، انقلاب اسلامی و پس از آن هشت سال دفاع مقدس بود که با همصدایی و همراهی مردان حماسه جاودان را آفریدند.
با مروری بر نقشآفرینی زنان در دوران دفاع مقدس میتوان مهمترین جلوههای حضور بانوان ایرانی را یافت که چگونه نقش پشتیبانی داشتند و نقش خدماتی آنها و فراهم آوردن تدارکات لازم برای رزمندگان در جبهههای جنگ نیز بسیار ستودنی است.
در آغازین روزهای تهاجم دشمن بعثی، بیشتر این خدمات به صورت خودجوش و کمتر سازمانیافته در مراکزی مانند مساجد، حسینیهها، مدارس و... با مشارکت فعال بانوان انجام میشد. فعالیت زنان مسلمان در ستادهای پشتیبانی جبهه و جنگ به موارد خاصی محدود نمیشد و آنها متناسب با تواناییهایشان فعالیتهای متنوعی انجام میدادند.
حالا پس از گذشت سال ها از آن روزهای آتش و دود پای صحبت های زینب عاشوری، خادم امام حسین(ع) در کربلای معلی و همسر رزمنده ی ایثارگر ثارالله مهرابی اهل بندر انزلی نشسته ایم تا خاطراتی از نقش زنان در دوران دفاع مقدس برای نسل جدید بگوید که از خانه تا خط مقدم تداوم داشته است.
زینب عاشوری یکی از هزاران نمونه زنانیست که نمونه بارز استقامت، از خودگذشتگی و صبر و الگوی شهامت و خدمتگزاری و وطن دوستی برای جامعه زنان ایرانی است؛ او زندگیش را اینگونه توصیف کرد:
از ازدواج با یک رزمنده تا هجرت برای ادامه تحصیل همسر
16 ساله بودم و اقای مهرابی که در آن زمان 21 سال داشت و معلم خصوصی من بود. خواهرم با برادر بزرگش ازدواج کرده بود و بسیار خوشبخت بودند. بعد از ازدواج ما اقای مهرابی در رشته مهندسی آب و خاک در دانشگاه مشهد پذیرفته شد و برای ادامه تحصیل همسرم از انزلی به مشهد هجرت کردیم.
با اینکه هنوز اول راه زندگی بودیم از زندگی با مهرابی جان(او همسرش را اینگونه خطاب می کرد)، احساس خوشبختی می کردم و در کنار همدیگر آرامش داشتیم با حقوق اندک ولی با برکت دانشجویی زندگی را می گذراندیم و خدا به ما دو فرزند عطا کرده بود.
پس از مدتی دوباره برای ادامه تحصیل مهرابی جان از مشهد به تهران رفتیم. ما در تهران در منطقه اسلام آباد در خانه خواهرم مستاجر شدیم در آن زمان خدا در مشهد یک دختر هم به ما داد که هم اکنون همه فرزندانم با راهنمایی های خوب پدرشان تحصیل کرده و شاغل هستند.
با اینکه در خانه خواهرم مستاجر بودیم هرگز هیچ چشمداشتی به زندگی خواهرم نداشتم و هرگز کمبودهای زندگی ام را به رخ همسر مهربانم نمی کشیدم و همیشه آبروداری را سرلوحه کارهایم می کردم.
همسرم دارای حسن خلق بود و آنقدر به خدا ایمان و امید داشت که در کنارش هیچ کمبودی را احساس نمی کردم. در دوران نامزدی انقدر از زیبایی های خدا و بهشت برایم گفت که شیفته حرف ها و اخلاقش شدم.
بعد از دخترم خداوند یک پسر دیگر به ما داد و خانواده ما شش نفره شد. حسین، حسن، محسن و فاطمه نام فرزندانمانست.
آقای مهرابی هنگام جنگ در جهاد سازندگی به واسطه رشته تحصیلی اش فعالیت می کرد و اغلب در ماموریت بود و همه امور خانه و تربیت فرزندان را برعهده من گذاشت.
زنان مسئول در پاکدستی همسرانشان نقش دارند
در تمام زمان هایی که همسرم دور از ما در خدمت بود سعی می کردم با هر آنچه داریم سر کنیم و هرگز گله و شکایت و نارضایتی نمی کردم که مبادا خدای نکرده همسرم به خاطر رفاه بیشتر ما دست در بیت المال ببرد و یا کار خطایی بکند؛ زیرا معتقد بوده و هستم زنان مسئول نقش بسزایی در پاکدستی همسرانشان دارند.
وقتی همسرم در جبهه بود ما همسران رزمندگان هم برای کمک به آنها، در مسجد محل دور هم جمع می شدیم و برای آنها لباس و پشه بند می دوختیم، شال گردن و جوراب می بافتیم و مربا درست می کردیم و همچنان خانه برای ما در الویت اول بود و همچنان سنگر خانه را حفظ می کردیم.
زمانی که برای تربیت فرزندانم وقت می گذاشتم آنها را تشویق و ترغیب به حفظ سوره های کوچک قرآن می کردم و برای آنها قصه رزمندگان در جنگ را تعریف می کردم و به آنها آموزش محرم و نامحرم و احکام می دادم.
اختلافات بزرگ زندگی از بی حرمتی های کوچک شروع می شود
زندگی در کنار آقای معلم اینقدر برایم خوشایند بود و هست در هر لحظه از زندگی با مهرابی جان درس می گرفتم و این رابطه معلم و شاگردی تا امروز هم ادامه دارد به طوری که طی سالها زندگی هرگز به یکدیگر بی احترامی نکردیم و من همیشه به حرف های همسرم خوب گوش می دهم و هرگز بدون اجازه او قدمی برنمی دارم و او نیز در مقابل همیشه اینچنین رفتار و عمل کرده و همیشه مرا به انفاق و کمک به همنوعان و دستگیری از آنها و احترام به خانواده های معظم شهدا تشویق می کند زیرا این امنیتی که امروز زیر سایه آن در کشور به سر می بریم، مدیون خون شهیدانمان هستیم.
زینب عاشوری که چهره دلنشین و صدای آرامی دارد ادامه می دهد؛ ازدواج دو نفر یعنی ازدواج دو فرهنگ متفاوت و اینرا زوجین باید اول زندگی بدانند و با شناخت از یکدیگر به ساختن یکی زندگی خوش فکر کنند و همیشه از کم و کاستی ها نسبت به یکدیگر گذشت کنند زیرا آنها باید بدانند که پای یک قرارداد مهم را امضا کرده اند که خداوند شاهد ان بوده است و باید به ان متعهد باشند و حتی باید این را بدانند که اختلافات بزرگ زندگی از همین بی حرمتی های کوچک شروع می شود.
وی ادامه می دهد؛ امروز یک تار موی همسرم را با دنیا نمی دهم و هر چه داریم با سختی و زحمت و صبر و توکل به دست اورده ایم اگر دیروز مستاجر خواهرم بودم امروز خداوند به ما خانه ای داده در یک طبقه آن زندگی می کنم و در طبقه دیگر آن حسینیه داریم و مراسم دهه محرم می گیریم. من در کودکی والدینم را از دست دادم و این معارف زندگی را در کنار همسرم کسب کردم و حالا به جوانان مشاوره می دهم و نمی گذارم اختلافات کوچک و غرور بین آنها باعث جدایی و طلاق آنها شود و آنها را به نگهداری از فرزندانشان سفارش می کنم.
زنان ما با حفظ حجاب خود نباید به کسی اجازه دخالت به امور این کشور را بدهند/چادرم را با تمام عالم عوض نمیکنم
عاشوری به تاثیر پذیری خانواده از فضای مجازی و تغییر سبک زندگی اشاره می کند و می گوید؛ امروز فضای مجازی در سبک زندگی مردم خیلی تاثیر دارد به طوری که در گذشته هر کسی سرش در کار خودش بود و اینگونه نبود که همه اینهمه اطلاعات و اخبار در اختیار داشته باشند، فضای مجازی امروز باعث شده امر به معروف و هی از منکر که یکی از واجبات دینی ماست کمرنگ شود .
زنان ما تحت تاثیر فضای مجازی نافرمانی می کنند و از امر به معرف خوششان نمی آید در حالی که نمی دانند دشمن چه خیالاتی برای آنها در سر می پروراند، زنان جوان ما دوران جنگ را ندیده اند به خدا انها نمی دانند که دشمن دلش برای زنان ما نمی سوزد در ماجرای هویزه دشمن به زنان ما تعرض کرد و تعداد زیادی را کشت. روزی نیست که ما دراین کشور شهید نداشته باشیم هر روز پیکر شهدای ما را از مناطق جنگی تفحص می کنند و می اورند این مملکت بر پایه خون این جوانان مقاوم ایستاده و ما اینهمه شهید و جانباز و ایثارگر داریم تا یک تار موی زنان ما را اجنبی نبیند... ما زنان مردان این مرز و بوم هستیم چادر و حجاب ریشه در اعتقاد قلبی ما دارد ما نباید اجازه دهیم غریبه ها برای ما تصمیم بگرند همانطوری که در یک خانواده اجازه نمی دهیم همسایه برای صلاح ما تصمیم بگیرد برای اصلاح امور کشور هم نباید اجازه داد بیگانگان برای ما تصمیم بگیرند.
زنان ما با حفظ حجاب خود نباید به کسی اجازه دخالت به امور این کشور را بدهند. من چادری هستم و چادرم را با تمام عالم عوض نمی کنم چون ارثیه حضرت زهرا(س)ست که به ما رسیده است. ایران بهشت است و باید قدر این امنیت را دانست.
وی در خاتمه با اشاره به اینکه در زمان حاضر در محرم و صفر هر سال به زائران امام حسین (ع) به ویژه زائران پیاده روی اربعین خدمت می کند ادامه داد: حالا که دیگر دوران دفاع مقدس تمام شده و به لطف الهی کشور در آرامش هست تصمیم گرفتم به زائران امام حسین(ع) خدمت کنم و اگر در گذشته وجود نداشتم که پای کار امام باشم امروز اینگونه جبران کنم.
ارسال نظر