"خائن کشی" هیاهویی بی دلیل برای یک خائن نامرئی
داستان مهدی بلیغ در این فیلم محور اصلی است اما کم کم سر از سیاست و فرهنگ و دیگر مواردی در می آورد که کم کم ذهن بیننده درگیر آشفتگی یک متدولوژی ناقص از یک فرایند رئالیته می شود.
به گزارش خبرگزاری موج خراسان رضوی، محمدهادی عرفانیان تهرانی منتقد و کارشناس سینمایی در مورد تحلیل و نقد فیلم "خائن کشی" آخرین ساخته استاد مسعود کیمیایی اینگونه می نویسد: سکانس اول در شبی تب آلود و پر از التهاب با صدای گلوله و سرب در سمت چهارراه مخبرالدله و خیابان بهارستان شروع می شود و شتاب در کشتارهای بی دلیل در این پلانهای ابتدایی با هجوم گروهای نامشخص در فیلم بیننده را یاد سریالها و فیلمهای دهه های ۶۰ امریکا می اندازد.
پلتفرم اصلی فیلم از محصول کارهایی مانند پدر خوانده ها و روزی روزگاری و صورت زخمی های آن دوران با مخلوطی از لوطی گریهای قبل انقلاب که معجونی از فیلم های داش آکل و قیصر و طوقی است شروع می شود.
شتاب در دزدی و کشتار چنان ذهن بیننده ار در تعریف جایگاه های افراد و ناهماهنگی شخصیت افراد که ایجاد شده ساکن می کند و همه این وهم تا آخر وجود دارد که او تا در صندلی خود کمی جابجا می شود یک اتفاق جدید و کشتن و جنازه یا جاسوس و انتقام و ................. او را در جای خود مجدد نگاه می دارد.
اما رنگ عوض کردن این گروه هم جای بسی تعمل دارد، گروهی گانگستر خشن که تبدیل به روشن فکران متجدد و نو، نوار امروزی می شوند و در کنار کشتار سیل عظیمی از انسانهای بیگناه از مرام و لوطی گری تا حمایت از خلق و مردم حرف می زنند.
فیلم "خائن کشی" متنی رنگ و روغن کاری شده صدها فیلم با برشته کشیدن وقایع ایران در دوره محمد مصدق شکل می گیرد و چنان شتابزده قرار است همه چیز را بخورد بیننده بدهد که گاهی دچار اوردوز مضمون می کند همه را و از داستان دزد آرسن لوپن ایران بر روی بند به جای دیگر حرکت محیرالعقول انجام می دهد .
صحنه کوچک خائن کشی تحمل بازی اینه همه بازیگر ریز و در شت را در کنار هم ندارد و آنقدر وزنه بازیگران بر فیلم و داستان آن سنگینی می کند که گه گاه یکی نیامده کارگردان بزرگ مجبور است او را به نهوی از میدان خارج کند تا جا برای دیگری باز باشد.
خائن کشی در مفصل اصلی خود دچار فلج چرخش و گردش است و این فلج بودن بخاطر سه بخش از فیلم است که در میان دود سیگار و مسکرات غرق می گردد.
اول آنکه متن سنگین تر از پرداخت آن در چند سکانس و پلان به نظر می رسد و نیاز به هجم بزرگتری از این چند دقیقه نیاز است، برش یک بخش از تاریخ مهم کشور تنها با سرو صدای تیرانداختن یاغیانه، کمی بی رحمی به این قسمت از تاریخ است.
دوم آنکه این حجم از بازیگران ریز و درشت که کلاف کشیده در پشت سر هم قطار شده و هنوز به تعلیق نرسیده از میدان خارج می شوند یک نارسی بازی و گس بودن طعم را در مزاق ایجاد می کند و خلع صلاح لحظات بازی آنان باعث سردرگمی بیننده می شود و تنها آشوب های مداوم را باز خورد پس آمد دیداری وی خواهد کرد.
سوم آنکه میدان طراحی شده و لوکیشن گیری چنان تنگ در تنگ کوچه به کوچه توصیف می شود که از تهران دهه سالهای ۳۰ بعید است این حجم از کهنگی و تفاوت در ساختارهای معماری، و ای کاش کمی در فراز و نشیبهای خیابانهای قدیم تهران با جسارت بیشتر لوکیشن گیری می شد تا اجزاء متناظر بیشتر خود نمایی می کردند.
در فیلم خائن کشی انتظار ما بازیهای زیر پوستی بیشتری با دیالگهای خلاقانه آن دوران بود تا حفره های ذهنی کمتر شود و بیننده از سه ژانر اکشن و درام تا تراژدی بیشتر لذت ببرد و در نهایت به یک نقطه جاودانه در راستای فیلم رسیده و این ماندگاره در اوج شکوفایی و خلق اثری نوین باشد.
سه گانه قوت بازی در این فیلم یعنی پانته آبهرام – امیر آقایی – حمیدرضا آزرنگ که هر کدام بازیگردانانی اصیل و پرقدرت هستند در میان آتش و دود و سیاست و مرگ و هرج و مرج گم شده و تباهی تنها چیزی است که در این میان نصیب آنها می شود.
داستان مهدی بلیغ در این فیلم محور اصلی است اما کم کم سر از سیاست و فرهنگ و دیگر مواردی در می آورد که کم کم ذهن بیننده درگیر آشفتگی یک متدولوژی ناقص از یک فرایند رئالیته می شود.
فیلم، جانمرگ بازیهای کهن بازیگران در فضای کم وسعت بازی و زمانبندی کوتاه در صفحه ای کوچک است که حتا فرهاد آییش و نسیم ادبی و سارا بهرامی و اندیشه فولادوند نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
گریم سنگین شبه دن کورلئونه بر روی صورت مهران مدیری برای ساخت پدرخانده ای نورس که مصادیق این کارآکتر برای او کاملا تصنعی است کار را در مدار محوریت وی سخت می کند و شاید بیشتر وی شبیه سریال هیالو با فیلم برخورد اکت دارد.
در مقابل خط روایی ضعیف فیلم دو نقطه قوت در این فیلم عرض اندام می کند، تصویر برداری ارزشمند و خط رنگ حساب شده و بسیار دقیق که بیننده از بهره گیری این دو فرمول به جلو رانده می شود و میل دیدن فیلم را در او تقویت می کرد.
فیلم را می توان در پلتفرم انتزاعی با ملقمه ای از نوستالژیای خاطرات قرار داد تا کمی از آن ایرادگیریهای مداوم کاست و کاش این فیلم در پهنای سریالی ساخته می شد تا پردازش، بازی و قدرت در آن به اوج خود در پختگی می رسید.
فیلم "خائن کشی" روایت گس شده و نارس تاریخ
ارسال نظر