حجت نظری:
صدای انتقاد و نارضایتی ها به گوش ما رسیده است/ با شما همراهیم
عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران در نطق خود گفت: مردم شریف تهران، جوانان عزیز و تمام کسانی که به امید اصلاح رویه های غلط، مدنی ترین راه ممکن یعنی صندوق رای را انتخاب کردید، من شرمنده همه شما هستم. صدای انتقاد و نارضایتی تان در بسیاری از موارد به گوش ما رسیده است و با شما همراهیم.
به گزارش خبرگزاری موج، حجت نظری، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران در نخستین نطق شورای شهر پنجم در سال سوم گفت: اگر نتوان به دلایل مشکلاتی که در اختیار شورا نیست کاری کرد باید کنار رفت تا به رای مردم خیانت نشود.
متن نطق این عضو شورای شهر تهران به شرح زیر است: دو سال از عمر شورایی که با اقبال بینظیر مردم به لیست امید روی کار آمده میگذرد. شورای شهر دوره پنجم، در طول این دو سال نشیب و فرازهایی فراوان را تجربه کرده و این تلاطم، صد البته مختص تهران نیست. هرچند به شخصه معتقدم مجموع و برآیند عملکرد مدیریت شهری مثبت بوده و برای آن مصداقهایی در ذهن دارم که در ادامه خواهم گفت، متاسفانه اما مردم از وضع موجود رضایت ندارند که به نظرم این نارضایتی نیاز به واکاوی دارد.
ما در طول دو سال گذشته، توانستهایم جنس کنشهای فرهنگی و اجتماعی شهر را تاحد قابل توجهی به سبک زندگی اکثریت مردم نزدیک کنیم. توانستهایم تفریح را در ورزش محور قرار دهیم. توانستهایم در توزیع امکانات ورزشی و نیز بهای خدمات آن، تا حد قابل توجهی وضع موجود را به عدالت نزدیک کنیم. توانستهایم خانواده را محور کنشهای فرهنگی قرار دهیم. توانستهایم یاد بزرگان ادبی، هنری، ورزشی و اندیشمندان را زنده نگاه داریم و نام و نماد ایشان را در جای جای شهر، با مردم به اشتراک بگذاریم. توانستهایم با سازمانهای مردمنهاد، ارتباطی خوب و بهینه برقرار کرده و به جای تزریق مُسکن، راهشان را هموار کنیم. توانستهایم با حضور مستمر در مناطق و محلات، پای درد ودل مردم بنشینیم و با نظر خودشان، مشکلات را تا حدی که درتوان و عهده مدیریت شهری بود حل کنیم. توانستهایم زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی را افزایش داده و کیفیت این خدمات را ارتقاء دهیم. توانستهایم مدافع حقوق زنان و جوانان در مدیریت شهری باشیم و تلاش کنیم جایگاهی که در سالهای اخیر، به ناحق از ایشان دریغ شده را چنان مکرر مطالبه کنیم که تا رسیدن به نقطه مطلوب، فاصله چندانی وجود نداشته باشد. توانستهایم با مردم بدون واسطه صحبت کنیم و مردم را محرم دانستهایم. توانستهایم تمام تصمیمهایمان را در منظر و رأی عمومی بگیریم و همه مردم، موافقین و مخالفین طرحها و لوایح را با جزئیات نظرشان میشناسند. توانستهایم با ایجاد سامانه طرحها و لوایح، نظر مردم را تمام مراحل مقررات گذاری اخذ کنیم و مردم را در جریان تمام فرآیند فعالیتمان قرار دهیم.
توانستهایم با لغو مصوبه برجباغها، ریههای کم توان شهر را حفظ کنیم، هرچند مقدار کمی از آن باقی مانده است. توانستهایم به ساخت و سازهای شهر نظم بدهیم و تخلفات ساختمانی را کاهش دهیم، هرچند هنوز هستند کسانی که بر مسیر ناصواب خود استوارند و بر مسند تکیه زدهاند. توانستهایم نظارت بر بخش اجرایی را با تلاش مضاعف جدیتر به انجام برسانیم، هرچند هنوز هم در برابر برخی تغییر رویهها مقاومتهایی وجود دارد. توانستهایم بسیاری از املاکی که به ناحق به اشخاص حقیقی یا حقوقی واگذار شدهاند را بازپس گیریم، هرچند در این فرآینده، ایرادهایی وجود دارد و افراد قدرتمند یا وابسته با جریانهای قدرت، هنوز از ملک مذکور استفاده میکنند اما سمنهایی که از پشتوانه لازم برخوردار نیستند، مجبور به تخلیه ملک مورد بهرهبرداری خود شدهاند. توانستهایم بسیار از خانههای تاریخی و فضاهای هویتی شهر را حفظ کنیم، هرچند در برخی موارد، با ورود دیوان عدالت اداری و ابطال ثبت ملی بناها یا کم کاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، نتوانستهایم بهطور کامل در این حوزه موفق باشیم. توانستهایم در تعارض منافع بین دو گروه از شهروندان، هر دو را مدنظر قرار دهیم و یکی را به نفع دیگری قربانی نکنیم. برای نمونه، در بحث دستفروشان توانستیم با تصویب مصوبه ساماندهی مشاغل سیار و بیکانون، هم به کسبه ثابت توجه کنیم و هم کسبه سیار را مورد حمایت قرار دهیم، هرچند شهرداری هنوز در اجرای این مصوبه اقدام قابل توجهی انجام نداده است. توانستهایم هزینههای غیرضرور شهر را کاهش دهیم و با تصویب بودجه انقباضی، تا حد زیادی از ریخت و پاشها کم کنیم، هرچند هنوز هم تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله داریم. توانستهایم مصوباتی از جنس خواست مردم داشته باشیم، هرچند برخی از آنها به سرانجام نرسیده است. توانستهایم صدای مردم را رساتر کنیم و فرصت صحبتمان را در خدمت فریاد حق ملت قرار دهیم.
همه اینها و بیش از اینها را توانستهایم اما، نتوانستهایم مطابق خواست مردم، زیست شبانه را احیا کنیم. نتوانستهایم حتی برخی از معابر را آنگونه که مردم خواستهاند، نامگذاری کنیم. نتوانستهایم بهرغم اتفاقات خوبی که در حوزه ورزش شهروندی رخ داده، تفریح و ورزش همگانی را با تاکید بر ارتقای نشاط اجتماعی، برای همه شهروندان اجرا کنیم. نتوانستهایم حتی میان بخشهای مختلف مدیریت شهری هماهنگی و وحدت رویه ایجاد کنیم. نتوانستهایم سازمان فرهنگی و هنری شهرداری را مجاب کنیم که در درآمد و هزینه، شفافیت داشته باشد. نتوانستهایم میان کمیسیون فرهنگی و اجتماعی، معاونت امور اجتماعی و فرهنگی و نیز سازمان فرهنگی و هنری ارتباط ایجاد کنیم. نتوانستهایم موازیکاریها را کم کنیم، درحالی که به دنبال تعدیل نیرو و حذف پستها بودهایم. نتوانستهایم برونسپاریهای شهرداری که بسیار محل شائبه هستند و هزینه مضاعف نیز بر مدیریت شهری بار میکنند را متوقف کنیم. نتوانستهایم بدهی چند هزار میلیاردتومانی شهرداری را تسویه کنیم. نتوانستهایم راه خدمت به مردم را هموار کنیم و توان کارشناسی شورا را افزایش دهیم. نتوانستهایم یا شاید هم نخواستهایم که وقتی ۱۰عضو از اعضای شورا کم شد، توان کارشناسی را افزایش دهیم تا بلکه عدم حضور اعضا را جبران کند. نتوانستهایم با وجود مجمع ۵۳نفره تهران، بسیاری از موانع بین بخشی را از میان برداریم. به طور کلی نتوانستهایم شان و جایگاه شورا را حفظ کنیم.
همه مواردی را که عرض کردم، با لحاظ یک نکته مهم است. باید بدانیم و فراموش نکنیم که دو سال از عمر ما، با ۱۴ سال از عمر مدیریت شهری اصولگرایان قیاس میشود. با ۱۴ سالی که هم منابع فراوان در اختیار داشتند و هم هزینههای اداره شهر بسیار کمتر از امروز بود. هم نهادهای ذیربط کمال تعامل و همراهی را انجام میدادند، هم اعضای شورا و مدیران شهری هر لحظه در معرض برخورد و احضار و امثال آن نبودند. برای قضاوت باید همه مولفهها را لحاظ کرد. گاهی برخی از عزیزانی که از قضا خودشان نیز روزگاری نهچندان دور، دستاندرکار بودند، فقط روی نقاط منفی دست میگذارند. گاهی وقتها، بدون لحاظ جمیع شرایط، قضاوتکننده از دایره انصاف خارج میشود.
موانع بر سر راه مدیریت شهری دوره پنجم کم نیست. از کنار رفتن اجباری شهردارانی که از اختیار ما خارج بود، تا تشکیل پروندههای قضایی برای برخی اعضای شورای شهر پایتخت که کاملا سختگیرانه صورت پذیرفته بگیریم، تا سلب عضویت اعضای شورای دیگر شهرها مثل مهدی حاجتی و مهدی مقدری، دو عضو جوان و شریف شورای شهرهای شیراز و اصفهان که یکی به زندان رفته و دیگری نیز در انتظار اجرای حکم است. در کنار اینها، ابطال مصوبات شوراها توسط دیوان عدالت اداری که صلاحیتش در این خصوص محل تردید است، اعتراض به برخی از مصوبات شوراها توسط هیات تطبیق که گاهی خارج از حدود اختیارات قانونی این شورا هیات صورت میگیرد، عدم اجرای اصل ۱۰۳ قانون اساسی توسط مسئولین بخش دولتی، حتی عدم اجرای برخی از مصوبات شوراها توسط شهرداری و ناتوانی قانونی شوراها در ملزم ساختن شهرداریها برای اجرا، کاهش اختیارات نیمبند شوراها توسط مجلس محترم که هرچند سال انجام میشود، عدم تخصیص منابع تصریح شده در متن قوانین و مقررات به شهرها، عدم باور به تمرکزگریزی مصرح در قانون اساسی و میل به تمرکزگرایی در قوه مجریه و نیز قوه مقننه را میتوان بخشی از موانع بر سر راه شوراها دانست. امیدوارم ارادهای در سطوح بالای نظام برای برگرداندن شان و جایگاه پارلمان و دولت محلی به سطح اراده قانونگذار اساسی وجود داشته باشد تا شاهد افزایش اعتماد عمومی و افزایش سرمایه اجتماعی باشیم.
به نظرم باید تعارف را کنار بگذاریم. شورا به عنوان مدنیترین نهاد حکومت، اگر ناکارآمد و ناتوان جلوه کند، پایههای حکومت سست میشود. متاسفانه کسانی در جهت بیاثرسازی شوراها تلاش میکنند که مدعیترین افراد نسبت به نظام هستند و خود را انقلابی و خودی میدانند و دیگران را غیرخودی و حتی گاهی خائن قلمداد میکنند. درحالی که بزرگترین خیانت به کشور و نظام، بیتردید ایجاد ناامیدی از طریق ناکارآمد جلوه دادن نهادهای انتخابی است. اینکه مردم بخواهند کنسرت در خیابان اجرا شود، شورا ورود کند و بستر را فراهم کند اما مجوز صادر نشود، تلاش برای ناامید کردن مردم نیست؟ اینکه مردم زیست شبانه بخواهند، شورا ورود کند و زمینه اجرای خواست مردم را فراهم کند و بعد ممانعت شود، تلاش برای ناامید کردن مردم نیست؟ مواردی از این دست بسیارند و درازهگویی بی فایده؛ منتها بازهم تاکید میکنم، باید تعارف را کنار بگذاریم. اگر ادعا میکنیم حفظ کشور و نظام برایمان مهم است، باید امید و انگیزه ایجاد کنیم. نمیشود رقیب را با اهرمهای مختلف از گردونه خارج کنیم و در رقابتی بیرقیب پیروز شویم و تصور کنیم عنایت الهی به ما، باعث فتحالفتوح شده است! تنها نتیجه واضح این رویه در میان مدت، کاهش سرمایه اجتماعی است که همه میدانیم به چه چیز منجر خواهد شد. راهکار، تقویت نهاد شوراست که هم از جنس مردم است و هم از جنس حکومت و میتواند موجب نزدیکتر شدن اقشار مختلف به حاکمیت شود. شورا میتواند به بهترین شکل، موجب تجلی اراده مردم شود و اجرای خواست مردم، حتما نتیجهای جز ایجاد حس تعلق خاطر و تلاش برای ساختن جامعهای بهتر نخواهد داشت.
مردم شریف تهران، جوانان عزیز و تمام کسانی که به امید اصلاح رویههای غلط، مدنیترین راه ممکن یعنی صندوق رای را انتخاب کردید، من شرمنده همه شما هستم. صدای انتقاد و نارضایتیتان در بسیاری از موارد به گوش ما رسیده است و با شما همراهیم. میدانیم که در موارد متعدد، از پیگیری امورتان در بسیاری از دستگاهها و نهادها ناامید شده و به نمایندگانتان در شورا پناه آوردهاید و اگر انتقادی هم دارید از سر دلسوزی است. من و همکارانم تا روز آخر حضورمان در شورای شهر، چه تا پایان دوره باشد و چه زودتر به پایان رسد، پیگیر حل مشکلات و مطالبات شما خواهیم بود. اما کاش آنها که هربار با تجمعی در مقابل شورا و نارضایتی مردم، با ذوقزدگی در رسانههایشان تیتر میزنند و به دنبال القای یاس و ناامیدی در کشور هستند، بدانند، آتش زدن طبقهای دیگر از خانهای که در آن ساکن هستند، آنها را از خطر دود گرفتگی و حریق مصون نخواهد کرد. امروز سنگاندازیها در مسیر شورای شهر و عملکرد ناهماهنگ، میدان ندادن به جوانان در پستهای مدیریتی و القای یاس و ناامیدی، مردم را از اصلاحطلبان رویگردان نخواهد کرد، بلکه مردم را از اصلاح امور در نظامی که مبتنی بر ایثار میلیونها ایرانی است، رویگردان میکند. من ضمن ابراز شرمندگی مجدد بابت تمام کاستیها و نارساییها، از این بابت از همه شهروندان عزیز پوزش میخواهم و همچنان تاکید میکنم، رفع بخشی از این موارد، از عهده ما خارج است.
شخصا برای ادامه راه با این وضعیت دچار تردیدم. امیدوارم انگیزه و دلیلی برای ادامه راه بیابم تا بتوانم برای شهر و کشوری که به آن عشق میورزم، مفید باشم. گاهی اگر نمیشود در یک منصب و موقعیت خدمت کرد، باید کنار رفت تا خیانت نکنیم.
ارسال نظر