نقش کرونا در افزایش آمار خشونت های فردی و خودکشی در گفتگو با یک جامعه شناس:
کرونا بهانه است، مشکل جای دیگری است!
بررسی ها و اخبار منتشر شده نشان می دهد که با آغاز کرونا، به شکل محسوسی آمار انواع خشونت های اجتماعی و حتی خشونت های خانوادگی و خودکشی افزایش پیدا کرده است، با این وجود هنوز گروهی از جامعه شناسان معتقدند که کرونا بهانه ای بوده برای سرباز کردن دمل های چرکین انباشت شده مسایل اجتماعی در کشور.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری موج، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، سه ماهه گذشته یکی از پر تعدادترین ماه های سالهای اخیر از لحاظ بروز انواع بزه ها و خشونت های خانوادگی و بخصوص خودکشی بوده است. خشونت هایی که شاید شاخص ترین آنها قتل رومینا، دختر ۱۴ ساله شمالی توسط پدرش باشد و آخرین آنها نیز خودکشی یکی از کارکنان اخراج شده فرودگاه امام خمینی بوده باشد. خیلی ها اما این خشونت های خانگی را ناشی از فشارهای دوره بروز ویروس کرونا می دانند و معتقدند باید فکری برای تعدیل این فشارها کرد تا کم کم به بحران هایی اجتماعی بدل نشود. با این وجود اصغر مهاجری، جامعه شناس اما برخلاف بسیاری از همکاران خود و طرفداران نظریه یاد شده براین باور است که افزایش آمار انواع خشونت ها در کشور طی چند ماهه اخیر ارتباطی ریشه ای به مراتب عمیق تر از کرونا و فشارهای ناشی از آن دارد. وی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری موج، با اشاره به ریشه های این خشونت ها در ایران گفت: این خشونت ها حقیقتا موضوعی بسیار جدی است که ریشه در واقعیت هایی دارد که جامعه با آن روبروست. نکته مهم در این میان این است که مسایل و مشکلات اقتصادی و فرهنگی تابع دستورالعمل ها و منع کردن های دولتمردان نیستند و برای حل آنها باید میسر مشخصی طی شود. به عبارتی اگر مدیریت نشوند خودشان را بر جامعه تحمیل می کنند.
وی با ذکر مثالی در این زمینه گفت: این مساله در مورد مسایل اقتصادی بیشتر مشهود است. مثلا هر وقت مسئولان می گویند قیمت کالا و عرضه آنها را کنترل خواهند کرد، دقیقا برعکس می شود و وضعیت آن بدتر می شود! این موضوع در مورد مسایل اجتماعی سخت تر است. متاسفانه مسئولان ما فکر می کنند اگر فریادهای مردم را عمدا نشنوند و خود را به نشنیدن بزنند، آن معظل اجتماعی رخ نخواهد داد! در حالیکه اصلا اینگونه نیست. در ارتباط با روانشناختی اجتماعی این فرمول بیشتر حکفرماست. یعنی هیچ توجیهی از سوی مسئولان در این زمینه پذیرفته شدنی نیست و نمی تواند راهگشا باشد.
مهاجری با ادامه تحلیل معضلات اجتماعی در کشور گفت: نکته دوم این است که جامعه ما بین ارزش های "مطلوب" و"هنجارهای واقعی" دچار تناقض های فراوانی است. همین مساله باعث برهم خوردن تعادل جامعه می شود و می تواند حتی آن را به بحران برساند. دامنه تشدید این تناقض های اجتماعی هم به حدود یک دهه اخیر بر می گردد. این مسایل اجتماعی ریشه در دو – سه عامل جدی دارد که دولت و مسئولین اگر به این ریشه ها توجه نکند، با هیچ برنامه ریزی و اقدامی نمی توان آنها را حل کرد.
وی در خصوص این دو - سه عامل گفت: فرسایش سرمایه های اجتماعی( بخصوص در مورد اعتماد، شفافیت، مشارکت و پویایی)، لاغر شدن قشر متوسط جامعه که نگرانی های جدی را ایجاد کرده و پذیرش یک سبک نوین زندگی است که با عقاید کلیشه ای و تفکرات سنتی مان در تضاد است.
این استاد دانشگاه با تحلیلی از وضعیت این سه شاخصه گفت: ما نه در مورد سرمایه های اجتماعی و ایجاد اعتماد مردم به مسئولان و یا شفافیت عملکرد مسئولان و جلب مشارکت شهروندان موفق بوده ایم و نه در تامین زندگی پرتعدادترین قشر جامعه یعنی قشر متوسط آن که خالق ارزش ها و بخش اصلی نظام تکنیسینی و مدیریتی است و هر روز آن را لاغرتر و لاغرتر کرده ایم و باعث ایجاد نابرابری های جدی در طبقات مختلف شده ایم. از سویی وقتیکه می خواهیم سبک زندگی را اصلاح کنیم از واژه هایی استفاده می کنیم که عملا مردم را سردرگم می کند. مثل پرداختن به موضوعاتی چون تشکیل خانواده، ازدواج سفید، ....
وی معتقد است اگر این عوامل تنظیم نشود، وجدان جمعی و نظام معیاری جامعه به جایی می رسد که بعد روانی جامعه به کم طاقتی و افزایش خشونت منتهی می شود. یعنی احساسات؛ خشونت، هیجان ها به مانند مسکنی عمل میکنند، اغتشاشات (چه درونی و چه بیرونی) در قالب های مختلفی چون فحاشی، دعواها، خودکشی ها و ... بروز کرده و البته به شکل نگران کننده ای افزایش پیدا می کند.
به اعتقاد این محقق جامعه شناس، مشکل بعدی از جایی رقم می خورد که برخی از کارشناسان و مسئولان تلاش می کنند این عوامل ریشه ای مهم را به مسایلی سطحی و کم اهمیت تبدیل کنند. وی در این زمینه گفت: مثلا مسئولان و کارشناسان بسیار دوست دارند که ریشه مشکلات را به گردن "افراد" بیاندازند! مثلا سعی می کنند موضوع خشونت را به سوی خود "افراد" سوق دهند. چرا؟ به دلیل اینکه "فرد" را مسئول دانستن، باعث می شود تا مسئولیت مدیران کشور کمتر شود. درحالیکه با این رویکرد مسایل و دغدغه ها و چالش های اجتماعی جامعه به هیچ عنوان حل نخواهد شد بلکه باید با تحلیل های عمیق و علمی، این معظلات را ریشه یابی و برای آنها برنامه ریزی کرد.
کرونا وخشونت های اجتماعی
اما سهم "کرونا" در افزایش ناهنجاری های جامعه ما و بخصوص بروز خشونت تا چه حد بوده است؟ سوالی که مهاجری در پاسخ به آن گفت: برخلاف آنچه که گفته می شود، کرونا در کشور ما سهم اندکی در گسترش ناهنجاری ها داشته و دارد. دلیل آنهم ساختار منحصر بفرد اجتماعی حاکم در کشور ماست که براساس آن، هر گاه مشکلی برای کشور رخ می دهد، این مردم و خیرین هستند که برای حل آن پیشقدم می شوند و به جای دولت بار اصلی را به دوش می کشد. هر وقت کشور نیاز به مدرسه داشته، خیرین مدرسه ساخته اند، هر وقت بیمارستان خواسته بیمارستان ساخته اند و هر وقت مواد ضدعفونی کنند و ماسک خواسته باز هم مردم و بخش خصوصی پیش قدم شده اند.
وی ادامه داد: به بیانی در زمان بروز مشکلات دولت به نوعی از خودش سلب مسئولیت می کند و ازمسئولیتی که بردوش دارد فرار می کند و بار را روی دوش خود مردم می گذارد. برای همین هم هست که رییس جمهور به درستی می گوید: ما در مواجهه با کرونا به لطف مردم، از بسیاری از کشورها جلوتر هستیم. اما ای کاش مسئولیت پذیری دولت بیشتر از این چیزها بود.
۱۰ معضل اجتماعی اصلی
این پژوهشگراجتماعی با اشاره به تحقیقات صورت گرفته در مورد مهمترین دغدغه های اجتماعی جامعه گفت: ما هر سال ۱۰ مساله و چالش بزرگ کشور را ارزیابی می کنیم. متاسفانه فرسایش سرمایه های اجتماعی در اکثر ۱۲ سال گذشته جزء سه چالش اصلی کشور بوده است. در واقع ما با انباشت مسایل و مشکلات اجتماعی در جامعه روبرو هستیم که باعث فرسایش سرمایه های اجتماعی لاغرتر شدن قشر متوسط و تغییر در سبک زندگی شده است. این انباشت ها امروز به مثابه بشکه باروتی می ماند که با کوچکترین انفجاری باعث کاهش تاب آوری و ایجاد انواع خشونت ها می شود.
وی با ربط دادن این ریشه ها به نقش کرونا در افزایش ناهنجاری های اجتماعی در ایران گفت: الان انباشت مشکلات اجتماعی به حدی است که هر بحرانی مانند کرونا، می تواند پوسته این بادکنک را پاره کند و باعث انفجار آن شود. درواقع بهانه ای است برای سرباز کردن زخم های قدیمی ما. وقتیکه هنوز کمتر از ۲۵ درصد اهداف و چشم انداز برنامه ۱۴۰۴ محقق نشده است، معلوم است که این زخم ها بسیارعمیق است.
مهاجری تصریح کرد: حوادثی مانند حادثه آبان سال گذشته به ما نشان داد که گرچه شاید بخشی از این حوادث برنامه ریزی شده باشد ولی درعین حال بخش هایی از دلایل آن به بی اعتمادی مردم نسبت به مسئولان یا همان فرسایش سرمایه های اجتماعی باز می گشت. نمی شود با وجود بی اعتمادی مردم نسبت به مسئولان جامعه را اداره کرد. مثلا نمی شود با طنز به مردم گفت که من جمعه از فلان موضوع مطلع شده ام یا اصلا لزومی دیده نشود که بخواهند مسایل را با مردم در میان بگذارند!
این استاد دانشگاه در نهایت راهکار برون رفت از وضعیت کنونی که می تواند زنگ خطری برای جامعه و تاب آوری آن باشد را در جراحی عمیق مسایل اجتماعی توسط دولت دانسته و گفت: شاید بهترین راهکار بررسی عمیق و واقع گرایانه مسایل در قالب پژوهش های علمی و دانشگاهی و برنامه ریزی بر اساس آن باشد وگرنه باید در آینده ای نه چندان دور شاهد تبدیل این چالش های اجتماعی به بحران هایی جامعه شناختی باشیم. بحران هایی که می تواند با کوچکترین بهانه ای مثل همین ویروس کرونا سر باز کند و در اشکال مختلفی حتی به مراتب بدتر از خشونت های خانوادگی و خودکشی و... ظهور پیدا کند و جامعه را به چالش بکشاند.
ارسال نظر