در گفتگو با موج مطرح شد؛
شهر کالا نیست که شهرداری آن را حراج کند/بندرعباس فاقد ویژگی شهرهای بندری است
خبرگزاری موج هرمزگان در پرونده ای مفصل مشکلات معماری و چشم انداز آینده شهری بندرعباس را مورد بررسی قرار داده است که حاصل آن دو گفتگو، یک یادداشت، دو گزارش مکتوب، یک ترجمه و یک گزارش تصویری است که به مرور منتشر خواهد شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج هرمزگان، معماری شهری و ساختوسازهای بیرویه در بندرعباس یکی از معضلاتی است که این شهر ساحلی با آن روبروست. با توجه به اینکه شهرداریها پس از انقلاب بهنوعی ازلحاظ بودجه از دولت مستقل هستند از هر راهی جهت کسب درآمد استفاده میکنند که این خود به معضلی در اکثر شهرهای ایران بدل شده است.
«شهریار مشیری» معمار نامآشنای هرمزگانی است. او متولد ۱۳۳۶ در بندرعباس است. وی دارای مدرک تحصیلی دکترای معماری از ایتالیا و دکترای شهرسازی از دانشگاه علوم و تحقیقات است.
مشیری طراح و موسس دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس است. او در معماری این دانشگاه توجه خاصی به المانها و معماری سنتی در جنوب ایران داشته است. احیای پنجرههای هلالی، استفاده از بادگیرها و ایوانهای مسقف را میتوان از جمله مواردی دانست که در معماری این دانشگاه لحاظ شده است.
مشیری همچنین کتابخانه این دانشگاه را بهصورت کلاهفرنگی طراحی و اجرا نموده است. ساختمان نظاممهندسی که به شکل چهار دور عمارت طراحی و اجرا شده نیز از دیگر آثار این معمار هرمزگانی است. به شکل کلی در کارنامه پربار مشیری میتوان توجه به معماری سنتی و المانهای بومی را بهعنوان شاخصترین ویژگی برشمرد.
با وی در خصوص معماری شهری بندرعباس و معضلاتی که به آن اشاره شد به گفتگو نشستیم که آن را در ادامه میخوانید.
آیا میتوان بندرعباس را شهری با معماری نشاطآور و ویژگی معماری شهرهای بندری دانست؟
معماری و شهر تأثیر مستقیمی بر نشاط افراد جامعه دارند. کسانی که در شهرهای زیبا با زیرساختهای مناسب زندگی میکنند معمولاً دارای طول عمر و نشاط بیشتری هستندو شهرهایی که در آن توجهی به این مسائل نشده دارای شهروندانی پرخاشگر و دارای استرس بالا است. بندرعباس متأسفانه از نوع دوم است و بههیچعنوان در معماری شهری به این موضوع توجه نشده است.
اما شهرهای بندری میبایست دارای ویژگیهای خاصی باشند که در بندرعباس این ویژگیها وجود ندارد و اگر از دریا، اسکله و بلوار ساحلی فاصله بگیریم دیگر اثری از یک شهر بندری دیده نمیشود بهبیاندیگر اگر شما پشت به دریا بایستید و شهر را نگاه کنید اثری از یک شهر بندری در بافت شهری بندرعباس دیده نمیشود.
اگر به شکل مقایسهای با سایر شهرهای بندری در دنیا به این مسئله نگاه کنیم، بندرعباس فاقد چه المانهایی است؟
در شهرهای بندری بافاصله گرفتن از دریا ساختمانها با یک شیب ملایم ارتفاع میگیرند یعنی به شکل پلکانی هر چه فاصلهی آنها از دریا بیشتر باشد ارتفاع آنها نیز بیشتر میشود؛ اما در بندرعباس این موضوع کاملاً برعکس است؛ کافی است نگاهی به ساختمانهایی که در نوار ساحلی ساختهشده بیندازید عموماً از ساختمانهای بلندمرتبه هستند؛ باید توجه داشت که این موضوع سدی در برابر باد و کوران هوا در بندرعباس نیز هست.
یا در مثالی دیگر اگر خیابانهای فعلی بندرعباس را در مقایسه با معدود خیابانهایی که پیش از انقلاب وجود داشت بررسی کنیم میبینیم که درگذشته بندرعباس دارای تنها یک خیابان اصلی بود و باقی خیابانها همگی خیابانهای فرعی عمود بر دریا بودند. بندرعباس درگذشته از «میدان انقلاب» فعلی شروع میشد و تا «میدان» یادبود ادامه داشت. خیابانهای عمود بر این مسیر اصلی خیابانهای شاهحسینی شمالی و جنوبی، بهادر شمالی و جنوبی، برق شمالی و جنوبی، سازمان یا خیام سابق شمالی و جنوبی و درنهایت بلوار صیادان که آنهم به شکل شمالی – جنوبی و عمود بر دریا واقعشده بود؛ این موضوع باعث میشد بادهایی که در طول شبانهروز از دریا به خشکی و بلعکس میوزند شهر را در معرض کوران هوا قرار دهد؛ اما در بندرعباس فعلی این موضوع کاملاً برعکس است و از زمانی که طرح تفصیلی اجرایی شده این تنها خیابان اصلی شهر نیست که بهموازات دریا امتداد پیداکرده یعنی بلوار ساحلی، خیابان اصلی، خیابان سید جمالالدین اسدآبادی تا بلوار امام حسین و دو اتوبان بعد از آن خیابانهایی هستند که بهموازات دریا امتدادیافتهاند درنتیجه مسیری نیز برای عبور باد وجود ندارد. باید توجه داشت که در بندرعباس بهجز «لوار» یا آتش باد، باد دیگری در مسیر شرقی – غربی نمیوزد و طراحی خیابانها تنها باعث هدایت این باد داغ در فصل تابستان به داخل شهر میشود.
پس با این حساب شما توسعهی شرقی- غربی بندرعباس را منطقی نمیدانید؟
البته میشد به شکلی بندرعباس را در این امتداد نیز توسعه داد اما به شرطی که به خیابانکشیها توجه میشد و خیابانهای که در طرح تفصیلی به اشتباه پیشبینی شده را میبایست اصلاح میکردند که نکردند؛ حتی در بازنگری طرح تفصیلی نیز دقت لازم وجود نداشته است.
با این سؤال که «آیا نظارت مناسبی بر ساخت و سازها و معماری شهری در بندرعباس وجود دارد؟» به موضوع معماری شهری برگردیم.
متأسفانه این موضوع مورد توجه اولیای شهر نیست. در کشورهای پیشرفتهی دنیا دو پروانه ساختمانی صادر میشود؛ در این کشورها در ابتدا پروانه شهرسازی و سپس پروانه معماری صادر میشود؛ یعنی در ابتدا از نظر ضوابط شهری بررسی میشود که این ساختمان به لحاظ منظر شهری چه تأثیری بر سیمای شهر خواهد داشت و آیا مشابهتی با محله و ساختمانهای مجاورش دارد و درصورتیکه ازنظر شهرسازی مشکلی وجود نداشت پروانه معماری صادر میگردد؛ اما در ایران تنها یک پروانه صادر میشود و همهچیز به طراحی دفتر فنی بستگی پیدا میکند و چون ضوابطی از طریق وزارت مسکن و شهرسازی و یا وزارت کشور به شهرداری تحمیل نشده شاهد معماری ناهمگون در شهرها هستیم.
نقش کمیسیون نما و منظر شهرداری در این میان چیست؟
این کمیسیون که تاکنون خروجی خوبی نداشته پس نمیتوانیم راجع به نقشی که وجود ندارد حرفی بزنیم.
آیا شهرداری تاکنون از شما بهعنوان یک معمار سرشناس در این خصوص مشاورهای خواسته است؟
خیر هیچگاه چنین اتفاقی نیفتاده است.
پس من در ازای آنها می پرسم، به نظر شما راهکار برونرفت از شرایط فعلی چیست؟
در ایران اصلاحات باید از بالا به پایین صورت گیرد و این روند به شکل عکس جوابگو نیست. همانگونه که اشاره کردم وزارت کشور و مسکن و شهرسازی باید دلسوزانهتر و مؤثرتر با این موضوع برخورد کنند. در ایران و به فاصله ده سال پس از انقلاب به دلیلی که دولت قصد صرفهجویی در بودجه را داشت و نمیخواست بودجهای را برای عمران شهرها تخصیص دهد شهرداریها را خودکفا کرد. درحالیکه پیش از انقلاب برای شهرها بودجه عمرانی تخصیص داده میشد که زیر نظر استانداریها و وزارت کشور به مصرف میرسید؛ اما در حال حاضر چون شهرداریهای مکلف هستند که هزینههایشان را خود تأمین کنند با تراکم فروشی این هزینهها را جبران میشود و در چنین شرایطی است که هر کس پول داشته باشد میتواند پروانه ساختمانی با هر میزان طبقات و بیتوجه به شوارع و کوچهها دریافت کند. بهطور مثال متأسفانه در پایتخت ساختمانهای بلندمرتبهای را میبینیم که در کوچههای 6 متر و نهایت 8 متری واقعشدهاند.
آیا موضوعی را که به آن اشارهکردهاید سبب نشده که شهرها مثل یک کالا توسط شهرداریها به فروش برسند؟
دقیقاً اما شهر کالایی برای فروختن نیست که شهرداریها برای تأمین هزینههای خود آن را حراج کردهاند. این اتفاق را در هیچ کشور پیشرفتهای نمیبینیم حتی در کمتر کشور جهانسومی این موارد وجود دارد.
در هیچ کجای دنیا شهر قابلفروش نیست اما در ایران همانگونه که پیشازاین نیز گفته شد به دلیل موضوع کسب درآمد متأسفانه شاهد این موضوع هستیم و شهرداریها بیتوجه به عواقب کار، صدور پروانه ساختمانی را بهعنوان یک ممر درآمد محسوب میکنند. این موضوع در اروپا سازوکار مشخصی دارد و هزینهی اخذ پروانه ساختمانی بسیار ناچیز است و درآمد شهرداریها درست پس از اتمام یک ساختمان به وجود میآید بهطور مثال سالی دو بار بابت جمعآوری زباله به شهرداری هزینه پرداخت میشود یا سایر عوارضی که به شکل سالانه دریافت میگردد.
البته در الگوی اروپایی شهرداری داری اهرمهای مختلفی برای اخذ عوارض شهری است.
بله در اروپا ادارهی آب، برق، مخابرات و پلیس راهنمایی و رانندگی زیرمجموعهی شهرداری هستند و درصورتیکه شهروندی در پرداخت عوارض کوتاهی کند با قطعی آب یا برق مواجه خواهد شد؛ اما در ایران تمام ادارات مستقل هستند و کسی برای شهرداری تره هم خورد نمیکند. بهطور مثال تا فردی اقدام به فروش یک ساختمان نکند و مجبور نباشد عوارضش را به شهرداری پرداخت نمیکند و اینگونه است که ساختمانهایی وجود دارد که قریب به 30 سال عوارض نوسازی را پرداخت نکردهاند و شهرداری نیز اهرمی برای نقد کردن این طلبها ندارد.
پس به عقیدهی شما مقررات موجود یکی از دلایل مهم در به وجود آمدن وضع کنونی است؟
بله کشورهای حاشیهی خلیجفارس که پیش از انقلاب بیابانهای شنی با هستههای مسکونی کوچکی بیش نبودند در حد کشورهای پیشرفته اروپایی پیشرفت داشتهاند اما جای تأسف است که بگویم به دلیل نبود سازوکار مناسب ما در خوشبینانهترین شکل آن درجا زدهایم. در کشور ما در وهلهی اول نیاز به بازنگری در قوانین و مقررات شهری وجود دارد؛ قوانین حال حاضر باعث میشود که شهرداریها مسیر ایده آلی را طی نکنند.
استفاده از المانهای بومی و توجه به معماری سنتی را در حال حاضر چگونه میبینید؟
زادگاه معماری در جنوب ایران بوشهر است. معماری از بوشهر بهکل سواحل خلیجفارس (سواحل ایرانی و عربی) حتی تا تانزانیا و آفریقا تسری پیداکرده. در استان هرمزگان نیز میتوانیم از بندرلنگه بهعنوان شهری با معماری غنی یاد کنیم که همانگونه که گفته شد ریشهی آن در بوشهر است.
معماری جنوب ایران بر مبنای اقلیم گرم و مرطوب در پی قرنها و هزاران سال، نسل به نسل تکامل پیداکرده و ما در دوران صفویه و قاجاریه اوج این معماری را در بوشهر و بندرلنگه و معدود خانههایی در بندرعباس شاهد بودیم. از محسنات این نوع معماری میتوان اشاره کرد که در مواجهه با گرما و رطوبت ساختمانها نهتنها سرپناه بلکه منطقهی آسایش بودهاند؛ یعنی طراحی، استقرار و تیپولوژی آنها بهگونهای بوده که در طول شبانهروز از بادهای ممتد غالب بهوسیلهی بادگیرها بهره میبرده. از طرفی ایوانهای مسقف (به گویش محلی چارتا) نیز در جلوی ساختمان ایجاد سایه میکرد که هم جای نشیمن و هممکانی برای بازی بچهها بود. حیاط مرکزی نیز بهگونهای طراحی میشد که در چهار جهت در صبح و بعدازظهر تولید سایه و منطقهی آسایش میکرد. پسازاین مقدمهی کوتاه به سؤال شما بازمیگردم.
متأسفانه از پیش از انقلاب با ورود معماری مدرن و اسکلت فلزی و بتنی اولیای وزارت آبادانی و مسکن نسبت به معماری ملی ایران بیتوجهی صورت گرفت. پس از انقلاب نیز از سوی وزارت راه و شهرسازی و وزارت کشو نیز توجه لازم در این خصوص انجام نشد و معماری غنی ایرانی (در همه مناطق) شروع به نابودی کرده به دست فراموشی سپرده شد؛ درحالیکه در کشورهای اروپای غربی و ژاپن آگاهانه معماری سنتی خود را حفظ کردهاند.
معماری مدرن این نیست که الگوی یک ساختمان را از نقطهای برداریم و در اینجا پیاده کنیم، این معماری بیهویت است درحالیکه باید مثل شناسنامه دارای هویت باشد. ما باید با استفاده تکنولوژی و مصالح جدید و با توجه به تیپولوژی و محسناتی که در معماری سنتی وجود داشته اقدام به طراحی و خلق بناها کنیم؛ اما متأسفانه در این مورد غفلت کردهایم. مثلاً در دل کویر ایران که به لحاظ دمایی شرایط بسیار گرم و طاقتفرسا است زیرزمینهایی با حوضهای آب تعبیهشده بود و بادگیرها باد را به این مکانها هدایت میکرد تا شرایط مطبوعی را ازنظر آب و هوایی ایجاد کند. ما میتوانیم از این محسنات استفاده کنیم اما غفلت کردهایم گرچه دولتها نیز هیچگاه الگوهای خوبی در این زمینه نبودهاند.
اما توجه به معماری سنتی و المانهای بومی در آثار معماری شما دیده میشود.
سی سال پیش که من در بندرعباس کارم را شروع کردم خبری از بادگیر و ایوان مسقف وجود نداشت و برای اینکه معماری جنوب ایران فراموش نشود و نسل جدید با معماری پیشینیان غریبه نباشند من ساختمان دانشگاه آزاد به شکل تیپولوژی ساختمانهای صفویه و قاجاریه طراحی کردم؛ و در ادامه این نوع معماری را بهصورت مختلفی چون کشیده، بسته، چهار دور عمارت و کلاهفرنگی در ساختمانهایی مثل دانشگاه آزاد، نظاممهندسی، کتابخانه دانشگاه و ... اجرا کردم. درست پس از طراحی و اجرای ساختمان دانشگاه آزاد یعنی از دههی هفتاد به بعد است که شاهد اقتباسهایی از این طرحها و زنده شدن معماری سنتی هرچند به شکل شماتیک در بندرعباس هستیم؛ اما اگر مسکن و شهرسازی و شهرداری این همت را داشتند میتوانستند با تصویب ضوابطی این نوع نگرش در معماری را گسترش بدهند اما متأسفانه به دلیل وجود تب به ساز و بفروشی و کسری مسکن نوعی معماری بیهویت چنانکه میبینیم در همهجا باب شده است.
ارسال نظر