چرا در موضوع زباله و کودکان کار شهرداری تهران متهم شماره یک است؟
مردم زباله تولید می کنند، عمدتا تفکیک نمی کنند! هر سال برای جمع آوری آن عوارض می دهند! فرایند بازیافت زباله خشک ارزش افزوده بالایی تولید می کند، این ارزش افزوده به مردم و شهر باز نمی گردد، بلکه بین حلقه های این فرایند، به صورت رانت توزیع می شود!
خبرگزاری موج-عابدین سالاری اسکر؛ دو نوع زباله (پسماند) در شهر تولید و جمع آوری می شود:
پسماند خشک: به این بخش نظام "بهره کشی مدرن" هم می گویند. این نوع زباله، توسط پیمانکار زباله "خشک" جمعآوری میشود.آمارها نشان می دهد که حدود ۲۸ تا ۳۰ درصد زباله تولیدی از نوع "خشک" میباشد. شهرداری بر اساس روش آنالیز قیمتی مواد بازیافتی و... "قیمت پایه" برای فروش زباله خشک تولید شده تعیین می کند، سپس آن را به مزایده عمومی گذاشته، پیمانکاران در مزایده شرکت کرده و با بالاترین قیمت پیشنهادی قرارداد منعقد می گردد. اصل داستان دقیقا از همین جا آغاز میشود، پیمانکاری که برنده جمع آوری زباله شده، باید هم پول شهرداری را بدهد هزینه های نیروی انسانی و ماشین آلات و هم سود لازم و حداکثری را به دست آورد. برای رسیدن به این ۳ هدف چگونه عمل می کند؟ احتمالا شما در کوچه و محله تان، ماشین های ملودی دار خریدار زباله را دیده اید، بخش کمی از زباله خشک منازل و مراکز به این روش توسط پیمانکار جمع آوری می شود، بخش ناچیز دیگری هم به غرفه های بازیافت تعبیه شده در محلات فروخته میشود. این دو روش، استاندارد و مناسب است، اما میزان آن کم است. متاسفانه بخش عمده زباله به درون مخازن (همان ها که در سر کوچه ها و خیابان ها می بینید) ریخته می شود!
مثلا از آن ۲۸ تا ۳۰ درصد زباله خشک حدود ۱۰ درصد به روش استاندارد و مابقی به روش غیر استاندارد (مراجعه به مخزن زباله و ...) صورت میگیرد، به عبارت دقیق تر، حدود ۸۵ درصد کل زباله خشک تهران به روش غیراستاندارد جمع آوری می شود. پیمانکار ناگزیر است حداکثر فشار را به مخزن بیاورد. او این کار را به چند روش انجام میدهند: گرفتن پیمانکار دست دوم و فروش مخازن و سطح منطقه به او، استخدام و به کار گرفتن کارگران افغانستانی، کودکان کار(که حتی برخی از آنها توسط خانواده هایشان اجاره داده می شوند) و "کتفی ها" (اصطلاحی است برای افرادی که کیسه های بزرگ جمع آوری زباله بر دوش داشته و در حال تردد و جمع آوری زباله هستند). دقیقا از اینجا به بعد، مسئله "مافیا" معنی و تجسم می یابد؛ یعنی پیمانکار برای اینکه از زباله حوزه حکومتی اش ( که برای آن به شهرداری پول داده است) حفاظت کند، نیاز به مامور گشت، ماشین، "خبرچین" و تشکیلات دارد. (دقیقا روش عمل شان شبیه مافیاست)
همه این سیستم و مافیا باید با همکاری عوامل شهرداری در خدمت پیمانکار قرار گیرد، تا حداکثر سود برای وی حاصل شود. مامور شهرداری باید در این شرایط، از "مخزن دزدی" زباله چشم پوشی کند و آنچه که تحت عنوان جریمه مطرح است نادیده بگیرد! پس معادله نهایی عبارت از این است: شهرداری علی الظاهر باید حداکثر سود را در مزایده ببرد، پیمانکار هم باید حداکثر سود را از تولید و جمع آوری زباله خشک ببرد!
اثرات اجتماعی مدل: ۱- شیوع انواع و اقسام بیماری ۲- حاشیه های اجتماعی مانند رقابت بر سر زباله، زد و خورد و دعوا، مناظر بد در سطح شهر و ... ۳- مصالحه و همسویی منفعتی پیمانکار و شهرداری ۴- در خدمت گرفتن کودکان کار در راستای منافع مافیا و ....
نتایج این بخش ( زباله خشک ):
قیمت واگذار شده زباله به پیمانکار در هر منطقه تهران متفاوت است. مثلا گفته می شود جمع آوری زباله شب مناطق ۱ و ۲ و ۳ چند صد میلیون تومان توسط پیمانکار اصلی به پیمانکار دست دوم اجاره و واگذار میشود. پیمانکار دست دوم نیز، ده ها کارگر با حقوق حداقل (بخوانید بهره کشی) در اختیار گرفته و زباله خشک شب را جمعآوری میکند. همین وضعیت در روز هم تکرار می شود.
پس، پول(رانت) فراوانی که در این فرآیند تولید می شود، بین عوامل و مدیران شهرداری، پیمانکار اصلی، پیمانکار دست دوم و سوم و ...توزیع میشود. در این میان، یک حقوق ناچیز حداقلی هم گیر این کودکان کار و کارگران مظلوم می آید.
۳- بازار پیمانکاران جمع آوری زباله خشک انحصاری است،گفته میشود ۴۰ تا ۵۰ شرکت در این بخش به ثبت رسیده که باز هم نقل میشود برای سه تا چهار گروه می باشند. تا امروز هم شهرداری نخواسته و نتوانسته این انحصار را بشکند.
زباله (پسماند) تر و رفت و برون شهری: هر آنچه که توسط پیمانکار زباله خشک باقی می ماند و به عبارتی، به کار او نیاید، میشود زباله تر!
برای جمعآوری و انتقال این نوع زباله، شهرداری برعکس روش قبل عمل میکند؛ یعنی جمع آوری زباله هر منطقه را بین معدودی از پیمانکاران به مناقصه عمومی گذاشته و فردی که کمترین قیمت را پیشنهاد کند، برنده خواهد شد.پیمانکار تر باید خیابانها و معابر و رفت و روب، نظافت و شستشو و زباله از مخازن و درب منزل جابجا کند. برای این امر، آنالیزهای قیمتی و مقداری (که باید بر حسب واقعیت و نیاز هر منطقه باشد) ، دستورالعمل و آیین نامه های مفصلی با ریز آیتم ها تعبیه شده است.
حال،باید دید در عمل چه اتفاقی روی زمین می افتد؟
آنالیزها عمدتا غیرواقعی و به دور از واقعیت و نیاز هر منطقه می باشد.مثلا باید برای رفت و روب یک مسیر مشخص و در زمان معلوم، N تا کارگر امر نظافت را انجام دهند، در حالی که انواع و اقسام زدن از کار و ... اتفاق می افتد.
باید مخازن زباله در ساعتهای معلوم تخلیه و شستشو شود، اما بسیاری از مخازن عملا تخلیه نشده و شاید کسر کوچکی از مخازن هر شب شسته شود!
باید تعداد مشخص ماشین حمل زباله (با استاندارد های خاص) در هر منطقه و در هر شب مستقر بوده و زباله را به ایستگاه های میانی حمل کنند، در حالی که عملا این اتفاق نمی افتد!
لیست های حقوقی کارگران عمدتا غیرواقعی و دارای انواع و اقسام باگ و رانت است.
تقریبا در اکثر آیتم ها نظارت شهرداری بسیار ضعیف و کم است، یعنی همین حداقل های موجود هم رعایت نمی شود!
هزینه همه ی آیتم ها، در صورت وضعیت های ارسالی پیمانکار، توسط شهرداری پرداخت شود، به نحوی که هر سال ده ها میلیارد تومان در هر منطقه شهری و بیش از ۱۵۰۰ میلیارد تومان در کل شهر تهران پرداخت می شود!
نتایج این بخش:
تقریبا هیچ کدام از اقدامات و وظایف گفته شده در بالا به نحو مطلوب انجام نمیشود، در حالی که پیمانکار، پول آن را ریال به ریال بر اساس صورت وضعیت های ارسالی دریافت میکند! این پول بین مجموعه؛ عوامل شهرداری و مدیران و پیمانکاران و... توزیع می شود.
یک سری به محل اسکان های کارگری که شامل کارگران افغانی و ایرانی است، بزنید، متوجه میشوید اکثر آنها در شرایط بد زندگی میکنند و ناگزیرند تا دو تا سه شیفت ۸ ساعت با حقوق های بسیار کم کار کنند! این غم انگیز است، سهم اینها از هزاران میلیارد تومان پول و رانت، حقوقهای ۷۰۰ و ۸۰۰ هزار تومانی است!
آنچه در بالا گفته شد،حلقه ی اولیه از مسیر طولانی جمع آوری زباله از خانه ها و مراکز تا نقطه نهایی؛ یعنی دفن در مراکز دفن می باشد. بخش دوم؛ شامل حمل به ایستگاه های میانی (مکانهایی که زباله های چند منطقه شهری به آنجا منتقل می شود) می باشد که با هزینههای بالایی صورت می پذیرد. در این ایستگاه ها، بخش باقیمانده زباله خشک به صورت رانتی به مانند قبل تفکیک میشود، در خصوص توزین میزان زباله در اینجا نیز، انواع و اقسام باگ وجود دارد.
همین قصه در مراکز دفع مربوط به سازمان پسماند شهرداری تکرار می شود!
نتیجه گیری نهایی: مردم زباله تولید می کنند، عمدتا تفکیک نمی کنند! هر سال برای جمع آوری آن عوارض می دهند! فرایند بازیافت زباله خشک ارزش افزوده بالایی تولید می کند، این ارزش افزوده به مردم و شهر باز نمی گردد، بلکه بین حلقه های این فرایند، به صورت رانت توزیع می شود! نظافت و رفت و روب شهر با کیفیت پایین کنونی صورت می پذیرد، سهم کارگران و کودکان کار همان است که روزها بر دوش آنها می بینیم و دلمان برای آنها می سوزد!حالا در چنین ساختاری رانتی و فاسد و پر هزینه، شهردار تهران با وقاحت مثالزدنی توییت زیر را پست می کند!
داداش! ظاهراً کسی در شهر تهران از شما سوالی نمی کند، کاری هم به کارتان ندارند، چرا توییت میزند؟ و دل آدم را به درد میآورد؟ لذتشو ببر و حالشو بکن! منابع و امکانات شهر در اختیار تو و رفقای تو هست! کاری که نمی کنی حداقل سکوت کن! بزار این یک سال هم بگذرد! شاید یکسری آدم بیایند که عرضه و توان حل این مسئله را داشته باشند!لنگر
ارسال نظر