خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
زندگینامه دکتر عضدی، یکی از چهار شهید گیلانی هفتم تیر/شهیدی که روز به دنیا آمدن پسرش مشغول تدفین یاران شهیدش بود
دکتر حسن عضدی در هفتم تیر سال ۱۳۶۰ به همراه ۷۲ یار صدیق حضرت امام خمینی(ره) به دست مناقین بدسرشت، در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید و با خون خود استمرار حیات انقلاب را امضا نمود.
به گزارش خبرگزاری موج گیلان، دکتر حسن عضدی دوم شهریور سال ۱۳۲۵ ه.ش در یک خانواده متدین از طبقه متوسط در شهر رشت دیده به جهان گشود. او در اوایل جوانی ابتدا مادر و سپس پدرش را از داست داد و در نتیجه کفالت برادران و خواهران کوچکترش را نیز بر عهده گرفت.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رساند و در طول تحصیل از شاگردان ممتاز به شمار میرفت.
از کودکی به اسلام عشق میورزید و در مساجد به گفتن اذان میپرداخت. از همان دوران جوانی شیفته معارف اسلامی بود و با وجود مشکلات فراوان کتابهای مرحوم دکتر شریعتی و هم چنین استاد شهید آیتالله مطهری را به دست میآورد و مطالعه میکرد.
دانشنامه لیسانس در دو رشته روزنامهنگاری و روابط عمومی
شهید عضدی پس از اخذ مدرک تحصیلی دیپلم، داوطلبانه برای آشنایی بیشتر با زندگی اقشار مستضعف و محروم جامعه، تحت عنوان سپاهی دانش، به مناطق محروم و دور افتاده کشور رفت. سپس برای ادامه تحصیل عازم تهران شد و در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی به تحصیلات خود ادامه داد و موفق به اخذ دانشنامه لیسانس در دو رشته روزنامهنگاری و روابط عمومی و تبلیغات شد. پس از آن با علاقهای که به مسایل سیاسی داشت وارد دانشکده علوم سیاسی شد و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد این رشته دنبال کرد. سپس راهی آمریکا شد و در رشته مدیریت بازرگانی با تخصص مدیریت بینالملل از دانشگاه دالاس موفق به اخذ درجه کارشناسی ارشد گردید و به علت کسب درجه ممتازی به عضویت افتخاری انجمن مدیران درآمد و بعد از آن تحصیلات عالیه خود را تا مرحله دکترای اقتصاد سیاسی در دانشگاه تگزاس ادامه داد.
او هیچگاه از زیر بار مسئولیتها شانه خالی نمیکرد و با توانمندی که داشت همه امور را به بهترین شکل ممکن انجام میداد.
شهید عضدی و مبارزه علیه طاغوت
او از زمان تحصیل در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی با الهام از اندیشههای امام راحل به مبارزه با مظاهر ظلم و ستم رژیم پهلوی پرداخت و به طرق مختلف حمایت خود را از آرمانهای والای انقلاب اسلامی نشان داد.
طی مدتی که در آمریکا به سر میبرد با انجمنهای اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا همکاری میکرد. با شدت یافتن مبارزات مردم انقلابی به رهبری امام خمینی، او نیز به وطن بازگشت.
شهید عضدی در تظاهرات و تهیه اعلامیههای ضد رژیم پهلوی شرکت میکرد و با سخنرانی و پخش اعلامیه، راه را برای جوانان نشان میداد.
او هفتم دیماه سال ۱۳۵۷ قبل از شرکت در راهپیمایی ضد رژیم در وصیتنامهای به فرزندان خردسالش چنین نوشته است :« … فرزندان من … هم اکنون عازم یک اعتراض و راهپیمایی بزرگ هستم. میخواهم همچون باریکه آبی و قطرهای به دریا به پیوندم تا حرکت و هستی را لمس کنم . عجله وشتاب برای پیوستن به دریا مجال نمیدهد تا با فرصت برایتان نامه بنویسم و آن چه را که دلم میخواهد برایتان بازگو کنم. اکنون تاریخ میهن ما لحظات بسیار حساسی را میگذراند. انقلاب امت ما یعنی امت پیغمبر(ص) و علی (ع) به قله نزدیک میشود و پرتگاهها نیز مخوف و وحشتناک و دشمنان یعنی صاحبان زر و زور و تزویر فراوان و در کمین [هستند].
گفتن درباره انقلاب ما ، نامه را به درازا میکشاند … و آن را به تاریخ واگذار میکنم که خود خواهید خواند و خواهید شنید. …»
او سرانجام به همراه خیل مشتاقان آفتاب، دمیده شدن فجر انقلاب را به نظاره نشست و با غریو اللهاکبر، خمینی رهبر ؛ خود را برای ساختن ایرانی آباد و اسلامی آماده نمود.
شهید عضدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
شهید عضدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یکی از نمایندگان مردم استان گیلان به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت و در آن مجلس نیز به عضویت هیئت رئیسه درآمد و در کنار شهید بهشتی همه همت خود را برای تدوین قانونی بر اساس اسلام ناب محمدی(ص) و عدال? به کار گرفت.
با آغاز فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی، به عنوان یکی از یاران نزدیک بنیانگذاران حزب درآمد و با تلاش پیگیر شاخه این تشکیلات را در گیلان پایهگذاری کرد. و به عضویت ستاد انقلاب اسلامی استان گیلان نیز نائل شد. دکتر عضدی به تقاضای دانشجویان مدرسه عالی ترجمه، سرپرستی آن مدرسه را به عهده گرفت و همزمان در دانشکده انقلاب اسلامی دانشگاه ملّی به طور رایگان به تدریس پرداخت. پس از اجرای طرح ادغام دانشگاهها، سرپرستی مجتمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی را عهدهدار شد و فعالیت مستمر خود را در کمیتههای مختلف ستاد انقلاب فرهنگی آغاز کرد و یکی از اعضای کمیته پنج نفره ادغام دانشگاهها و مؤسسات عالی شد. شهید عضدی یکی از بنیانگذاران جامعه دانشگاهیان ایران و یکی از اعضای فعال شورای وحدت حوزه و دانشگاه بود.
همسرش چنین می گوید: « حسن به دنبال عدالت می گشت، تمام وجودش مملو از عشق پاک بود که او را به مدینه فاضله علی بن ابیطالب (ع) می رساند، از کودکی تصمیم گرفته بود، روزی درد و رنج مردم کشورش را کاهش دهد، دلش نمی خواست در حکومت جمهوری اسلامی اشکی بر گونه ای از ظلم بریزد. ابتدا فعالیتش را با آموزش در دانشگاه گیلان آغاز کرد، و شاخه حزب جمهوری اسلامی را در گیلان پایه گذاری نمود، مدتی بعد مردم گیلان او را به خاطر صداقتش به عنوان نماینده مجلس خبرگان برگزیدند، در همین زمان با اصرار دانشجویان مدرسه عالی ترجمه، مسئولیت مدرسه عالی را بر عهده گرفت و همزمان در دانشکده انقلاب اسلامی دانشگاه ملی به تدریس پرداخت. پس از ادغام دانشگاهها او را به عنوان سرپرست مجتمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی برگزیدند. عضدی هیچ گاه فعالیت خود را در کمیته های مختلف ستاد انقلاب فرهنگی ترک نکرد، حتی یکی از اعضای کمیته پنج نفری ادغام دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی نیز بود. حسن با تمام توان خود کار می کرد. سعی داشت، کشورش پله های ترقی را طی کند، و به مدارج عالی دست یابد. مدتی بعد او به عضویت شورای وحدت حوزه و دانشگاه درآمد، و علاوه بر مسئولیت های فوق معاونت وزیر فرهنگ و آموزش عالی و ریاست سازمانهای امور دانشجویان و سنجش آموزش کشور را بر عهده گرفت، عضدی همیشه می گفت:«من باید برای آینده بهتر تمام بچه های جامعه زحمت بکشم، ما باید بی عدالتی را در اجتماع از بین ببریم». او شبانه روز ۲۰ ساعت کار می کرد، تا هموطنانش در اوج قله های سربلندی باشند. »
آخرین مسئولیت وی در کنار مسئولیتهای پیش گفته، معاونت وزارت فرهنگ و آموزش عالی و رئیس سازمان امور دانشجویان و سازمان سنجش آموزش کشور بود. او در طول روز ۱۶ ساعت در راه انقلاب و میهن اسلامیمان جان فشانی میکرد.
دکتر حسن عضدی سرانجام در هفتم تیر سال ۱۳۶۰ به همراه ۷۲ یار صدیق حضرت امام خمینی(ره) به دست مناقین بدسرشت، در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید و با خون خود استمرار حیات انقلاب را امضا نمود. از شهید دو فرزند به نامهای لادن(۱۳۵۵)و علی(۱۳۵۷) به یادگار مانده است.
وصیتنامه شهید
او در وصیتنامهاش خطاب به فرزندانش چنین نوشته است : « … علی من تو در سالی به دنیا آمدی که در وطن ما صفحه ویژهای خواهد داشت. سالی که مردم محروم و شجاع میهن ما با دستهای خالی و ایمانی راسخ علیه دودمان کثیف پهلوی و سلطنت پر از ظلم و ستم محمدرضا پهلوی قیام کردهاند. جوانان ما چه بیباکانه با فریاد” اللهاکبر ” در برابر درفش عظیم شاه منحوس میایستند. … پریروز ، یعنی روز تولدت را من در گورستان رشت برای تدفین دو شهید گذراندم … علت اینکه نام علی را برایت انتخاب کردم این است که من همواره از بیعدالتی رنج برده و میبرم. قربانی بیعدالتیهای بسیار شدهام. دیدم که “علی” تجسم “عدالت” است و مظهر “حق”. به این ترتیب علی پیشوای بزرگ خود را به عنوان نمونه و الگو برای تو انتخاب کردم. … لادن و علی عزیزم من از خدای بزرگ میخواهم که مرا یاری دهد تا برایتان پدری عادل باشم. …»
انتظار فرج ویژگی بارز شهید
شهید حسن عضدی فلسفه انتظار را به خوبی میشناخت و همواره در انتظار فرج منجی عالم بشریت بود . او در مقالهای در تاریخ ۳/۱۰/۱۳۴۴ ه.ش که با عنوان ” پرچمدار عدالت جهانی” تهیه کرده،آورده است: « همه پیامآوران الهی که از جانب خدا برای هدایت بشر آمدهاند مردم را وعده نمودهاند که روزی مصلحی مقتدر به خواست و ارادهی خدای قادر ظهور میکند و جهان و جهانیان را از کجروی بازداشته و به راه راست هدایت مینماید. او با اشاره به احادیث و روایات، اثبات میکند که منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) و از خاندان حضرت محمد(ص) آخرین برگزیده خداوند است.
او هم چنین ولایت را رکن عظیم دین معرفی کرده و در ادامه چنین آورده است: « انکار او [ حضرت مهدی(عج)] ، انکار دین خدا[اسلام] است و انکار دین خدا، انکار محمد(ص) است و انکار حضرت محمد(ص) نیز انکار خدا میباشد. او حجت خداست، او مظهر خداست، او انسان کامل است. اگر او نباشد انسان کامل وجود نخواهد داشت. هم چنانکه خورشید از قدرت خداوند کسب نور نموده، منبع روشنایی و حرارت و انرژی میگیرد و جسم را جلا میدهد، او نیز خورشیدی است که از عالم بالا کسب نور کرده و به بشریت میرساند و جانها را صفا میدهد. شاید گفته شود این فیاضی که پشت پرده غیب است، پس چگونه از او کسب فیض میکنیم؟ باید گفت: زمانی که خورشید پشت ابرها است، ما نمیتوانیم او را ببینیم اما همین که در عالم، روشنایی میبینیم ، حس میکنیم که آن وجود دارد هر چند که ابرها مانع از جلوهگریاش گردند. آری خورشید معنوی بشریت نیز بسان این خورشید مادی در آسمان، روح بشر را نورافشانی میکند، اما در پشت ابرها [ است]و روزی خواهد آمد که این ابرها کنار رفته و جلوهگری کامل آغاز گردد. …
شهید عضدی در ادامه با اشاره به مستندات، به اخبار و وقایع زمان ظهور حضرت و نیز به وظایف امت به ویژه جوانان در زمان غیبت اشاره میکند و مینویسد: « … حالا ما شیعیان یعنی دوستان که بیش از همه فِرَق و ادیان بر این عقیده[ ظهور حضرت صاحبالزمان (عج)] راسخ هستیم باید نهایت کوشش را برای دستیابی به علم ، صنعت، تزکیه نفس و اصلاح اجتماع به کار بریم. … هم چنان که بهار برای جبران ظلم وبیدادگری پائیز فرا میرسد، ما نیز قبل از رسیدنش خانه تکانی کرده ، لباس نو تهیه نمائیم و برای آمدن بهار انسانیت، خانه دل را از گرد و غبار پاک کنیم… زیرا لازمهی انتظار، آماده شدن است …»
یک مسلمان باشید یک انسان وسط، معتدل و متوازن
اکنون تاریخ میهن ما لحظات بسیار حساسی را می گذراند. انقلاب امت ما یعنی امت پیغمبر و علی به قله نزدیک می شود و پرتگاهها نیز مخوف و وحشتناک و دشمنان یعنی صاحبان زر و زور و تزویر فراوان و در کمین. فرزندان عزیزم دلم نمی خواهد در این شرایط بمیرم زیرا که احساس می کنم کارهای بسیاری دارم که باید انجام دهم و مسئولیت های بیشمار که خود را موظف بانجام آنها می دانم. این بدان معنی نیست که از مرگ می ترسم. من خدای را شاهد میگیرم که از او خواسته ام تا در راهش یعنی در راه خلق مستضعف شهید و شاهد باشم. جذبه و شور انقلاب گاهی مرا چنان از خود بی خود می کند که نمی توانم به موج نپیوندم. ناگریز همه احتیاط و محافظه کاری که دارم این وصیت شتاب آلود را برایتان می نویسم. شما را به تقوی و پرهیزکاری سفارش می کنم. در کسب دانش کوشا باشید. انقلاب ما از جهاتی هنوز در آغاز راه است و دنباله اش به شما خواهد رسید. بقدر توانایی خود در آن سهم داشته باشید. از غرب بیاموزید اما یک شرقی باقی بمانید. من از انسانهای خودخواه سخت متنفرم و از خودخواه هانی که دور و بر من هستند رنج فراوان برده ام. دیگر خواه باشید. در کسب مال نیز کوشا باشید اما مال را به مصرف خود و دیگران برسانید بیش از آنکه مال شما را به مصرف برساند. هیچوقت عدالت را از یاد نبرید و بخاطر ان بجنگید. خواهید گفت که عدالت یک مفهوم نسبی است و نمی توان چهارچوبی برای آن پیدا کرد. من شما را به قرآن مجید و رفتار پیامبر بزرگ و علی و سایر امامان رهنمود می شوم. تا مفهوم عدالت را درک کنید.نور چشمام شما را به صوفیگری و درویشی و روحانیت شرقی سفارش نمی کنم از مادیگری غرب نیز پرهیز کنید. یک مسلمان باشید. یک انسان وسط، معتدل و متوازن.
گفتنی است؛ ورزشگاه بزرگی در رشت به یاد این شهید گرامی نامگذاری شده است.
ارسال نظر