از آخرین شب پاییز تا اولین صبح زمستان؛
عاشقانه ای کهن به نام یلدا/ آداب و رسوم شب یلدا در نصف جهان!
فلسفه شب یلدا از دیرباز تا به امروز مفهومی جز در کنار هم بودن نداشته و ندارد اما کنار هم بودن این روزها واژه سردی است که گرم ترین بهانه ها مانند شب یلدا نمی تواند که این سردی را گرما ببخشد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج اصفهان، شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی فرهنگی و خلاصه تمام شرایطی که باید فراهم باشد تا افراد یک جامعه بتوانند گرداگرد هم در کنار یکدیگر نسبت به یک رسم و آئین کهن باستانی جمع شده و آن را گرامی بدارند، این روزها محیا نیست.
این روزها بیشتر مردم ایران برای تامین نیازهای اولیه خود دست به گریبان هستند و حداقل ها را به سختی فراهم می کنند. این روزها با شرایط قطعی و کند شدن اینترنت شاهد آگهی هایی فراوان در صفحات و اپلیکیشن های مجازی هستیم آگهی هایی که برای لقمه ای نان، وسایل خانه و حتی اعضا بدن خود را معامله می کنند .
قصد نداریم در این گزارش تلخی ها را دوباره به کامتان بچشانیم اما در ابتدا این گزارش ضروری بود هر چند به صورت کوتاه ما نیز حدیث این درد را بخوانیم تا خواننده با خواندن این گزارش در دلش و زبانش نگوید : "که اینها هم دلشان خوش است در این وضعیت ،کدام شب چله !" ما هم می دانیم که این روزها هوا بس ناجوانمردانه سرد است اما از مفصل این نکته مجملی گفتیم تو خود حدیث مفصل بخوانی از این مجمل...
برای فراموش نشدن باید گفت،نوشت و تکرار کرد مخصوصا این روزها که فراموشی یک رسم شده است. آیین های باستانی ایران میراثی کهن است که نسل به نسل از گذشته تا به امروز رسیده و در هر روزگاری با هر شرایطی آن را پاسداشته و نگاه داشته اند تا این آیین که جزئی از میراث فرهنگی و تاریخی این سرزمین کهن است فراموش نشود.
شب یلدا یکی از قدیمیترین جشنهای ایرانیان مانند نوروز و چهارشنبه سوری است که اجداد ما در طول هزاران سال در شب آخر پاییز آن را جشن میگرفتند. آداب و رسوم این شب از هزاران سال پیش نسل به نسل منتقل شده و بسته به جغرافیا هر منطقه در هر شهر و استان برگزار می شده است .
شب یلدا با غروب خورشید در آخرین روز پاییز یعنی ۳۰ آذر آغاز و با طلوع آفتاب در روز اول دی به پایان میرسد. تاریخ شب یلدا هرسال برابر با ۳۰ آذر است .
اصفهان از آن دسته استانهایی است که شب یلدا یا شب چله از زمان های قدیم در آن به عنوان یک آیین ویژه بوده است . در باور اصفهانیها زمستان به دو قسمت “چله” و “چله کوچیکه” تقسیم می شود. شب یلدا یا شب چله، شب اول دی ماه بوده است.
بر اساس چیزی که گفته شد، اصفهانیها دو شب را به عنوان شب چله جشن می گرفتند. شب یلدا در اصفهان به صورت خانوادگی برگزار و خانواده های اصفهانی با پهن کردن سفره ای این شب را گرامی می داشتند.
در اصفهان فامیل ها و خانواده ها به خانه پدربزرگ ها و مادربزرگ های شان رفته و در کنار کرسی دور هم جمع شده و شب یلدا را جشن می گرفتند. با آجیل و میوه از مهمان ها پذیرایی می کردند و تا پاسی از شب شاهنامه و فال حافظ می خواندند و داستان قدیمی را نقل می کردند و به عنوان یکی از رسومی بوده که باعث از بین رفتن کدورت ها می شده است.
تازه داماد ها با هدیه های فراوان به خانه عروس رفته و خوانچه هدیه می کنند که در آن کشمش، گردو، بادام، قیسی، برگه گلابی، جوزقند و انجیر و خرما و میوه هایی مثل انار، هندوانه، سیب، گلابی است.
یکی دیگر از آیین هایی که در اصفهان قدیم انجام می شده است و به سال ها قبل برمی گردد، پهن کردن لباس ها و رختخواب در هوای آزاد و مقابل نور خورشید است.
یکی از جذاب ترین سفره های شب چله مربوط به اصفهان است. نوشیدنی هایی که در شب یلدا در سفره اصفهان پیدا می کنید، چای و شربت است. نوعی از نوشیدنی های مخصوص در سفره های شب یلدا در اصفهان وجود دارد که مخلوطی از برف و شیره انگور است. تنقلاتی مثل گندمک ، شادونه و… هم از قدیم در این سفره بوده اند.
غذایی که اصفهانی ها در این شب می خورند، پلو ماهی است ولی غذاهای دیگری هم مثل کوفته، گوندی و… جای خود را میان سفره اصفهانی ها باز کرده اند. آش کدو هم یکی از خوراکی های دوست داشتنی در شب یلداست. دانه کردن انار یکی دیگر از رسوم این سفره است و خوردن هندوانه نیز طراوت تابستان را یادآوری می کند.
اینها بخشی از مراسم یلدا در اصفهان بوده که به دلایل مختلف که در ابتدا این گزارش مختصری از آن گفته شد امروز کم رنگ و یا فراموش شده است و به جا آن جشنی برگزار می شود با تم یلدا به صرف ژله انار،تخمه آفتابگردان،شکوفه ،چیپس و پفک . خانواده نیز جای خود را به دوستان داده و دور هم جمع شدن خانواده نیز به جشنی با دوستان به رنگ و بو موسیقی و قلیان بدل شده است. آخر شب هم که شام یا کالباس است یا هندی یا شاید هم پیتزا. به جای حافظ خوانی نیز اینستاگرام خوانی یا تلگرام خوانی با فیلترشکن و پیامک خوانی برگزار می شود. نوشیدنی اما همان چای و شربت باقی مانده است!
مادربزرگ، بچهها و نوههایش را دور کرسی مینشاند و مشت مشت آجیل در دستهایشان میریخت. این حکایتی دیرینه برای تمام ایرانیان از شب طولانی سال یعنی یلدا بود اما از این حکایت تنها خاطره ای مانده است که دیگر تکرار نمی شود.
ارسال نظر