موانع فلسطین در مسیر عضویت کامل در سازمان ملل/ مرزهای کشور فلسطین کجاست؟
در پی مخالفت آمریکا با تبدیل وضعیت کشور فلسطین از یک حالت ناظر به عضویت کامل در سازمان ملل، این پرسش مطرح می¬شود که مرزهای مورد تأیید «کشور فلسطین» کجاست و جهان چه فکری برای مقابله با پیشروی های خزنده اسرائیل در کرانه باختری کرده است؟
، عصر روز پنجشنبه آمریکا قطعنامه درخواست «عضویت کامل کشور فلسطینی در سازمان ملل متحد» را وتو کرد. فرانسه، چین و روسیه، سه عضو دائم شورای امنیت و همچنین ژاپن و کره جنوبی به پیشنویس این قطعنامه رای مثبت دادند. اما انگلیس دیگر عضو دائم شورای امنیت و سوئیس یکی از ۱۰ عضو غیردائم این نهاد بین المللی رأی ممتنع دادند.
در این رابطه رابرت وود، معاون نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل، اعلام کرد: «ایالات متحده همچنان از راهحل دو دولتی حمایت میکند. وتوی آمریکا، مخالفت با حق تشکیل کشور فلسطین را نشان نمیدهد، بلکه اذعانی است به این که این امر تنها از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفین (فلسطین-اسرائیل) حاصل خواهد شد.»
در واکنش به این مسئله اسرائیل کاتز، وزیر امور خارجه اسرائیل، از ایالات متحده برای وتوی این قطعنامه قدردانی کرد. اما محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، در بیانیهای وتوی آمریکا را «ناعادلانه، غیر اخلاقی و غیرقابل توجیه» خواند. ریاض منصور، نماینده فلسطین در سازمان ملل، نیز پس از رأیگیری گفت: «این واقعیت که این قطعنامه تصویب نشد، اراده ما را نمیشکند و عزم ما را سست نمیکند. ما در مسیر تلاش خود متوقف نخواهیم شد.»
حماس هم در بیانیهای اقدام آمریکا را محکوم کرد و از جامعه بینالمللی خواست تا «از مبارزه مردم فلسطین و حق مشروع آنها برای تعیین سرنوشت خود حمایت کنند.»
فلسطینیان در حال حاضر یک کشور ناظر غیرعضو در سازمان ملل هستند که در سال ۲۰۱۲ و در پی رای مجمع عمومی بدان دست یافتند. با این حال پذیرش فلسطین به عنوان عضو کامل، پس از رای اکثریت اعضای شورای امنیت و عدم وتو پنج عضو دائم آن صورت میگیرد که پس از آن نیز باید در مجمع عمومی نیز دستکم دو سوم آرا را به دست آورد.
اما آیا عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل همانطور که برخی رسانه ها تأکید دارند به معنای «گامی بزرگ در جهت تشکیل این کشور» است؟ پاسخ منفی است. دلیلش این است که در اراضی اشغالی تنها چیزی که تعیین کننده است، قدرت و توانمندی است و نه بحث حقوق بین الملل. در حال حاضر آنچه تحت عنوان «کشور ناظر» خوانده می شود دربرگیرنده ساختار اداری تشکیلات خودگردان است که ادعای حاکمیت بر نوار غزه، کرانه باختری و بخش شرقی بیت المقدس را دارد. در همین حال فلسطینیها از جمله گروه های مقاومت نوار غزه حاضر نیستند دست از بیت المقدس بردارند و همواره تأکید دارند این شهر پایتخت فلسطین است نه اسرائیل.
ولی در عمل آنچه تحت اختیار تشیکلات خودگردان است، تمام منطقه الف (A) و تنها بخشی از منطقه (B) کرانه باختری است. زیرا منطقه ج (C) کرانه باختری کاملاً در کنترل اسرائیل است ضمن اینکه این رژیم بر منطقه ب (B) نیز نظارت و حاکمیت دارد. همچنین از شش ماه قبل نوار غزه تحت اشغال اسرائیل قرار گرفته و هنوز هیچ طرح مشخصی برای آینده این منطقه پس از جنگ ارائه و تأیید نشده است؛ با این حال بسیار بعید است اسرائیلیها بدون الحاق بخشی از این منطقه و یا اجرای پروژه حضور نظامی دائمی در نوار غزه، آنجا را ترک کنند. از این رو نیمی از سرزمینهایی که تشکیلات خودگردان عنوان می کند که تحت اختیارش است، اکنون در سیطره رژیم صهیونیستی است.
مسئله دیگر، سرنوشت بیت المقدس است. در تمامی طرح هایی که تا امروز در چارچوب «طرح دو دولتی» از سوی سیاستمداران غربی و حتی عربی مانند عربستان پیشنهاد شده، شهر بیت المقدس یا به طور مشترک بین فلسطینی ها و اسرائیلی ها تقسیم شده و یا کلاً به اسرائیل سپرده شده است. در هر دو حالت، فلسطینی ها عنوان کرده اند این پیشنهادات را نمی پذیرند.
نکته بعدی اینکه در کشاکش پیشنهادها مربوط به تشکیل کشور فلسطین، رژیم صهیونیستی به صورت آرام و در چارچوب «الحاق خزنده» برنامه ها خود را در کرانه باختری پیش می برد. این رژیم هر سال طرح های جدیدی را برای ساخت شهرک های یهودی نشین جدید در بخش ج (C) به تصویب می رساند از جمله طرحی که یکماه قبل و در میانه جنگ غزه مورد تأیید کابینه نتانیاهو قرار گرفت. در همین راستا با توجه به آنچه در هفتم اکتبر رخ داد، اسرائیلی ها تأکید دارند باید سازوکارهای امنیتی در بخش یهودی نشین کرانه باختری را تشدید کنند. یکی از این سازوکارها ساخت ایست های بازرسی بیشتر و ایجاد منطقه حائل است که این به ضرر کشاورزان فلسطینی خواهد بود. زیرا در این طرح آنها بخش های زیادی از زمین های خود را از دست می دهند.
بنابراین تصویب قطعنامه ای در جهت تبدیل وضعیت «کشور فلسطین از حالت ناظر به عضویت کامل» را نمی توان گامی بزرگ و معنادار در جهت تأمین خواست فلسطینی ها دانست. البته این اقدام می تواند قدرت چانه زنی تشکیلات خودگردان را افزایش دهد اما در عمل آنچه در حال وقوع است کوچکتر شدن فضای سرزمینی تحت حاکمیت فلسطینی هاست؛ و بسیار بعید است فشارهای بین المللی بتواند جلو اسرائیل را در پیشروی و برنامه های الحاق بگیرد. در حال حاضر زمان به ضرر فلسطینی هاست. بحث مذاکره دوجانبه بین فلسطینی ها و اسرائیلی ها برای حل مشکل که آمریکا بر آن تأکید دارد هم یک سناریو از پیش شکست خورده است. هیچ اسرائیلی حتی در چپگراترین طیف خود حاضر نیست سرزمین هایی که را به دست آورده از دست بدهد. ایده بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ نیز پس از حمله ۷ اکتبر دیگر مقبولیتی بین احزاب چپگرا اسرائیل هم ندارد.
همچنین حمایت بی قید و شرط آمریکا از اسرائیل در هر شرایطی، یک حاشیه امن قدرتمند به اسرائیلی ها می دهد تا روند شهرک سازی های غیرقانونی را پیش ببرند. اخیرا اروپا در اقدامی غیرمنتظره تعدادی از شهرک نشین های تندرو را تحریم کرده است. زیرا آنها موجب آزار و اذیت فلسطینی ها شده اند. اما آیا این کارها مؤثر است؟ در حوزه افکار عمومی بله اما در عمل خیر. چرا که همزمان با وقوع این اتفاقات و حتی تجاوز نظامی گسترده به نوار غزه که تا امروز بیش از ۳۳ هزار کشته برجای گذاشته است، برخی کشورهای عرب مسلمان منطقه مشکلی با حفظ روابطشان با این رژیم ندارند. بنابراین در این شرایط تنها راهکار موجود، ادامه مبارزه فلسطینی ها به اشکال مختلف در جهت احقاق حقشان است و تنها در این صورت است که می توان امید داشت مرزهای فلسطین رسمی و بیت المقدس به فلسطینی ها بازگردانده شود.
ارسال نظر