اصل نویسندگی این است که هوش بازاری را کنار بگذاریم
محمدکاظم مزینانی گفت: اصل نویسندگی این است که هوش بازاری را کنار بگذاریم، کسب درآمد مالی و امرار معاش، تمرکز خودآگاهانه میخواهد که با نویسندگی همخوانی ندارد.
به گزارش خبرگزاری موج به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، محمدکاظم مزینانی، با بیان اینکه نویسندهای که به طور حرفهای کارش نوشتن و در واقع سرنوشت و تقدیرش نوشتن است، نمیتواند کار دیگری انجام دهد، اظهار کرد: کارهای متفرقه مانند مشاغل آزاد و یا دیگر مشاغل غیر مرتبط، با ادبیات همخوانی ندارد و روحیه خاصی میخواهد که نویسنده واقعی چنین روحیهایی ندارد و نخواهد داشت.
وی ادامه داد: افرادی که درگیر کار میشوند نمیتوانند به چیزهای دیگر فکر کنند. کار اقتصادی کردن، تمرکز خاص، هوشمندی و استعدادی میخواهد و این ها با نویسندگی جور در نمی آید. اصل نویسندگی این است که هوش بازاری ر ا کنار بگذاریم و به قدری جذب کار نویسندگی شویم که از واقعیت جدا شویم. کسب درآمد مالی و امرار معاش، تمرکز خودآگاهانه میخواهد که با نویسندگی همخوانی ندارد. ممکن است کاری باشد که در راستای ادبیات و نوشتن باشد. مانند کار با موسسات فرهنگی و هنری و البته آن هم شرایط خاصی می طلبد.
نویسنده کتاب «شاه بی شین» با بیان اینکه امرار معاش اهالی ادبیات از راه نوشتن، حالت خاص و شناوری دارد که نمیشود درباره آن قضاوت کرد، گفت: خیلی سخت و دشوار است که نویسنده تنها از راه نویسندگی امرار معاش کند و البته باز هم بستگی به فرد مورد نظر دارد که در چه شرایط خانوادگی و مالی باشد و سال های جوانیاش را چگونه گذرانده باشد. سوژههای مختلف با هم فرق دارند و کسی که چند بچه دارد و مستاجر است برایش مشکل است که تنها از راه نویسندگی هزینههای خود را تامین کند.
مزینانی اظهار داشت: نویسندهها با تلاش و شکیبایی، تعادل را میان کار و نویسندگی خود برقرار میکنند تا هم بتوانند بنویسند و هم کار کنند. البته این نوع زندگی تاوان سنگینی دارد و عادت دادن خانواده به چنین شرایطی، مسافرت کمتر رفتن، تفریحات کمتر داشتن، کمتر خرید کردن و … همه اینها از تبعات این نوع زندگی است. البته این گونه افراد از سوی دیگر، کمتر هم مطالعه می کنند و کمتر مینویسند تا این تعادل حفظ شود.
این نویسنده خاطرنشان کرد: نمی توان گفت همه نویسنده ها نیاز به تجربه زندگی و زیست در جامعه دارند. به نویسنده ۴۰ یا ۵۰ ساله که تجربیات زیادی را پشت سر گذاشته نمیتوان حکم کرد که تجربههای زندگی خود را بیشتر کند. این نویسنده ها گشت هایشان را زدهاند و زندگی زیسته داشتهاند و همراه با مطالعه و تفکر تجربیات خود را عمیق کرده و نگاه خاصی به جهان دارند. اگر در جوانی متنوع تر و چند وجهی تر زندگی کرده باشیم، وقتی به میانسالی می رسیم نیازی نداریم که تجربه کنیم.
وی با تاکید بر اینکه تجربه زندگی باید با جهان بینی و نگاه خاص نویسنده پیوند بخورد، گفت: اگر اینگونه نباشد، غنای ادبی شکل نمی گیرد. تجربه های متفاوت فکری، حتما باید جهان بینی داشته باشد و ملازم شدن این دو از سخت ترین کارهاست. اگر مطالعه نداشته باشیم، نمی توانیم به تجربیات زیسته عمق و غنا ببخشیم.
ارسال نظر