خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
افشای یک تناقض بزرگ در سیاست خارجی آمریکا
«از سال ۲۰۰۶ میلادی تاکنون، دستگاه های امنیتی آمریکا در گزارش های سالانه خود، چین را به عنوان اصلیترین خطر و تهدید علیه امنیت ملی آمریکا معرفی کرده اند. ادعایی که هیچ نسبتی با واقعیت های میدانی ندارد.»
، دولت آمریکا و جریان حکمرانی این کشور چندین دهه است که ادعاهای دور و درازی را در عرصه بین المللی مطرح می کنند و سعی دارند خود را به مثابه نقطه اوج مدنیت و پیشرفت و در حقیقت در قامت یک شاخصِ توسعه یافتگی، به جهانیان معرفی کنند.
این در حالی است که واقعیت های میدانی آمریکا و سیاست های عملیاتی و عینی این کشور، فاصله زیادی با اصول متعالی دارند که واشینگتن با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانه ای، سعی در اشاعه و ترویج آن ها دارد. در این رابطه، به طور خاص در عرصه سیاست خارجی آمریکا، شاهد ظهور و بروز جلوه هایی عینی از این رویکرد منسوخ دولت آمریکا بوده و هستیم. به عنوان مثال، از سال ۲۰۰۶ میلادی تاکنون، دستگاه های امنیتی آمریکا در گزارش های سالانه خود، چین را به عنوان اصلی ترین خطر و تهدید علیه امنیت ملی آمریکا معرفی کرده اند.
روندی که از آن سال تاکنون به صورت مدام ادامه داشته و البته که اندیشکده ها و دولتمردان آمریکایی نیز مانور گسترده ای را در این رابطه انجام داده و می دهند. با این همه، این دیدگاه و نوعِ نگاه، با دو چالش مهم و البته رسواکننده برای حکمرانی آمریکایی رو به رو است.
اولا، باید توجه داشته باشیم که چین کمتر از انگشتان یک دست پایگاه نظامی در خارج از این کشور دارد. به عنوان مثال، در قاره آفریقا، چینی ها یک پایگاه نظامی در جیبوتی دارند اما در همان قاره آفریقا، آمریکایی ها دهها پایگاه نظامی دارند و شمار زیادی از نظامیان آمریکایی در این قاره حاضر هستند. با این همه، نکته قابل تامل اینکه بر اساس داده های بین المللی، ده ها پایگاه نظامی آمریکایی در کشورهای مجاور با چین، مستقر هستند و سعی در رصد تحرکات و فعالیت های چینی ها دارند.
نکته مهم اینکه ما شاهد معادله ای معکوس نیستیم و مثلا چینی ها از پایگاه نظامی در محیط پیرامونی آمریکا برخوردار نیستند. در این نقطه این سوال مطرح می شود که چطور آمریکا به عنوان کشوری که ده ها پایگاه نظامی در اقصی نقاط جهان از جمله در کشورهای همسایه چین دارد، چینی ها را متهم می کند که تهدیدی علیه امنیت ملی این کشور(آمریکا) هستند؟
نکته دوم اینکه وقتی به روند بحران ها و تنش های امنیتی در عرصه بین المللی و در بخش های مختلف جهان می نگریم، در شمار زیادی از آن ها، آمریکا یک پای ثابت ایجاد تنش و درگیری است. به عنوان مثال در جریان جنگ غزه، این آمریکا است که سیلی از تسلیحات و کمک های مادی را به رژیم اشغالگر قدس می دهد و این رژیم نیز علیه مردم فلسطین دست به جنایت و نسل کشی می زند.
این در حالی است که شاهد معادله ای مشابه در مورد چینی ها نیستیم. از این رو، دولت آمریکا اساسا در موقعیتی نیست که دیپگران را به مثابه تهدیدی علیه امنیت خود و البته جهان معرفی کند زیرا خودِ این دولت اصلیترین مخلِ صلح و ثبات جهانی است.
ارسال نظر