رویکرد بشار اسد عامل سقوطش شد/ جمهوری اسلامی ایران از حمایتش عقب نشینی نکرد
آنچه در سوریه رخ داد در سایه غفلت جمهوری اسلامی ایران نبود بلکه خود بشار اسد باعث سقوطش شد. جمهوری اسلامی ایران از حمایت هایش عقب نشینی نکرد. اگر اسد مایل به رفع اشکالات بود، ما آماده کمک رسانی بودیم. لذا بند اضمحلال را خود اسد و مهمتر از آن، مسئولین در ارتش و اطلاعات سوریه کشیدند.
دکتر محمود رضا امینی، خبرگزاری موج؛ در طرح جامعی مقرر شد حکومت سوریه تغییر کند که این تغییر نه از طریق خاستگاه مردمی بلکه از طریق ساختار شکل گرفته ای به نام داعش قرار بود اتفاق بیفتد. فرایند حکومت داعش به سوریه محدود نمی شد و عراق، فلسطین، اردن و حتی ایران را هم در بر می گرفت. بهم ریختن ژئوپلتیک منطقه از این راه خودجوش نبود. این طرحی حساب شده در اتاق فکرهای آمریکا، اسرائیل و تحت حمایت ناتو برخی کشورهای منطقه طراحی شده بود. شاید از نظر ایدئولوژیک ریشه های اخوان السلمین هم در آن بود اما اصالتاً ریشه ایدئولوژیک نداشت. در فرایند ایجاد داعش آمریکا، اسرائیل، امارات، قطر، ترکیه، عربستان و حتی مصر مشارکت داشتند. در مقابل داعش هم نیروهای مردمی منطقه ظرفیتی به نام مقاومت را ساختند. در این تقابل داعش منهدم شد و ایده مذکور از بین رفت. این انهدام موجب زیانی به حامیانش شد. ایده داعش از سویی بستر نجات بخش برای تفکر از نیل تا فرات اسرائیل نیز بود که را راهبرد تقویت این رژیم در یک راستا قرار داشت. اما این نقشه محقق نشد. در پی این رویداد، فشارها بر غزه و لبنان افزایش یافت.
اسرائیل اساساً رژیمی است که به دنبال سرزمین است. نزدیکترین کشور در حوزه مقاومت به اسرائیل هم سوریه است که هم به سرزمینش چشم داشت و هم تضعیف آن جزو اهدافش محسوب می شود. از این رو حضور جمهوری اسلامی ایران و روسیه در سوریه در سرنوشت مقاومت و حفظ خط پیشتیبانی لجستیکی مؤثر بود. اگرچه برای ما بحث حرم نیز اهمیت داشت. لذا نیروهایی که از ایران برای مقابله با داعش و دشمنان مقاومت به خدمت گرفته شدند، نیروهای جهادی شناخته می شدند.
بعد از سناریوی شکست داعش، سناریوی حمله مستقیم مطرح شد. همزمان فشارهای سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی زیادی نیز رخ داد. در همین زمان به کشورهای عربی منطقه به بشار اسد وعده هایی دادند که وی فکر کرد می تواند روی قطر، امارات و عربستان حساب ویژه ای باز کند.
در این میان اهداف کشورهایی که دنبال تضعیف اسد بودند را نمی توان نادیده گرفت. در شرایط کنونی هم بین ترکیه و اسرائیل که هر دو دنبال زمین در سوریه هستند، چالش رخ خواهد داد. همچنین اینها با قطر، امارات و عربستان هم اختلاف نظر دارند که اگر این اختلافات در داخل سوریه منعکس شود، برای مردم این کشور قابل قبول نخواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران متوجه این فشارهای اطلاعاتی و سیاسی شد. چون درخواست دولت سوریه به نسبت قبل برای حضور مستشاری کاهش یافت. حضور ما هم بنا به درخواست دولت رسمی بود و لذا تذکراتی به اسد داده شد. ما از کلیات تصمیماتی که در پشت پرده گرفته شده بود، اطلاع داشتیم اما ادعای اینکه از همه چیز خبر داشتیم، درست نیست. در این فضا نماینده ویژه در امور منطقه دوبار به دمشق سفر کرد و تذکراتی به اسد داد. همزمان چالشی در حکومت اسد رخ داده بود. او نمی دانست در ساختار اطلاعاتی نفوذ کرده اند تا اینکه متوجه شد سیستم امنیتی و اطلاعاتی سوریه دیگر در اختیارش نیست.
بنابراین آنچه در سوریه رخ داد در سایه غفلت جمهوری اسلامی ایران نبود بلکه خود بشار اسد باعثش شد. جمهوری اسلامی ایران از حمایت هایش عقب نشینی نکرد. اگر اسد مایل به رفع اشکالات بود، ما آماده کمک رسانی بودیم. لذا بند اضمحلال را خود اسد و مهمتر از آن، مسئولین در ارتش و اطلاعات سوریه کشیدند.
در نتیجه این وضعیت، اسرائیل مناطقی از سوریه را تصرف کرد و دیگر هرگز نمی توان آن اراضی را پس گرفت مگر با جنگ. ضمن اینکه آمریکا هم بشدت از اسرائیل حمایت می کند و برخی کشورهای منطقه هم با آن همراه هستند. از این رو سناریو مذکور را باید در صحنه شطرنج دید که جمهوری اسلامی از برخی تحولات در حال وقوع در سوریه خبر داشت، توان حمایت هم داشت اما بشار اسد خودش عامل سقوطش بود.
در این شرایط معنای کمک ما هم تأیید تمامیت و رفتار و گفتمان اسد نبود. بلکه باید اسد تغییراتی در فضای سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی خود به نحوی که به مردم مرتبط می بود، ایجاد می کرد. اما اسد این توصیه ها را مورد توجه قرار نداد.
ارسال نظر