گزارش موج از روز مخالفان و مدافعان روز ولنتاین در ایران:
ولنتاین، روز عشاق محدود شده در عشق و تنگناهای جامعه
امروز در تقویم جهانی مصادف است با روز ولنتاین یا همان روز عشق ورزی. روزی که چند سالی است در ایران نیز طرفدارانی بی شمار و پر و پاقرصی را پیدا کرده بطوریکه براساس مطالعات انجام شده حدود ۶۷ درصد جوانان ایرانی اصرار به برگزاری مراسم این روز دارند. با این حال این مراسم و این روز ؛ همچنان در بین جامعه ایرانی و بخصوص جامعه مدیریتی و حاکمیتی و مذهبی ما با مخالفان بسیاری همراه است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری موج، درباره تاریخچه و سرآغاز ولنتاین - روز عشاق - روایات گوناگونی وجود دارد تا جایی که ولنتاین با افسانه ها درآمیخته است. براساس یکی از این افسانه ها، «لوپوس» (یا لوپرکوس) خدایی کهن و باستانی بود که مردمان روم باور داشتند در روزگاران قدیم آنها را از حمله گرگهای وحشی نجات داده است و به همین مناسبت تا پیش از قرون وسطی، هر سال بین ۱۳ تا ۱۵ فوریه جشن «لوپرکالیا» را در بزرگداشت این خدا برگزار میکردند. در واقع «لوپرکالیا» آیینی در بزرگداشت پاکیزگی و دور کردن ارواح پلید و گستردن سلامت و باروری بود. در این جشن مردمان از لوپرکوس به خاطر پاسداری از چوپانها و گلهها از گزند گرگها سپاسگزاری میکردند. در این جشنواره٬ رومیان یک سگ و دو بز نر را قربانی کرده و از پوست آنها تازیانه می ساختند. بز نمادی از باروری و زایایی در فرهنگ رومی بود. مردان با این شلاقها به میان شهر رفته و به هر کسی که می رسیدند ضربهای با شلاق به او می زدند. دختران داوطلبانه برای شلاق خوردن صف می کشیدند زیرا اعتقاد داشتند که تازیانه های ساخته شده از پوست بز باروری به ارمغان میآورد. همچنین در طول این جشن دختران و زنان بر روی تکه کاغذ یا پوستی٬ نام خود یا نامههای عاشقانه مینوشتند و درون گلدانهایی می انداختند مردان نیز هر کدام یکی از این نامها را از درون گلدان بیرون کشیده و به دنبال دختر نویسنده نامه می رفتند. که گاهی به عشق و ازدواج می انجامید. ولی زمان پادشاهی کلادیوس دوم روم، وی ازدواج را برای سربازان خود ممنوع کرد زیرا باور داشت که سربازان متأهل تمایل دارند در کنار خانه و خانواده خویش باشند و از جنگ و دلاوری دوری میکنند. اما «ولنتاین»، که کشیشی مسیحی بود، دستور امپراتور را زیر پا گذاشت و عاشقان جوان را پنهانی به عقد یکدیگر درمیآورد. این کار او باعث شد که توسط گارد امپراتور دستگیر و زندانی و سرانجام در روز ۱۴ فوریه گردن زده شود. شاید بخاطر اینکه قصد داشت در روز بعد که جشن لوپرکالیا برگزار میشد تعداد زیادی از دلداران را به عقد هم در بیاورد! به همین دلیل مدتی پس از کشتهشدن ولنتاین، کلیسا که به قدرت رسیده بود، ولنتاین را شهید مقدس نامید و آیین ولنتاین را با مفهوم و آیین های دوره پیش مسیحی لوپرکالیا یک روز جلو انداخت، و این روز را «سن ولنتاین» نامید
ولنتاین در جامعه غربی به عنوان یک مناسک تاریخی بازمانده از جوامع سنتی و مذهبی است که نمایانگر نیاز انسانها به علاقه و محبت میان دو نفر است. نیازی که ریشه در ساختار و فطرت انسان دارد و این ساختار مشترک، باعث مساعد شدن امکان تبدیل این سنت به یک سنت جهانی شده است.
ولنتاین امروزی ها
با افول قدرت کلیسا و رخ بربستن دین از صحنه حکومت و در قرون معاصر از جامعه اروپایی، ولنتاین تبدیل به یک سنت تاریخی شد که ریشه آن عملا فراموش شده بود. اما بازهم نیاز بشر به محبت و ارتباط با سایر انسانها باعث یادآوری نام ولنتاین و مهمتر از آن مناسک این روز شد. امروزه مناسک این روز توسط اغلب مردان و زنان برگزار میشود و طی آن، با هدیه دادن گل رز به عنوان نماد عشق و علاقه، شکلات و جواهرات نیز رد و بدل میشود. فرستادن کارت تبریک که اغلب بدون نام است، یکی از راههای ابراز علاقه است. خود این گمنامی میتواند نشاندهندهی انتخابی رازآلوده باشد که همراه با برانگیختن حس کنجکاوری و در نهایت ابراز علاقه است. در هر حال، ولنتاین برای برقراری روابط عاطفی در جهان امروز، یکی از مهمترین راهها محسوب میشود که در واقع، پیوند دهندهی شبکههای ارتباطی میان انسانهاست.
در واقع با توسعه امکانات ارتباطی و شکلگیری فرهنگ جهانی، دیگر ولنتاین، برای کسانی که در فضای فرهنگی جامعه ایران تنفس میکنند، رسمی بیگانه و ناشناخته نیست. براساس پژوهشی که چندی قبل توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این زمینه انجام شده حدود 91 درصد جوانان ایرانی با آن کاملا آشنا هستند و تنها چیزی حدود 8 درصد جوانان با آن بیگانه هستند. همچنین بر اساس همین پژوهش ، آمار جوانانی که از 7 سال قبل ، با علاقه اقدام به برگزاری مراسم های این روز کرده اند، از رقم 2/2 درصد در 7 سال پیش به حدود 67 درصد در سال گذشته رسیده است! این آمار موید این نکته است که این پدیده نیز مانند سایر مولفههای فرهنگی برون مرزی، در فرهنگ این جامعه نفوذ کرده و حتی شاید بتوان گفت بیش از سایر عناصر فرهنگی توانسته است کسب موفقیت و جایگاه کند. علت عمده این مسئله را میتوان در ساخت جوان جامعه جمعیتی ایران، سابقه فرهنگی مستعد پرورش احساسات و عاطفه و وجود جمعیت عظیم جوانان مجرد در آستانه ازدواج دانست. البته میتوان تحلیلهای دیگری را هم که نشاندهندهی الگوپذیری و تغییر گروههای مرجع این جامعه است را نیز به این مجموعه علل افزود.
اما برخی از جامعه شناسان ایرانی با نقد این مراسم معتقدند، آنچه موجب شده تا این افسانه، به شدت توسط رسانه های خارجی و در تمام دنیا تبلیغ شود، درونمایه ضدفرهنگی این جریان است که مبنایی برای رواج فرهنگ بیبند و باری و ابتذال است و هر ساله تحت عنوان "روز عشق" انواع و اقسام اعمال ناپاک و خلاف اخلاق در پوشش پاک عشق و محبت انجام می گیرد!
به اعتقاد آنها ، آنچه که پشت پرده "ولنتاین" را این روزها بیشتر نمایان می کند، تلاش و تبلیغات برای از هم پاشیدن بنیان خانواده ها، جلوگیری از ازدواج و ترویج دوست یابی و دوست گزینی به جای انتخاب همسر و تشکیل خانواده، است. این اهداف در قالب سریالهای ماهواره ای فارسیزبان که به خانواده ها هجوم بیشتری آورده است، نمود عینی تری دارد که البته همراه با واردات "ولنتاین" که سالیان سال است اتفاق افتاده، در یک سیاست تعریف می شوند!
نفوذ یک روز غربی
اگرچه برخی اعتقاد دارند نفوذ آیینهایی نظیر روز "ولنتاین" ناشی از تهاجم فرهنگی است، اما در مقابل برخی دیگر از جامعه شناسان بر این باورند که این روز به علت خلاء فرهنگی جامعه در این زمینه، مورد استقبال قرار گرفته است.
این چند دستگی عقاید اما به همین جا ختم نمی شود. در این میان عدهای به سنت باستانی «سپندارمذ» اشاره کرده، بینیازی جامعه را از چنین سنت فرهنگی اعلام مینمایند. البته در این عنصر، حداقل به نحوی که امروزه مطرح است، جنسیت ابراز کننده محبت، چندان اهمیتی ندارد، اما سپندارمذ جشنی بود که تنها برای تکریم مقام زن صورت میپذیرفت. از آنجایی که در جامعه ایران به دلیل وجود عنصر حیای زنانه، اغلب مردان این ابراز علاقه را آغاز میکنند، میتواند این عنصر را به عنوان جایگزین آن پذیرفت.
از سوی دیگر، عدهای نیز از دریچه اسلام و مذهب به این مراسم می نگرند و در پی ارائه مدلی جایگزین برای این عنصر تازهوارد به جامعه ما هستند. به عنوان مثال ، عدهای از جوانان مصری نام این روز را به روز «عید محمد» (صلی الله علیه و آله و سلّم) و یا «روز پیامبر» تغییر دادند و با توجه به ایتام، این روز را روز اعلام ارادت و محبت خود به حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) اعلام نمودند.
اما نهادهای مدیریتی و حاکمیتی در ایران در سوی دیگر ایستاده و ولنتاین را مغایر ارزشهای داخلی و عموما مذهبی و حتی سیاسی خود میداند. حجتالاسلام شهاب مرادی که در برنامههای جوانان و خانواده صدا و سیما حضوری فعال دارد به عنوان یکی از طرفداران این نظریه گفت : «اولین چیزی که به ذهن میرسد اینست که چرا ما اینقدر آغوش فرهنگمان باز است. جامعه ما که جوان در آن خیلی جدی و مهم است. یعنی همه با هم این آغوش را کنترل میکنند. این دریچهها را این ورودیها را مدیریت میکنند. یک وضعی پیش آمده که آدم احساس میکند خیلی باز است برای فرهنگ غرب.»
وی در مورد نحوه جا افتادن این مراسم در کشورمان نیز گفت : حالا از ایتالیا میرود انگلستان، از انگلستان میرود به آمریکا. آمریکا هم که همه چیزش تهاجمی است. فرهنگش همینطور است. آمیخته با تجارت میشود. نقش چین مثلا در ترویج این فرهنگ خیلی جدی است. مثلا این عروسکهایی را که میفروشند. فکر میکنید اینها ساخت کجاست؟ کارت پستالها ساخت کجاست؟ تجار میآورند و میگویند نه این روز فلان است و این خودش ترویج است دیگر. ما فکر میکنیم همه ترویجها این است که مستقیم بیایند رسانهها بگویند که آی بروید این کار را بکنید و ما همه مثلا... نه. شیوههای مختلف با هم دیگر... و این جا میافتد.
اما تنها مذهبیون نیستند که با ولنتاین در ایران مخالفت میکند. کسانی که به ایران باستان هم علاقهمندند، اغلب میپرسند که چرا در حالی که ما در فرهنگ باستانی خود اسفندگان و روز پاسداشت زن و زمین را داریم که روز تکریم زنان است از سوی مردان باید ولنتاین غربی را به عنوان روز عشق جشن بگیریم. البته این دیدگاه چندان در بین مذهبیون طرفداری ندارد. حجتالاسلام مرادی در تلویزیون دولتی ایران در همین زمینه معتقد است: این روزها مثلا یک چیزی که در مقابله با ولنتاین مد شده، این اسفندگان است. ۲۹ بهمن. که میگویند آقا ما نیاز اصلیمان مناسبت است و الان این است که جوانهای ما رفتهاند سراغ این، به این خاطر است که ما چنین مناسبتی نداریم. سریع یک مناسبت برایش دست و پا کنیم. آیا ما واقعا نیازمان مناسبت است؟ آیا اینکه یک آقا پسری بتواند دخترخانمی را انتخاب کند، دخترخانمی آقا پسر را انتخاب کند در بین خواستگارانش کسی را انتخاب کند و ازدواج کند و یک ازدواج عاشقانه داشته باشند... مشکل ما در این است که آیا باید اسفندگان را تحویل بگیریم یا مثلا ۱۵ فوریه را؟
ولنتاین و چند جامعه شناس
البته صحبت از عشق در جامعه ایرانی در دل غزلیات و قصیده ها ریشه ای قدیمی دارد با این تفاوت که در گذشته عشق و محبت، فضیلتاش در پس پرده و همراه با حجب و حیا پوشیدگی و پنهان کاری بود اما عشق در جامعه امروز نه تنها آشکار و هویداست بلکه به تمثیل گذشته نه رسوایی به بار می آورد و نه عرق شرم بر پیشانی می نشاند.
صیاد خردمند، جامعه شناس در این تشریح زوایای مختلف این روز و نظریات گوناگونی که پیرامون آن وجود دارد گفت:
دسته اول گروهی هستند که برای ولنتاین ارزش و اهمیتی قایل نیستند این گروه بر این باورند که ولنتاین پدیده ای وارداتی است که بصورت مقطعی در بین جوانان و نوجوانان گسترش یافته و دارای اصالت نمی باشد. این گروه معتقدند که ولنتاین برساخته جهان سرمایه داری است زیرا که در این روز میلیون ها دلار گردش مالی در دنیا بواسطه خرید و فروش کالاهای هدیهای، شامل انواع کارتپستالها، عروسکها، لباس و دیگر کالاهای نمادین یا مصرفی به عنوان هدیه، موجب شکلگیری نوعی مبادله اقتصادی درجامعه و به گونهای موجب رونق یافتن معادلات و مبادلات اقتصادی میشوند. در این گروه قضاوتی اخلاقی،عرفی و محافظه کارانه دارند و بر این باورند این مناسک وارداتی با بافت هویتی و اجتماعی همخوان نیست وسبب تعارض و جدال ارزشی در جامعه میگردد.
وی با طرح دیدگاه دیگری در این زمینه گفت : دسته دوم معتقدند ولنتاین یا روز عشق نشان از اهمیت یافتن دوستی در جهان امروز دانست. امروزه ما با کاهش اهمیت و کارکردهای خانواده مواجهیم که این امر در افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق یا کاهش بعد خانواده و کاهش اهمیت کارکردهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی خانواده تبلور یافته است، بنابراین دوستی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. به اعتقاد آنها ولنتاین نمادی برای عینیتبخشی به اهمیت پیوندهای دوستی در دنیای امروز است.
به گفته این جامعه شناس، این گروه بر این باورند که روز عشق توانسته است خود را به مثابه یک رخداد فرهنگی گسترشیافته تثبیت کند وگویی پاره اجتنابناپذیری از فرهنگ روزمره شده یا در حال شدن است. روز عشق بنیانهای تحول فرهنگی است که رابطههای بین دو جنس دستخوش آن شدهاند؛ رابطههای مبتنی بر مصلحت، سنت و عرف به رابطههای رمانتیکتر و فردگرایانهتر، تبدیل گشته اند در نتیجه اهمیت یافتن روز عشق بیش از آنکه صرفاً به مثابه یک تفنن یا فراغت تلقی شود، بیشتر زایده و نتیجه تحول در تجربه ی پیوندهای عاطفی ورمانتیک بین زیست روزمره جامعه امروزی است.
به بیان ساده، این گروه استدلال می کنند: ولنتاین دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی متعددی است که صرفاً با تأکید به قضاوتهای اخلاقی و ایدئولوژیک نمیتوان به تعریف واقعیت این روز دست یافت.
بنظر میرسد روایت امروزی ولنتاین واکنشی است به نبود شادی، محبت و مهم تلقی شدن در بین افراد جامعه است و انسان ایرانی بیش از دیگر جوامع نیازمند محبت و عشق ورزیدن می باشند، نمود این سخن را می توان به خوبی به حجم و تکثر، عکس نوشته، دلنوشته، جملات رمانتیک در فضاهای مجازی مشاهده کرد. بنظرمی رسد انسان ها تمایل دارند تا همه پدیده های روزمره را به مقوله ای رمانتیک تبدیل کند، از قدم زدن معمولی در خیابان گرفته تا آمدن برف در زمستان، غروب، وبرگ ها زرد پاییزی ...
عشق اساطیری
صحبت از عشق در جامعه ایرانی ، تاریخچه ای به قدمت غزلیات و قصیده های اساطیری دارد گرچه از همان دوران ایرانیان معتقد بودند که "عشق" احساسی است که که باید در دل اشان پنهان باقی در بماند. در اساطیر ایرانی همواره عشق یک مفهوم فرازمینی، غالبا دست نا یافتنی و خصلت انسانهای برجسته و پاکباخته بوده که هیچ عنصر و مانع زمینی یارای در افتادن با قدرت و جوشش عشق را نداشته و عشق نیز مانند کالایی کمیاب و نادر تنها انسانهای وارسته و خاص را درگیر خود می کرد.
در این افسانه ها عشق به معنای دل کندن از تمامی وابستگی های زمینی و هجران و سوز ناشی از غم هجران بوده است که در عشق مدرن چندان خبری از این مفاهیم نیست و به نظر می رسد عشق مدرن یک مساله عمومی و یک کالای انبوه است که همگان با تصور و درک مختلف می توانند خود را مالک بخشی از آن پندارند.
دکتر سارا شریعتی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران درباره توجه و گرایش جوانان ایرانی به ولنتاین که هر سال بیشتر از قبل می شود، معتقد است: "در جامعه ما تعادلی بین مرگ و زندگی و غم و شادی نیست. اگر در سال 65 روز برای عزا هست، شاید 20 روز برای شادی داشته باشیم. این باعث می شود وقتی در طیف های سیاست گذاری کاری انجام نشود ، مردم در طیف های پایین دست؛ خودشان شادی آفرینی کنند."
وی با ذکر این مثال که جشن تولد نیز 50 سال پیش رسم نبود، اما امروز خیلی ها تولد می گیرند گفت: در واقع هر جامعه ای در مورد نیازی که پاسخ بومی و داخلی نداشته باشد، از جوامع دیگر وام می گیرد. این وام گیری اول یک دوره مخفی را می گذراند و بعد کمکم جای خود را پیدا می کند."
با این حال شریعتی معتقد است که نیاز به شادی تنها دلیل اقبال روز افزون جامعه ایرانی به ولنتاین نیست. وی از تابو بودن عشق به عنوان یکی دیگر از علت های استقبال ایرانیان از این رسم فرنگی یاد کرده و گفت :عشق در جامعه ما یک تابوست. طبیعی است که جوانان با حجم اخبار و اطلاعات رسانه ای امروز، از آیین ها، جشن ها و فرهنگ کشور های دیگر باخبر شوند و به سمت آنچه پاسخگوی نیازشان باشد، کشیده می شوند. این تقلید کم کم آن قدر عادی می شود که شاید 50 سال آینده کسی حتی به یاد نیاورد که ولنتاین از کجا و چگونه وارد فرهنگ ما شده است."
دلیل اقبال ایرانیان به ولنتاین
برآورده کردن نیازی از نیازهای انسان دلیل پذیرش فرهنگهای غیر خودی است. بر اساس مقاله «اشاعه فرهنگی و فرهنگپذیری» نوشته سمانه نیکنام، آن دسته از عناصر فرهنگی، جهانی میشود که نیازی از نیازهای انسان را برآورده کند، بنابراین دلیل رشد و رواج فرهنگ ولنتاین در ایران آن است که نیازی را پاسخ میدهد، از این موقعیت با عنوان «خلأ فرهنگی» یاد میشود. با این نگاه، پذیرش پدیدههای فرهنگی به دلیل کمبود یا خلأهای فرهنگ خودی است و طبیعتاً پذیرش فرهنگ جدید با هدف جبران آن خلأ است.
شاید برای بسط این دیدگاه لازم باشد مفهوم «جهانی شدن» را نیز مروری بکنیم. جهانی شدن به معنای تبدیل جهان به یک مکان واحد. بنا بر این تعریف، جهانی شدن ارتباطات انسانها را گسترش میدهد و از این طریق تبادل فرهنگها به راحتی میسر میشود. فرآیند جهانی شدن به واسطه اینترنت و شبکههای مجازی و ماهواره محقق و در نتیجه فرصت آشنایی و ارتباط انسانها با فرهنگهای دیگر سهلتر شده است. برای همین است که ولنتاین از یک پهنه فرهنگی محدود به پهنههای دور و نزدیک دنیا راه مییابد.
شاید همین جاست که مفهوم سوپرمارکت فرهنگی ظهور میکند. شرایطی که به دلیل دسترسی به پدیدههای متعدد فرهنگی در اقصاء نقاط جهان، انسانها فرصت شناسایی و انتخاب و اجرای آنها را پیدا میکنند. البته از این روند گاه با عنوان تهاجم فرهنگی یاد میشود که که شاید اصطلاح علمی و دقیقتر آن استعمار فرهنگی است که تقریبا از اواخر ۱۹۸۰ محور بررسی جامعهشناسان و دانشمندان علوم سیاسی قرار گرفت تا گسترش جنبشهای اجتماعی-فرهنگی را از طریق تکنولوژیهای ارتباطی بررسی کنند.
اما بر اساس نتایج تحقیقی تحت عنوان «بررسی جامعهشناختی ولنتاین در میان جوانان تهران» برگزارکنندگان ولنتاین به خود عنصر فرهنگی ولنتاین اعتماد کردهاند نه به عرضهکنندگان غربی آن. یعنی برگزارکنندههای ولنتاین معتقدند با اینکه ریشه ولنتاین غربی است اما میتواند در سایر جوامع، کشورها و فرهنگها هم مورد استفاده قرار گیرد.
دقت داشته باشیم که شاید یکی از دلایل جذابیت و رواج ولنتاین ریشه در تغییر ساختار روابط اجتماعی جنس مخالف در ایران دارد. به هر حال حداقل در دو دهه اخیر ارتباط جنس مخالف تنها محدود به ازدواج نیست.
البته در سالهای اخیر ارائه آلترناتیو، چاره مقابله نرم با ولنتاین و جلوگیری از ترویج آن دانسته شده است. برای همین هم سعی شده با گشتی در میان اسطورههای ایرانی سپندارمذگان را جایگزین ولنتاین کنند. در سالهای اخیر هم تعدادی از جوانان ایرانی که نسبت به تاریخ باستان ایران حبّ و علاقهای دارند، در این روز پیام تبریک عاشقانه برای دوستان و عزیزان خود می فرستند. با این وجود سپندارمذگان هنوز نتواسته جایگزین مناسبی برای ولنتاین باشد.
ضمن آنکه بنا به گفته ابوالقاسم اسماعیلپور یکی از استادان دانشگاه بهشتی، سپندارمذ، در اساطیر ایرانی ایزدبانوی زمین، کشاورزی و رشد نباتات است و همین طور دختر هورمزد بهشمار میآید. این فرشته در ایران باستان پرستیده میشد و طبعا فرشته عشق است؛ اما آن را با ولنتاین نمیتوان ارتباط داد. ولنتاین صرفا به عشق مربوط است، اما سپندارمذ با الهه مادر و ایزدبانوی زمین گره میخورد و بیشتر جنبه زایش و عشق مادر دارد.
دکتر رسول زاده جامعه شناس نیز در ریشه یابی دلایل توجه روز افزون جوانان ایرانی به مراسمی چون کریسمس و ولنتاین گفت: یکی از دلایل گرایش جوانان به چنین پدیده هایی شاید در خلاهایی فرهنگی و بحران هویت جوانی قابل پیگیری باشد. جامعه ایرانی با تمدنی چند هزار ساله همواره مهد جشنها و مراسمات آیینی و ملی مختلفی بوده که متاسفانه به مرور زمان این جشنها از مناسبات ایرانی رخت بر بسته و جایگزین مناسبی برای آنها پیش بینی نشده است.
مهرداد درویشپور، جامعهشناس نیز دلیل این امر را در تنگناهای کنونی جامعه دانسته و گفت : اگر بخواهیم بگوییم دو مکانیزم قدرتمندی که در جامعه برای بقا و جلوگیری از افسردگی وجود دارد، مسلما یکی شادی کردن است و یکی عشقورزی. شادی عنصری میشود برای نوعی تولید انرژی مثبت و مقابله با تمام فشارهایی که در جامعه ایران... فشارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که روبهرو هستند. عشقورزی و دوست داشتن هم نوعی مکانیزم دفاعی هم برای سر باز زدن از پذیرش الگوهایی است که حکومت تعیین میکند بر آنها تحمیل میکند، هم تنها روزنهای است در کنار تلاش برای شادیورزی، برای اینکه روح و روان و سلامت آمی را حفظ کند. به طور عمومی در همه جای دنیا مردم دوست دارند در روز ولنتاین و یا مناسبتهای گوناگون مهرورزی و عشقورزی را به یک سنت گستردهتری تبدیل کنند که در درجه اول روح و روان خودشان خوب میشود.
راهکار بومی
ادبیات و اشعار ملی ما سرشار از داستانها و حماسه های عشاق می باشد که امروز کمتر جوانی تمایل به مرور و مطالعه چنین ادبیاتی را دارند. لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، اصلی و کرم و... شاید فقط نمونه های کوچکی از ادبیات عاشقانه ای است که جوانان دیگر تقاربی با آنها احساس نمی کنند و بدیهی است جای این خلا را پدیده هایی مثل ولنتاین پر کند.
اما در چنین شرایطی که اشتیاق جوانان نسبت به ولنتاین روز به روز بیشتر و بیشتر می شود، چه باید کرد؟ شهلا کاظمیپور - جامعهشناس - با اشاره به اینکه ولنتاین روز عشق و عشاق و روز محبت است، در گفتگویی ابراز داشت: این عشق میتواند زمینی یا خدایی باشد. عشق مادر به فرزند، عشق به دوست صمیمی یا معشوق. بنابراین نفی ولنتاین باعث حذف این فرهنگ در میان جوانان نمیشود.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا ولنتاین مصداق تهاجم فرهنگی است؟ گفت: درست است که ما ایرانی هستیم و در یک کشور اسلامی زندگی میکنیم اما در عین حال انسان هستیم و همه انسانها نیازهایی دارند که ربطی به غرب و شرق جغرافیایی ندارد. نیاز به عشق و محبت یکی از این نیازهاست. چنین روزی در غرب شکل گرفته و به کشورهای دیگر هم وارد شده است.
ولی گروهی دیگر با طرح سوالی دیگر موضوع تهاجم فرهنگی را زیر سوال می برند. آنها می گویند، چطور گوشی موبایل یا اتومبیل آخرین مدل ساخته غرب را نفی و با آن مقابله نمیکنیم و آن را تهاجم نمیدانیم اما وقتی به رد و بدل شدن فرهنگها که میرسیم بحث تهاجم فرهنگی مطرح میشود.
کاظمیپور که جزء همین گروه است معتقد است: مسؤولان فرهنگی نمیتوانند با فکر و سیاق خود درباره همه مسائل تصمیمگیری کنند و آن را به بقیه تجویز و دیکته کنند. ذائقه جوانان با مسئولان متفاوت است. معمولاً مدیران با سن و سال بالاتر و با مشی متفاوت سعی دارند موضوع دیگری را دیکته کنند و این جواب نمیدهد.
رفتار افراطگرایانه با عشقهای زودرس
حسین حجتپناه - جامعهشناس فرهنگی – اما از زاویه ای دیگر به ولنتاین نگاه می کند . وی نیز با بیان اینکه نامگذاری روزی به نام عشق هم خوب است هم ضرروی، تصریح میکند که ما در یک جامعه نسبتاً آنومیک (آشفته) زندگی میکنیم و در نتیجه تناقضهایی در مباحث فرهنگی شکل گرفته است. برای مثال نوجوانان در مدرسهها، با نمادها، توصیهها و نظام تربیتی مواجه هستند که شاید با زندگی خانوادگی یا برداشتهای آنها از جامعه تناسب زیادی ندارد و گاه حتی این برداشتها مخالف و متضاد هم است.
به اعتقاد وی ، در این شرایط هیچ هنجاری قالب نیست، بلکه نوعی سردرگمی نسبت به ابعاد مختلف زندگی بشری وجود دارد. در نتیجه دچار افراط و تفریط در تعریف مفاهیم هستیم. به طوری که در مقطعی هر گونه عشق و علاقه دو جنس مخالف انسانی را شیطانی، زمینی و پَست میشماریم. گاهی هم با رفتاری افراطگرایانه به عشقهای زودرس دوره نوجوانی بها میدهیم و آن را محترم و معتبر میدانیم که نمونه بارز آن در برخی سریال و فیلمهای سینمایی دیده میشود.
این جامعه شناس فرهنگی افزود : دقیقاً در چنین شرایطی که جامعه سرگردان و آنومیک است، میبینیم که تصمیمگیریهای کلان به جای آنکه بر اساس نگاه علمی و برآمده از پژوهشهای علمی باشد؛ بر مبنای پشت میزنشینیهاست که از واقعیت جهانی و جامعه ما دور است و عاملان آن آمال و رویاهایی را بدون توجه به واقعیتها دنبال میکنند. با ولنتاین بدون دلیل خاصی مقابله میکنیم و گمان میکنیم با دستور، بخشنامه، سختگیری و برخورد میتوان در برابر یک امر اجتماعی ایستادگی کرد.
"ایراد اصلی به وارداتی بودن ولنتیان است" این اعتقاد گروهی از جامعه شناسان و مدیران ایرانی است. حجتپناه به عنوان جامعهشناس فرهنگی در این باره ضمن انتقاد عملکرد مدیران فرهنگی کشور در گفتگویی اظهار داشت: مسئولان فرهنگی در سالهای اخیر هیچ اهتمامی برای به رسمیت شناختن روز عشق ایرانی هم نداشتهاند. تاریخ کشور با سه مفهوم ایرانیت، اسلامیت و تجدد مواجه بوده و با ورود اسلام مراسم و آیینهایی که در ایران باستان جود داشت و با اسلام مخالفتی نداشت، به رسمیت شناخته شد. در سنتهای باستانی ایران عشق جایگاه بالایی دارد و از آنجا که مدیران فرهنگی هیچ اهتمامی برای به رسمیت شناختن روز عشق ایرانی نداشته و ندارند؛ باید کمی به صداقت آنها در مخالفت با ولنتاین شک کرد.
و اما یک سوال دیگر، دخالت این رویداد وارداتی چقدر توانسته در ضعف فرهنگی و یا روابط اجتماعی بین جوانان تاثیرگذار باشد؟ سوالی که دکتر رسول زاده جامعه شناس و هیئت علمی دانشگاه شهید مدنی تبریز در پاسخ به آن گفت : امروزه فرهنگ جوانان ما یک فرهنگ سایبرنتیک است و به تعبیر گیدنز امروز با مساله از جا کندگی و جایگزینی رویههای فرهنگی جدید به جای فرهنگ سنتی مواجه هستیم که فناوری های ارتباطی نقش اصلی را در آن ایفا میکنند.
قدر مسلم آن است که در ولنتاین ، عدم حضور هویت، فرهنگ، تمدن و تجربه تاریخی ایرانی و یا حتی نمادهای آن بسیار خودنمایی می کند. نوع کادوها، تعاملات و انگیزه هایی که در کنش های ولنتاین دیده میشود، با ماهیت ایرانی و گاه حتی اخلاقی سنخیت چندانی ندارد و از آنجاکه آیینی وارداتی است در محتوا، شکل و نمادها، تناقضها و ناسازگاری بسیاری با ارزش ها، ذائقه و هنجارهای فرهنگ ایرانی دارد .
و خلاصه آنکه فراموش نکنیم که نفی ولنتاین تنها موجب جدایی تصمیمگیران فرهنگی از جامعه شده است. به نظر، باید قبول کنیم که روز عشق روزی برای شادابی و برای تجدید عهد و بروز عواطف انسانی است. باید برای عشق زمینی اعتبار قائل باشیم و بدانیم که شاید به دلیل همین نفی و انکارهاست که جامعهپذیری ما در حیطه عشق هم دچار اشکال است. روز عشق بهانهای است که فضای آموزشی و فرهنگی در کشورمی تواند برای بیان دغدغههای اجتماعی و روانشناسانه در اختیارداشته باشد.
با تمام این تفاصیل باز هم امروز ، " روز ولنتاین " است. روز عشق ورزی به سبک غربی ها... و البته باز هم از چندین روز قبل بازار استقبال از آن در کشور ما و بخصوص در بین جوانان آن، گرم و پر حرارت شده است. روزی که شاید بتوان با کمی تدبیر، به جای ایستادن در مقابل آن، در کنارش ایستاد و با تلفین آن با روزها و آیین های باستانی و آیینی خودمان، این روز را بهانه ای قرار داد برای پرورش جوانانی شاد و سرزنده که می تواند موید نسل های شاد بعدی این مرزو بوم باشد.
ارسال نظر