اگر انتخاب وزرا دولت چهاردهم از «یک تفکر» صورت بگیرد، با چالشهای جدی در عرصه سیاسی کشور روبهرو میشویم
دکتر محمود رضا امینی، خبرگزاری موج؛ اصل تشکیل شورای راهبری برای تعیین اعضای کابینه، کار خوب و بدیعی است، اما بدون داشتن حزب شاید خیلی معنا و مفهومی نداشته باشد. ضمن اینکه اهدافی که در این شورا دنبال میشود؛ یعنی انتخاب گزینههای خوب برای پستهای وزارت، با اهدافی که اعلام میکنند تطبیق ندارد. شورای راهبری بناست گزینههایی را انتخاب کند که اصلح و کارآمد باشند، اما تعدادی از کسانی که میخواهند اصلح را انتخاب کنند، خودشان اصلح نیستند. در نهایت اگر همه را در یک کفه ترازو بگذاریم، میبینیم از یک تفکر خاص هستند و این مسئله با چیزی که اعلام میکنند، تطبیق ندارد. به عبارتی اینگونه تلقی میشود که افرادی که در دولت روحانی و خاتمی بودهاند، عملاً در تعیین این چینش نقش دارند و خیرخواهان و افرادی که نظرات صائبی دارند، دعوت نشدهاند و همراهی با شورای راهبردی ندارند.
اگرچه پزشکیان گفته که از رضایی، قالیباف و حتی جلیلی خواسته عواملی را معرفی کنند؛ ولی سازوکاری که برای تعیین وزرا ایجاد شده، نتیجه «تکراری» خواهد داشت. تعیین وزیر ارشاد هم نشان داد که از یک تفکر خاص انتخاب میشوند. لذا اگر بخواهند وزرا را از «یک تفکر» انتخاب کنند یا افرادی که تفکر دولت روحانی یا خاتمی را داشتند، وزرا را برگزینند قاعدتاً چالش مهمی در فضای سیاسی کشور ایجاد میشود.
پزشکیان همچنین اعلام کرده میخواهد رئیسجمهور همه باشد، اما این کار مستلزم آن است که علاوه بر نظرات ۱۶ میلیون رأیدهندهاش به ۱۴ میلیون دیگر هم نگاهی داشته باشد. اگر بناست کابینه ملی یا ائتلافی تشکیل دهند، باید آن ۱۴ میلیون هم احساس کنند که در کابینه حضور و مشارکت دارند.
اما آیا اساساً تشکیل کابینه ائتلافی امکانپذیر است؟ در پاسخ کوتاه باید گفت بله. بهطور کلی در انتخاباتهای ایران همواره دو تفکر وجود داشته که یکی از آنها که امروز اسمشان اصلاحطلب است، توانسته در انتخابات دورههای مختلف، نامزد خود را به پیروزی برساند. اما این فقط «یک» جریان است و همه ملت را شامل نمیشود. اگر پزشکیان طبق حرفی که زده بخواهد در همین ابتدا دعواها را فیصله دهد، باید توجه کتد که محل حل دعواها در همین تعیین کابینه و وزراست.
بنابراین اگر پزشکیان اراده کند این اتفاق را رقم بزند، تشکیل کابینه ائتلافی امکانپذیر است. روش کار هم میتواند به این صورت باشد که ۶۰ درصد کابینه را افرادی تشکیل دهند که در انتخابات پیروز شدهاند و ۴۰ درصد دیگر را طیف مقابل به همان شیوهای که آرا تقسیم شد. یا اینکه اگر وزیری را از طیف خود انتخاب میکند، معاونش را از تفکر دیگری برگزیند. مشابه چنین کاری را در سایر کشورها شاهد هستیم. اگر چنین تفکری را هم اجرا نکنند، چالشهای با مجلس هم رخ میدهد، زیرا اکثریت آن با اکثریت پیروز در انتخابات ریاست جمهوری متفاوت است و این خود یک چالش جدی میشود و در نهایت مجبورند همواره از ظرفیت مقام معظم رهبری استفاده کنند که توصیه به سازش و آرامش میکنند.
با این حال، تشکیل کابینه ائتلافی شدنی است، اما بستگی به پزشکیان دارد. متاسفانه تا کنون احساس عمومی که از کنشگری اطرافیان پزشکان و ظریف دیده شده، نشان میدهد پزشکیان تعیین ساختار اداری را به حساب اینکه کار را به کارشناس واگذار کند، به یک گروه خاص سپرده است. از طرفی مقام معظم رهبری توصیههایی خصوصاً قبل از انتخابات کردند که فردی را برگزینید که با آمریکا سازش نداشته باشد، اگر این توصیههای اجرایی نشود، دوران سخت و پرچالشی خواهیم داشت.
درباره حوزه سیاست خارجی هم لازم به ذکر است که محمدجواد ظریف استاد «ارتباط» با آمریکاست. اگر بخواهیم ظریف را یک سیاستمدار تعریف کنیم، این مدارش را باید تنگ و تنگتر کنیم و بگوییم ظریف متخصص ارتباط با آمریکاست، نه متخصص سیاسی آمریکا. یعنی به هر قیمتی تمام هم و غم خود را در ایجاد ارتباط با آمریکا خواهد گذاشت و بعید نیست در خطمشی و مسیر سیاست خارجی دولت پزشکیان و افرادی که انتخاب میکند، همان اتفاقات تکراری گذشته رخ دهد. در این میان البته یک واقعیت هم وجود دارد، اینکه گفتوگو با آمریکا و غرب را غربگراها بهتر میتوانند انجام دهند، به شرط اینکه حفظ منافع ملی را در نظر بگیرند.
در بحث احیای برجام باید گفت که اساساً برجام چه چیزی بود که بخواهیم آن را احیا کنیم. در نتیجه این توافق یکسری تعهدات دادیم که البته پای آنها ایستادیم، زیرا ما کشوری هستیم که پای تعهداتمان میمانیم. بنابراین اگر مقصود از احیای برجام این است که به میزانی که طرف مقابل به تعهداتش متعهد است ما هم به تعهداتمان پایبندیم بله، این کار را باید انجام داد.
تفکر راهبردی سیاست خارجه دولت شهید رئیسی این بود که اگر بخواهیم برجام را احیا کنیم باید بتوانیم از آن بهره ببریم. تمام تلاش امروز آقای باقریکنی نیز این است که بتوانیم از برجام بهرهای ببریم. به این صورت که تعهد اضافی ندهیم، تحریمها را بهطور کامل برداریم، از سلطهگری یک گروه بر کشور و تکرار قرارداد ترکمانچایی جلوگیری کنیم. این مشی است که شهید رئیسی داشت و امروز باقریکنی نیز آن را دنبال میکند.
از سویی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز در پیش است. اینکه آمریکا چه سیاستی را در قبال جمهوری اسلامی ایران در پیش خواهد گرفت به رویکرد شخصی که وارد کاخ سفید میشود، بستگی دارد . لذا برای ما هم مهم است که چه شخصی پیروز میشود، همانطور که برای آمریکاییها مهم بود در انتخابات ریاست جمهوری ایران چه کسی پیروز میشود علیرغم اینکه عنوان میکردند این مسئله تغییری در سیاستهای آنها ایجاد نخواهد کرد.
ارسال نظر