راز چای تلخ در یک عروسی خونبار
بررسیهای تخصصی قاضی دکتر صادق صفری نشان داد ضارب، جوانی به نام «موسی الرضا-م» است که بعد از درگیری از باغ تالار به محل نامعلومی گریخته است.
به گزارش خبرگزاری موج، ماجرای این جنایت هولناک بامداد پانزدهم مهر در یکی از باغتالارهای حاشیه روستای فرخد، زمانی آغاز شد که تعدادی از مهمانان خانواده عروس طبق آداب و رسوم محلی و بهمنظور پاگشایی داماد، شادیکنان به سویی رفتند که مهمانان طایفه داماد مشغول جشن و پایکوبی بودند؛ اما در این میان ناگهان نزاعی وحشتناک، فضای باغتالار را به آشوب کشاند و جیغ و فریادهای مهمانان در حالی به آهنگ «جنایت» آمیخت که جوانی با کارد به سوی یکی از مهمانان حملهور شد و او را با ضربهای کلنگی نقش بر زمین کرد. دقایقی بعد با انتقال پیکر خون آلود «حسین –ش» به بیمارستان طالقانی مشهد مشخص شد که او علایم حیاتی ندارد و به قتل رسیده است. در همین حال با حضور شبانه قاضی ویژه قتل عمد در مرکز درمانی و باغ تالار محل وقوع جنایت، تحقیقات میدانی گستردهای آغاز شد.
طولی نکشید که بررسیهای تخصصی قاضی دکتر صادق صفری نشان داد ضارب، جوانی به نام «موسی الرضا-م» است که بعد از درگیری از باغ تالار به محل نامعلومی گریخته است؛ بنابراین گروهی ویژهای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی زیر نظر مستقیم سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمد آگاهی) وارد عمل شدند و با راهنماییهای تجربی و دستورات مقام قضایی، دامنه رصدهای اطلاعاتی را به چهار گوشه شهر کشاندند و موفق به ردزنی متهم فراری شدند اما او در حالی بازداشت شد که ادعا میکرد برای «خرید بز» آمده است!
متهم این پرونده جنایی در حالی که سعی میکرد خود را فردی «دیوانه» و بیمار روانی جلوه دهد در پاسخ به سوال قاضی دکتر صفری که پرسید چگونه به جشن عروسی دعوت شدی؟ نیز گفت: از من خواستند برای خرید بز به آن جا بروم! ولی چیز دیگری به خاطر ندارم فقط میدانم که قبل از جشن مرا به نوشیدن «چای» دعوت کردند ولی آن چای تلخ بود و قند هم ندادند! بعد هم دیگر نمیدانم چه شد!
به دنبال رفتار و گفتار نامتعارف وی، قاضی دکتر صفری دستور تحقیقات نامحسوس درباره وضعیت رفتاری و اجتماعی متهم را صادر کرد و بدین ترتیب گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ مرادی به تحقیق در روستای محل زندگی ضارب پرداختند؛ اما همه او را فردی با رفتار و گفتار عادی معرفی کردند که تاکنون حرفهای بی ربطی نزده است! از سوی دیگر هم کارشناسان روانپزشکی سلامت روحی وی را تایید کردند.
به همین خاطر متهم مذکور با دستور قضایی روانه زندان شد تا این که روز گذشته و برای بازسازی صحنه قتل به باغ تالار«ق» در اطراف روستای فرخد (محل جنایت) انتقال یافت. «موسی رضا-م» که هنوز هم سعی داشت با جملات «خرید و فروش بز» خود را فردی «دیوانه» نشان دهد ناگهان در میان سوالات فنی و انحرافی قاضی ویژه قتل عمد گرفتار شد و آرام آرام دست از «خرید و فروش بز» برداشت. او که حتی نمیخواست ماجرای مشروب خوری را لو بدهد و تنها به بیان نوشیدن چای تلخ اکتفا میکرد، به محل نشستن خود در جشن عروسی اشاره کرد و به قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: آن شب من در این قسمت باغ تالار نشسته بودم که درگیری شروع شد و دیدم داییام را زدند. من هم عصبانی شدم و با چاقو به طرف آن جوان (حسین-ش) حمله کردم و تیغه چاقو را به صورت کلنگی بر شانهاش فرود آوردم!...
با وجود آن که متهم جوان ارتکاب قتل را در حضور مقام قضایی و کارآگاه هم پذیرفت؛ اما باز هم وقتی در برابر دوربین قوه قضاییه ایستاد، باز هم تلاش کرد همه اقدامات مجرمانه خود را به همان چای تلخ گره بزند و مدعی بود حتی هنگامی که مرا بازداشت کردند به من گفته بودند که اینجا بز خوبی برای فروش داریم و شما بیا آن را ببین! اما در نهایت قاضی دکتر صادق صفری، صفحه فضاهای مجازی مانند اینستاگرام را که متهم مذکور بهعنوان کاربری فعال در آن حضور داشت، مقابل دیدگان وی گشود و از او خواست پستها و پیامهایی را بخواند که در فضای مجازی نوشته بود!
متهم این پرونده جنایی که تصور نمیکرد این چنین غافلگیر شود، در حالی که حیرتزده به گوشی تلفن خود چشم دوخته بود، پیامها و پستهای خود را نیز پذیرفت که بسیار عاقلانه و با هوشیاری کامل در فضای مجازی فعالیت میکرد. وی که دیگر همه راههای گریز «دیوانه بازی» را مسدود میدید، لب به اعتراف گشود و حتی نام کسانی را بر زبان راند که با آنها در مجلس عروسی روبوسی کرده بود و با تشریح جزئیات این جنایت هولناک ادامه داد: وقتی پولها را به عنوان «شادباش» میریختند این درگیری شروع شد که من هم چاقو کشیدم و بعد از مجروح کردن حسین از آن جا گریختم تا دستگیر نشوم...
به دنبال اعترافات صریح متهم، وی روانه زندان شد تا بررسیهای تخصصی بیشتری در این باره صورت گیرد.
ارسال نظر