بررسی وقوع قتلهای ناخواسته در گفتگوی موج با قراییمقدم :
تئوری چرخش در خشونت میگوید: از خشونت، خشونت زاده میشود
یک جامعه شناس در تشریح علل افزایش خشونتهایی که به قتل های ناخواسته منجر می شود گفت: ریشه خشونت هایی که گاهی در قتلهای ناخواسته متجلی می شوند را باید در عوامل درون زای جامعه جستجو کرد.
امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس و مدرس دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار حقوقی – قضایی خبرگزاری موج، در تشریح موضوع قتلهای ناخواسته که در یکی دو سال اخیر در جامعه ما روندی صعودی در پیش گرفته و می رود به یک اپیدمی فراگیر تبدیل شود، در پاسخ به فراگیر شدن چنین جرم هایی گفت: ریشه خشونت هایی که گاهی در قتلهای ناخواسته متجلی می شوند را باید در عوامل درون زای جامعه جستجو کرد.
نخستین قسمت این گفتگوی تفصیلی در ادامه تقدیم خواهد شد.
* مضیقه مالی، تورم و بیکاری زمینه ساز قتل میشوند
وی در توضیح این اظهار نظر افزود: در تشریح اصطلاح "عوامل درون زای جامعه" باید گفت زمینهساز اینگونه قتل های ناخواسته، پرخاشگری و خشونتی است که در درون جامعه از جوانب مختلف و به وسیله عوامل مختلف ظهور و بروز پیدا میکنند. چرا که یکی از مهمترین عواملی که در این بازه زمانی ریشه در حوادثی چون قتل های ناخواسته دارد را باید در عوامل اقتصادی و مضیقه مالی، بیکاری، مشکل معیشت و مشکلات درونی خانواده ها تعریف و تبیین کرد و این باید ها الزاماتی هستند به گردن سازمان های متولی، چرا که علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد.
* قتل هایی که با خدشه دار شدن غرور افراد رقم می خورد
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از اظهاراتش عنوان کرد:
اگر جرم هایی مانند قتلهای ناخواسته را بررسی کنیم که نه توسط جوانان و از روی احساسات جوانی ، بلکه توسط افراد میانسال و پخته رقم میخورد، بیشتر به عواملی چون بیکاری خود یا فرزندان، کرایه نشینی، داشتن فرزندانی در آستانه ازدواج و ناامیدی به آینده و گرفتاری های خاص زندگی شهرنشینی به ویژه در کلان شهرها و ... برمیگردد.
حال اگر درست این مشکلات بررسی شوند، در نهایت انگیزه و علت اصلی قتل ها عموما در یک علت اصلی که مسائل مالی است، نمود پیدا میکنند. این مشکلات متاسفانه به نوعی به غرور افراد لطمه می زند و عزت نفس آنان را خدشه دار میکند.
وقتی فردی توازنی بین دخل و خرجش نمی تواند برقرار کند، غرور و عزت نفس خود را شکسته و از بین رفته میداند و گاهی کنترل اعصاب و رفتار خود را از دست می دهد. هر کدام از این معلول ها در یک لحظه عقل را تحت الشعاع قرار می دهد و ناخواسته زمینه ساز بروز خشونت هایی چون قتل های ناخواسته می شود.
* تئوری زمینه بروز خشونت از لحظه تولد
قرایی مقدم در ادامه با ذکر مواردی از تحقیقات اندیشمندان جهانی عنوان کرد: البته باید بدانیم که از نظر روانشناسی اجتماعی کسانی مانند "مال برانژ"، "آبراهام کاردینر"، "رالف لینتون"، و دهها جامعهشناس، مردمشناس و روانشناس اجتماعی دیگر زمینه بروز خشونت را از لحظه تولد دانستهاند. خانم "مارگارت مید" مردم شناس آمریکایی تحقیقی را در زمینه خشونت در درون قبایل "آراپش" و "موندوگومور" انجام داده که این تحقیق از نحوه شیردادن مادران به بچه این پرخاشگری و خشونت را بررسی کرده است.
"آراپش"ها در بین قبایل به مهربانی معروف هستند. مادران آراپشی در زمان شیر دادن با مهربانی نوزادان خود را نوازش میکنند، اما "موندوگومور"ها بر عکس در بین قبایل به پرخاشگری وخشونتورزی معروفند و مادران آنها بر عکس آراپشها به مدت کم به فرزندان خود شیر میدهند و در زمان شیردهی با پرخاشگری این کار را به انجام می رسانند.
* پرخاشگری از درون خانواده و یا از بطن جامعه آغاز می شود
این مدرس دانشگاه در ادامه اظهاراتش عنوان کرد: مورد مهرورزی دیگر در قبایل "بالی" واقع در اندونزی است. طوری که تمام تلاش "بالی"ها این است که به هیچ عنوان فرزندان خود را پرخاشگر بار نیاورند. برعکس به گونهای فرزندانشان را تربیت میکنند و بار میآورند که بسیار صبور و آرام و آرامش طلب و صلح جو باشند. در مقابل در قبایل دیگری هم پرخاشگری یکی از اصولی است که خواسته و به عمد آن را در تربیت فرزندان خود لحاظ میکنند.
* نقش جامعه در ظهور خشونت هایی چون قتل
وی یادآور شد: همه این پژوهش هایی که بنده در مورد خشونت انجام دادم به چاپ مقالاتی از من در سال ۸۳ ختم شد که در مجلات دانشگاه تهران به چاپ می رسید من در این مقالات به این نتیجه رسیدم که پرخاشگری از درون خانواده و یا از بطن جامعه آغاز می شود. گرچه منظور از جامعه این نیست که دولت ها و حاکیمتها در بروز و تولد خشونت نقشی ندارند برعکس علت اصلی بروز خشونت در نهایت به دولت هایی بر میگیردد که نمی تواند روی آسیب های اجتماعی کار کنند و قبل از وقوع با فکر و فراست خود مانع بروز جرم هایی چون قتل و خشونت ... شوند.
بنابراین در جمعبندی این بخش باید اذعان کرد که ریشه پرخاشگری به درون خانوادهها و بطن جامعه که قبلا گفتیم برمیگردد. منظور از جامعه، جامعه ای است که در راس آن دولت ها و دولتمردان قرار دارند. در نهایت هم نباید فضای خانواده را در بروز خشونت مردود دانست. در حالی که فرزندان گاها متاثر از نکات غیراخلاقی پدرها و مادرها، پرخاشگر، کجرو و متخلف بار می آیند. با این وجود در کشور ما هم گرچه تحقیقات جامعی در این زمینه انجام نشده اما پژوهشها و تحقیقات دانشگاهی این نتیجه را تایید میکند که ریشه خشونت را باید در جامعه جستجو کرد.
* نقش معضلات در بروز خشونت
قرایی مقدم ادامه داد: در جامعه ای که بیکاری، معضل مسکن، اجحاف و حق کشی و فقر و گرانی حرف اول را میزند. وقتی لحظه به لحظه قیمتها تغییر میکند و قدرت خرید مردم پایین میآید، وقتی هر خانواده چندین جوان دم بخت در خانه دارند و از پس مخارج آنان برنمیآیند. همه این موارد که هر خانواده ای را کم و بیش درگیر خود کرده، همگی به ایجاد و تولد خشونت ختم می شود.
* وقتی اخلاق و انسانیت قربانی میشود
این استاد دانشگاه در ادامه اظهار داشت: گاهی خشونت در یک نزاع لفظی متبلور می شود و گاهی در یک قتل ناخواسته، چرا که طرفین در زمان عصبانیت توان کنترل اعصاب خود را ندارند. این معضلات خانواده ها را آشفته کرده، پدر و مادر نمیدانند چه کار کنند و از صدر تا ذیل همه گرفتار شده اند. بنابراین در چنین موقعیتی است که خشونتگرایی معنا پیدا می کند و در جامعه نمود می یابد، وقتی همه در جامعه عصبی و خشن هستند، اخلاق و انسانیت قربانی می شود. مردم همه به فکر خود هستند و نمی توانند هوای هم را داشته باشند.
* تئوری چرخش در خشونت و قتل ناخواسته
در جامعه شناسی یک تئوری وجود دارد به نام "تئوری چرخش در خشونت". نظریه پردازان این تئوری معتقدند که از خشونت، خشونت زاده می شود. در نتیجه یکی از عوامل بروز خشونت به مواردی چون اخبار متاثرکننده، سوءمدیریت مسئولان، بیکاری و گرانی، بیبند و باری های اخلاقی و اخبار جنگ و جدال دنیا مربوط میشود. این تئوری می گوید در شرایطی که خشونت بر احوال فرد حاکم میشود، خشونت های آنی شکل میگیرد و فرد با یک تصمیم غیرعقلانی مرتکب جنایاتی چون قتل های ناخواسته شود.
* دراین شرایط اگر قتل ناخواسته افزایش نمییافت جای تعجب داشت
قرایی مقدم که به عنوان کارشناس جامعه شناسی در مواردی با پلیس و قوه قضاییه همکاری دارد، درخصوص انگیزههای عجیبی که به قتل های ناخواسته منجر می شود، گفت: من در بسیاری از پروندهها که در خدمت پلیس هستم، به موارد عجیبی در قتل ها برمیخورم. مثلا قتلی به خاطر پارک کردن ماشین در جایی از خیابان که به هیچ عنوان به هیچ کدام از طرفین ارتباطی نداشته. یا قتل به خاطر اینکه چرا به من نگاه کردی؟ و چرا های عجیبی که نیاز به واکاوی روانی دارند و در پاره ای از موارد متاسفانه این بهانه های کودکانه به قتل های غیر عمد و قتل های ناخواسته بدل می شوند.
بنابراین قتل های تصادفی یا قتل های ناخواسته هر روز در حال افزایش است و اگر افزایش پیدا نمیکرد جای تعجب داشت. چرا که در شرایط کنونی جامعه که پیشتر به انها اشاره کردیم، که مهمترین آنها ناهمخوانی دخل و خرج خانواده هاست و فشار معیشت زندگی است که منجر به وقوع قتل های ناخواسته و نزاع های خونین خیابانی می شود.
این گفتگو ادامه دارد...
ارسال نظر