سیاست های یک بام و دو هوای دولت / مرفه سازی جامعه روی کاغذ
یکسالی از داستان بالا بردن عوارض خروج از کشور می گذرد و دولت که مدعی بود با رونق صنعت گردشگری می توان بدون سرمایه گذاری، چرخ های اقتصاد را به گردش درآورد قیمت بنزین را ۵۰ درصد گران کرده است و از طرف دیگر با تورم مسکن و خودرو همان مردم طبقات متوسط را قشر مرفه خوانده تا بسته معیشتی ندهد.
به گزارش خبرگزاری موج، تقریبا از دو سال پیش که تحریم های آمریکا علیه ایران وارد دور جدیدی شد سیاست های اقتصادی ایران نیز با تدابیر جدیدی روبرو شد و دولت اعلام می کرد در راستای حفاظت از منابع ارزی و تقویت اقتصاد ملی برنامه های محدودکننده ای اجرا می شود، یکی از این راهبردها بالا بردن هزینه سفر به خارج از کشور بود تا گردشگری در داخل افزایش یابد، دولت با دستمایه قرار دادن این استدلال، در کنار تورم بلیت هواپیما و ... عوارض خروج از کشور را بالا برد و ادعا می کرد هدف درآمدزایی برای دولت نیست و این یک اقدام بازدارنده است و البته در لابه لای این حرف ها دولتمردان تیکه هایی هم می انداختند و می گفتند کسی که می تواند سالی چند سفر خارجی برود چه اشکالی دارد عوارض بالاتر بپردازد.
حالا یکسالی از این داستان می گذرد و دولت که مدعی بود با رونق صنعت گردشگری می توان بدون سرمایه چرخ های اقتصاد را به گردش درآورد قیمت بنزین را ۵۰ درصد گران کرده است تا همان هایی که می توانستند با ماشین شخصی در روزهای تعطیل مسافرتی کوتاه داشته باشند و به نوعی به گردش اقتصادهای محلی کمک کنند آن ها نیز با چالش بنزین و هزینه بنزین آزاد مواجه کند.
حال سوال این است که آیا همه مردم ایران مرفه شده اند و باید هزینه زندگی در کشور را بپردازند که اینگونه با هزینه بالای سفر در داخل و خارج مواجه شده اند؟ البته دولت این روزها با شرط و شروطی که برای گرفتن بسته معیشتی گذشته عملا نشان داد که با سیاسی کاری و ارائه آمار و ارقام روی کاغذ بیشتر جمعیت ایران را جزو دهک های بالای جمعیتی قرار داده است، برای نمونه فردی که تا یک سال پیش یک ماشین پراید با قیمت ۱۵ میلیون تومان سوار می شد امروز همان ماشین ۵۰ میلیون تومان می ارزد یا یک خودروی هایمایی که تا دو سال پیش ۸۰ میلیون قیمت داشت امروز به ۳۰۰ میلیون تومان رسیده و به عنوان یکی از شاخص های رفاه در کشور تعیین شده و فردی که این خودرو را به همراه یک منزل مسکونی داشته باشد مرفه است و باید از بسته معیشتی انصرف دهد.
در حال حاضر نباید از واقعیت های جامعه فرار کرد که امروز در کشور سیاست ها در جهت ایجاد رفاه بر روی کاغذ اجرا شده تا با ایجاد تورم، روی کاغذ ارزش دارایی های مردم را قراردادی بالا بدهد، اما در عمل ارزش ارزی دارایی ها در کشور رو به کاهش است و این رویکرد وقتی با شکست مواجه می شود که قیمت ارز متعادل شود و بار دیگر بازارهای داخلی به روی رقبای خارجی گشوده شود؛ آنگاه می توان سنجید که آیا خودروی ۳۰۰ میلیون تومانی ایران می تواند با قیمت یک خودروی خارجی رقابت کند یا خیر؟
بنابراین آنچه که سیاستمداران کشور باید در خلوت خود برای عبور از مشکلات کنونی پاسخ دهند این است که وقت دولت برنامه های ضد و نقیض ارائه می کند و بر خلاف واقعیت مدعی است که همه چیز خوب پیش می رود، چرا مردم باید به این سیاست ها اعتماد کنند؟
ارسال نظر