یک "شب طلایی" در دغدغه های مادرانه
فیلمی ساده و بدون حاشیه اضافی و آوانگاردهای انتلکتوال و روزمره سینمایی که بیننده اسیر آن می شود و تنیدگی بی دلیلی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند و دارای یک ملودرام زیر پوستی است.
، فیلم شب طلایی از آن گروه فیلمهایی است که در ژانر اجتماعی تمامی یک شهر را در یک تک لوکیشن گرد هم آورده و مقصود اصلی را براحتی برای بیننده هموار می کند و بدور از آرمانگراییهای پوشالی بدنبال نشان دادن تغییرات در رویکرد اجتماعی سه نسل است.
فیلمی ساده و بدون حاشیه اضافی و آوانگاردهای انتلکتوال و روزمره سینمایی که همیشه بیننده اسیر آن می شود و تنیدگی بی دلیلی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند و دارای یک ملودرام زیر پوستی است.
فیلم دارای یک پلتفرم یک نواخت است که در عین شلوغی های ظاهری و هرج و مرج خواهی های بازیگران در فیلم، تابع یک قوام درونی و آرامش داخلی است که بیننده یک فراغت دیداری دارد.
فیلم شب طلایی از آن دسته فیلمهایی است که در پرسوناژبندی فیلمهای داریوش مهرجویی نیز به آن اشاره می شود و غم و اشک و شادی و زندگی را در یک برش اجتماعی روایت می کند و نگاه بیننده را مورد واکاوی و ارزیابی آن قرار می دهد.
یوسف حاتمیکیا ، کارگردان و نویسنده این فیلم به یک خود اشتغالی فکری در هزارتوی وارستگی ذهنی رسیده که خارج از همه فیلمهای پدر بزرگوارش ابراهیم حاتمی کیا، دست آوردی نو را به سینما هدیه داده است.
فیلم شب طلایی
فیلم شب طلایی از آن دسته از فیلمهای اجتماعی با نوار درام است که هیچ حرکت محیرالعقول یا پردازشهای بی توجیه در آن دیده نمی شود.
حرکات و اکتها در این فیلم سوییچ وار در کنار هم قرار می گیرند و هر کدام به راحتی توضیحی است برای وقایع اتفاق افتاده در قبل و بعد از آن.
کادر بندی و قابهای مدیوم همه وامدار دقت کارگردان با بازی سخت مجموعه ای بزرگ از بازیگران حرفه ای است که همگی سالها در سیتما و تلویزیون نقش آفرینی کرده بودند و حرکت شناسی و واژه پردازی را در ساختار فیلم بسیار سخت و دقیق می کرد.
در این فیلم حرکتهای اضافه و نخوت وجود ندارد و راشها همگی در تناسب هم و در کنا هم قرار گرفته بودند.
نقش محوری این فیلم، مادری بود که الحق بازی ستودنی مریم سعادت با همه گریم و کست سالمندی او دارای یک نشاط عمیق و سرزندگی یک نوستالژیای پر از حس و حال و بو و رنگ را در بر دارد و تداعی می کند.
مریم سعادت در نقش نسل اولی که پر از دغدغه های مادرانه است و بحق نقش یک مادر پر از اظطراب و خاطره انگیز از ایران کهن را به خوبی بازی کرده بود و جای هیچگونه انتقادی را در این بازی هماهنک و همگام به کسی را نمی داد.
مادری که در مادرانه های خودگذشتگی و دل شوره های مادرانه، و عکس آنچه که همه او را پیر و فرتوت و دچار آلزایمر کهولت می دانند و این نسلهای آینده هستند که دچار پریشانی برای پچیدا کردن گم گشته های این گذشته پر از ارزش و آرامش اند.
حسن معجونی که میاندار اصلی در ایجاد تعلیقات متناوب در فیلم است و دو لایه بیرونی و پر از حاشیه و یک تم درونی و پر از راز و رمز و خودخوردگی دارد و توانسته است آن شور و شیطنتهایی پرکننده خلاء های فیلم را جبران کند و جزء کارهای ارزشمند و منحصر به فرد وی به حساب می آید.
بازیهای بهناز جعفری، یکتا ناصر و مسعود فراستی به عنوان نسل دوم مانند تکه هایی از قواره یک لباس به مجموعه فیلم شکل می داد تا کارگردان به آنچه نتیجه فیلم است دست پیدا کند و هرکدام در این زندگی خانوادگی یه بخش هدایت گر و روایت شونده را در بر داشتند.
فیلم شب طلایی
سوگل خلیق به عنوان نسل سومی این فیلم به خوبی در برخ کشیدن راحت انگاری این نسل تلاسش کرده بود، نسلی کم تجربه و پر شور و بدنبال دیده شدن و رسیدن به خواست های خود و به هر قیمتی که شده حتا با ایجاد تنشهای مضاعف در این وارستگی مادرانه شب طلایی.
دو خط رنگ و خط روایی به سادگی روایت گر مادری است دارای سرزندگی در یک حس کهنگی و ماندگاری که بیننده را در خاطرات و غم ها و شادیها گذشته و حال غرق تماشا می کند
فیلم بررسی سه بخش از نسلهایی است که در برشهای موازی به آن پرداخته و سه نسل کهن با دغدغه هایی بزرگ و نسل میانی با تشنج های روحی از فشارهای روزمره و جدا شده از اصالت های گذشته و نسل سوم که چیزی از این گذشته پر از راز نمی داند و فقط با ساده انگاری در امیال تفکرات خود غوطه ور هستند شکل گرفته.
یوسف آقا ابراهیم به واقعیت توانسته بود به یک خط فکری خوب که سینمای ما به آن نیاز دارد برسد تا نظاره گر توانایی او در کارهای بعدی با قدرت بیشتری باشیم و ادامه پیدا کند کارهای او از مهمانی مامان تا یک حبه قند .
"دل مشغولی های یک مادر در یک شب طلایی"
ارسال نظر