English

مباهله؛ گواهی بر افضلیت علی(ع)

مباهله؛ گواهی بر افضلیت علی(ع)
به گزارش خبرگزاری موج

، مرتضی نجفی قدسی از فعالین رسانه‌ای در یادداشتی قرار داد در مورد مباهله؛ گواهی بر افضلیت علی(ع)  نوشت:

، امام هشتم، حضرت رضا علیه‌‌السلام آیه مباهله را از جهتِ دلالت بر امامتِ امیرمؤمنان علیه‌‌السلام بهترین و روشن‌ترین آیه در قرآن دانسته‌‌اند و با استناد به این آیه و عملِ رسول خدا (ص) پس از نزول آن، ثابت مى‌‌کنند که امیرمؤمنان علیه‌السلام؛ «نفْـسِ پیامبر» و با «فضیلت‌‌ترین خلقِ خدا» پس از پیامبر (ص) مى‌‌باشند.

امیرمؤمنان على علیه‌‌السلام، در شوراى شش نفره‌اى که خلیفه دوم براى انتخاب خلیفه پس از خود ترتیب داده بود، براى یادآورى حقّ و حقّانیّتِ خود به حاضران، به ماجراىِ نزولِ آیه شریفه مباهَلَه اشاره کردند و خطاب به اعضاى شورا فرمودند: «آیا احدى هست که در این فضیلت با من شریک باشد؟» همه اعضاى شورا اعتراف کردند که این آیه در شأن حضرتش نازل شده است.

ماجراى شکوهمند مباهَلَه از چند جهت، بر افضلیّتِ اهل‌بیت علیهم‌‌السلام دلالت دارد.

نخست آنکه: به فرمان الهى، دعوتِ پیامبر (ص) از امیرِ مؤمنان، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن مجتبى و حضرت سیّدالشّهداء امام حسین درود خدا بر آنان باد  بیانگر این حقیقت است که آن بزرگواران، محبوب‌ترینِ افراد نزد رسول خدا (ص) بودند و روشن است که محبوب‌‌ترین فرد نزد پیامبر (ص) با فضیلت‌‌ترین افرادِ امّت پیامبر (ص) نیز خواهد بود.

دوّم: دعوت رسول خدا (ص) از اهل‌بیت علیهم‌‌السلام براى مباهَلَه با دشمنانِ دین، نشان از رفعت و عظمتِ جایگاه و جلالت ایشان نزد خدا دارد. زیرا پیامبر (ص) از میان بانوان و خویشاوندان خود، تنها امیرِ مؤمنان علیه‌‌السلام، حضرت فاطمه علیه‌السلام، امام حسن مجتبى علیه‌‌السلام، و امام حسین علیه‌‌السلام را برگزیده و اَحدى از بنى هاشم و خویشاوندان و همسرانِ خود را در این امر با آن بزرگواران شریک نساخته، تا چه رسد به اصحاب و سایر مسلمانان!

سوّم: یکى دیگر از وجوهِ دلالتِ واقعه مباهَلَه بر افضلیّتِ اهل‌بیت علیهم‌‌السلام یارىِ دین خدا به دست ایشان است.

زمانى که رسولِ خدا (ص) با اهل‌بیت خویش براى مباهَلَه خارج شدند، به ایشان فرمودند: «هرگاه من نفرین کردم، شما آمین بگویید». این جریان به خوبى نقشِ اهل‌بیت علیهم‌‌السلام را هم در ثبوتِ نبوّت و راستىِ گفتارِ رسول خدا (ص) روشن مى‌‌کند، و هم بیانگر آن است که اگر دشمنانِ دین خدا، با ایشان وارد مباهَلَه مى‌‌شدند، خداوند به واسطه اهل‌بیت علیهم‌‌السلام دشمنانِ شریعت و دینِ خود را خوار و نابود مى‌‌کرد.

بدیهى است کسى که چنین جایگاهى در مباهله انبیا علیهم‌‌السلام داشته باشد، به یقین؛ برتر و با فضیلت‌‌تر از کسانى است که از این جایگاه برخوردار نیستند.

از این‌‌رو، آیه مباهَلَه بر افضلیّت امیرِمؤمنان در میان امّت دلالت دارد و بنا بر اتّفاقِ همه مسلمانان، کسى سزاوار و شایسته امامت است که با فضیلت‌‌تر باشد و این حقیقتى است که حتّى اشخاص متعصّبى چون ابن تیمیه بدان اقرار و اذعان دارند.

بى تردید هیچ‌‌کس به اندازه پیامبر گرامىِ اسلام علیهم‌‌السلام نگران آینده مسلمانان نبوده است. آن حضرت کسى است که رنج مسلمانان برایش بسى سخت و در هدایتِ آنان بسیار حریص و نسبت به مؤمنان دل‌سوز و مهربان است.

از همین‌‌رو، همه مسلمانان باور دارند که رسول خدا (ص) در پایان عمر، دو یادگارِ ماندگار و رهایى‌‌بخشِ امّتِ اسلام از گمراهى را که هرگز از یک‌دیگر جدا نمى‌‌شوند به جاى نهاد.

همه مى‌‌دانند که آن حضرت رمزِ ماندگارى اسلام و رشد و بالندگى مسلمانان، و رهایى از گمراهى و پراکندگى و نابسامانىِ آنان را تنها در دو چیز مى‌‌داند:

۱ ـ چنگ زدن به ریسمانى استوار، برکشیده از آسمان تا زمین، یعنى «قرآن».

۲ ـ پناه بردن به کَهف حَصین و دِژ استوارِ دین، یعنى «اهل‌بیت علیهم‌‌السلام».

این‌‌گونه است که بزرگداشت و نکوداشتِ مباهَلَه، نماد و نِمود روشنى است از تعظیمِ قرآن و تکریمِ اهل‌بیت علیهم‌‌السلام.

اینک وظیفه هر مسلمانِ آگاهى است که با گرامیداشت و بزرگداشتِ این روز عزیز و مهمّ، هر چند قدمى کوچک، در راه اعتلاى عزّت و عظمت و حقّانیّت اسلام و اهل‌بیت علیهم‌‌السلام بردارد.

باشد که جاودانگى این پیروزى بزرگ را با ظهور و برپایى حکومتِ شکوهمندِ عُصاره خلقت، موعودِ موجود، حضرت بقیّةاللّه‌ الاعظم، امام زمان عَجّلَ‌الله تَعالى فَرَجَهُ الشّریف، شاهد و ناظر باشیم.

ماجراى مباهَلَه در کتاب‌‌هاىِ پُرشمارى از منابع شیعه و اهل‌سنت رقم خورده است. برخى از آن‌ها عبارتند از:

بحارالانوار؛ ج ۲۱، صص ۲۸۰ ـ ۳۵۴. اقبال الاعمال؛ صص ۳۱۰ ـ ۳۴۸. الارشاد فى معرفة حجج‌الله على العباد؛ شیخ مفید، ج۱، ص۱۶۹، دارالمفید.

الکشّاف؛ زمخشرى، ج ۱، ص ۲۸۳. تفسیر الرازى؛ فخررازى، ج۴، ص۲۴۰.

صحیح مسلم؛ مسلم النیشابورى، ج۱۲، ص۱۲۹، ح۴۴۲۰.

فتح البارى؛ (شرح صحیح البخارى)، ابن حجر عسقلانى، ج۷، ص۷۴.

الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۱، ص۱۹۴.

الصواعق المحرقه، احمد بن حجر الهیتمی، ص۱۵۶.

تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۴۳۲.

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر