در پس ناکارآمدی شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر؛
حشیش در این پارک جولان میدهد
در کمتر از ۱۰ دقیقه میتوانید انواع مواد مخدر(صنعتی و سنتی) را از پارکها، میدانهای اصلی شهر، کافهها و حتی با پیک موتوری تهیه نمایید، البته طبق گفته مسئولان کشوری ۵۸ دقیقه زمان لازم است تا به دست مصرف کننده برسد...
به گزارش خبرگزاری موج کرمانشاه، در کرمانشاه، خیابان نوبهار، پارک نوبهار، دختران و پسرانی با ظاهر امروزی و متفاوت درحالیکه سیگاری بر لب دارند مشغول خنده و صحبتکردن با یکدیگرند، دورهمیهایی نه از جنس استشمام هوای پاک پارک بلکه برای آزادانه مصرف کردن انواع و اقسام مواد مخدر که کمترین آن سیگار، قلیان است، اصلاً به" پارک حشیش" معروف است و برای پیدا کردن انواع و اقسام مواد مخدر بیواسطه و ترس میتوانی پس از مشاهده، پسند؛ مصرف کنی...
فجیعتر آنکه در این فضای نهچندان بزرگ به فاصله حتی کمتر از ده قدم، بچههای قد و نیمقد مشغول بازی در محل وسایل تفریحی هستند و پدر، مادر، مادربزرگ و هر کس دیگری میتواند ببیند و از خود بیخود شدنهای ناشی از نعشگی، خندههای بیاراده و حرکات نامتوازن را به همراه کودکانشان بیسانسور مشاهده کند...
گاهی سر تکان میدهند، بعضیها سعی در منحرف کردن دید بچههایشان را دارند و جوانترها شاید نگاهی از سر حسرت.... اینجا نه اروپاست، نه کمپ معتادان متجاهر و نه یک سکانس از یک مستند زندگی یک معتاد ... اینجا کرمانشاه است، پارک نوبهار که چه عرض کنم بیشتر به پارک حشیش معروف است... به فاصله یک خیابان یکی از مناطق به قول معروف بالای شهر و پر از آدمهای ریز و درشتی که ادعای فرهنگ و شهروند مداریشان به دیگر محلهها میچربد، مشغول رفت و آمد هستند بیآنکه حتی حاضر باشند در شعار لحظه به معتاد شدن فکر کنند...»
درگذشته نهچندان دور، اگر معتادی را در محلهای میدیدیم، او را از ظاهرش میشناختیم و بیهیچ حرفی زبانزد بود و هرکس چرایی در این مسیر افتادنش را بهعنوان درس عبرت مطرح میکرد. دقیقاً کاربرد اصطلاح دوست ناباب، آن بنده خدا بود و تا روزی که آن معتاد از دنیا میرفت، همین حرفها دهانبهدهان بین مردم میچرخید و هزاران هزار تأسف نثارش میشد.
روزگاری همین سیگار، وجه خاصی داشت. پدر یا پدربزرگی توتون را لای ورق کاغذی میریخت و میپیچید، سیگار جنبه بزرگ شدن آنهم برای بزرگ خانواده که مردان بودند، داشت. تصویر ذهنی از اهل فکر و متفکر را با سیگار تداعی میکردیم.
امروز تصویر همین سیگار که چه عرض کنم قلیان، شیشه، گل و حشیش و ... هم شکسته شده است، انواع و اقسام ژستهای دخترانه و پسرانه در سنین مختلف، از ۱۵ ساله گرفته تا ۵۰ ساله، انواع و اقسام مواد مخدر را در مدلهای مختلف در دست دارند و دود میکنند.
شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر، ستادی متشکل از جمع قابل توجهی از مدیران و مسئولان دولتی، قضایی، آموزشی و فرهنگی است که با رسالت مشارکت عمومی در به حداقل رساندن سوءمصرف مواد مخدر در امر آموزش، پیشگیری و درمان اعتیاد اقدام میکند.
اما واقع امر در ذکر آمار و ارقام واصله از شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر کرمانشاه چنین مسئله مهمی را در ذهن تداعی میکند که اگرچه هریک از ارگانهای مسئول و عضو در این شورا بهصورت های جداگانه سعی در القای کارکرد مثبت در امر کاهش مصرف مواد مخدر در سطح استان را بهزور ذکر رقم و عدد دارند، اما در عمل هرساله یا حتی هر روزه شاهد روند بیشازپیش شیوع بیماری اعتیاد در محلهها و مناطق بالانشین و پاییننشین شهری و روستایی هستیم.
هرساله مصادف با سالروز جهانی مبارزه با مواد مخدر، دبیرخانه این شورا با تلاشهای یکهفتهای و همکاری تنگاتنگ با رسانهها سعی در برجسته نمودن فجایع ناشی از سوءمصرف مواد مخدر در قالب نشستها، همایشها، گردهماییها و ... را دارد اما واقع امر این است که قطعاً کارکرد این شورا در بخشهای مختلف نظامی، انتظامی، فرهنگسازی و آموزشی آنقدر محدود و مغفول بوده است که عرضه و توزیع مواد مخدر از یک ناهنجاری اجتماعی و بیماری که به طبع میبایست در خفا انجام شود به یک امر روزمره و عادی در اماکن تفریحی و خانوادگی از پارک، سینما، کافیشاپ گرفته تا حتی اتاق خصوصی فرد رسوخ کرده است تا جایی که به شوخی یکی از همین مصرفکنندگان کهنهکار میگفت «برای خرید نان باید تو صف بایستی اما جور کردن هر نوع ماده مخدر صنعتی و سنتی کمتر از 5 دقیقه و بهصورت آنلاین در اختیارت است» و این واقعاً جای تأسف برای تمامی مسئولین را دارد.
بیتعارف و واسطه اگر بخواهیم صحبت کنیم، به این مهم دست پیدا میکنیم که بهرغم تمام تلاشهای تک سازمانی همچون کشف، دستگیری، کمپ و ... که بهواسطه خدمات نظامی و انتظامی صورت گرفته است، به معنای واقعی نوک پیکان تمامی این کمکاریها به سمت شورایی است که قرار بوده در تعریف کارکردی دورهمیهایش آسیبهای ناشی از سوءمصرف مواد مخدر را تا جایی که ممکن است به حداقل برساند نه اینکه امروز شاهد باشیم که مصرف انواع و اقسام مواد مخدر از سن 15 سال و مدارس تا شیوع هرروزه آن در بین دختران همپای پسران افزایش یابد و دلیل تمامی این مشکلات را اگر جویا شویم هر ارگان توپ را در زمین دیگری بیندازد.
نیروی انتظامی از افزایش کشفیات و دستگیریهایش بگوید و نبود مکان مشخص درمانی برای جمعکردن و ترک دادن این معتادان متجاهر، بهزیستی از ظرفیت رو به انفجار کمپهایش بگوید و کمکاری شهرداری در تخصیص ندادن مکان مناسب.
استانداری از نبود آموزش و فرهنگسازی بنالد و آموزش و پرورش از نبود شادی در خانواده و آخر کار هم به این ضربالمثل معروف اکتفا کنند که " کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من" خانوادهها اصلاً بلد نیستند، بچههایشان را تربیت کنند و برای آنها وقت بگذارند و کسی این میان نیست که بگوید " برادر من این خانواده جدای از شما و از کشور و یا کرهای دیگر نیامدهاند".
ارسال نظر