دانلود مداحی هلالی شب عاشورا محرم ۱۴۰۰
تیغه های علمم میبوسم
کاشی های حرمم میبوسم
محتشم که جای خود آقا جان
قلم محتشمم میبوسم
شد ما قَلَ وَ دَل ذکر خیر العمل
السلام علی الحسین حسین
گفت اینو پدرم باید ای پسرم
عشقت باشه حرم حسین حسین
پای عاشقت همه جوره ای
توی زندگیم اسطوره ای
ای جانم حسین
خوبه دل همیشه زائر باشه
برای نوکری حاضر باشه
شده از نون شبم هم آقا
میزنم که روضه دایر باشه
تو دست کرمی سایه سرمی
سلطان دلمی حسین حسین
به شش گوشه قسم ای کاش هر نفس
پابوست برسم حسین حسین
تا میگم حسین تازه میشه روح
برا نوکریت کمه عمر نوح
ای جانم حسین
آرزومه وقف پرچم باشم
هم نوای نوحه و دم باشم
عمری باقی باشه باز امسالم
شب اول محرم باشم
با یاد تو مدام بارونیِ چشام
ای عشق من امام حسین حسین
با تو اخرتم خوبه عاقبتم
کردی تربیتم حسین حسین
وا میشه بازم راه کربلا
کافیِ بگی یا امام رضا
ای جانم حسین
خواب دیدم تو حرمت
مقبل با محتشمت
میخونم شعر غمت
یا ایها الرسول یا ایها الرسول
این بی سر حسین توست
زخمی تن حسین توست
بی لشکر حسین توست
یا ایها الرسول یا ایها الرسول
ای کشته گرسنه و تشنه
ابی عبدالله
حلقومتو سپردی به دشنه
ابی عبدالله
هر دفعه صدا زدی مادر
ابی عبدالله
خنجر زدن سیاهی لشکر
ابی عبدالله
سید مظلوم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
غرق خون قتلگاه
رو خاک و داد یه شاه
زهرا میکنه نگاه
زینب به سر زنان
میلرزه عرش بری
تنها و تشنه تری
با صورت روی زمین
زینب به سر زنان
ای ابروی عالم بالا
ابی عبدالله
ای کشته حسادت دنیا
چه غروب غم انگیزی روی نیزه اشک میریزی
بچه ها رو تنت افتادن شبیه برگای پاییزی
فریاد زدن تا که رو سینه نشست داد زدن
نگو برو بر میگردونه چرا تن تو رو
پرپر زدی نفس آخرو بی سر زدی
چه غروب غم انگیزی نداره زخم دلم مرحم
روم نمشیه که بگم داداش
بسته دستامو یه نا محرم
خیمت حسین سوخته با موی رقیت حسین
هی اومدن منو قربه الی اللهی زدن
با کعب نی میبرن ناموستو بزم می
چه غروب غم انگیزی میدونی تو بدترین حالم
بین تیر و نیزه و شمشیر دنبال تنت تو گودالم
با قلب خون دیدم انگشتو برید ساربون
انگشترت بود تو دستش سیلی زد به دخترت
غوغا شده روی حرمله به روم وا شده
مادرم نیست
تکیه گاه محکمی دور و برم نیست
سایه مو دیدم علی اکبرم نیست
سایه ی عباس بالا سرم نیست
علم افتاد
دستی بریدنش با پرچم افتاد
دیدی راه حرمله به حرم افتاد
تنت آخر روی خاکا درهم افتاد
گودال تنگ و کرد و غبار رو
گرمای تند و هرم هوارو
نمیبخشم نمیبخشم
اون چکمه پوش واون نیزه داره و
اون تیغ کند و اون ده سوار و
نمیبخشم نمیبخشم
زیر تیغی
به گلوت زدن عجب زخم عمیقی
لشگری گفت چه ضربه ی دقیقی
نه واست پیرهنی مونده نه عقیقی
دورت شلوغ بود کم شد صدامو
رفتم اسیری بازار شامو
نمیبخشم نمیبخشم
بستم چشامو تو ازدحام و
یا دست بسته بزم حرام و
نمیبخشم نمیبخشم
روی قبرم بنویسید که نوکر بودم
من غلامی به در خانه حیدر بودم
فخرم این است دویدم همه جا پشت سرش
در رکاب ولی الله چو قنبر بودم
بنویسید در این بزم مقرب بودم
چون مرید علی و حضرت مادر بودم
بنویسید جدایی و من و کرب و بلا
بنویسید که لب تشنه و مضطر بودم
من شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
چون مسلمان دو چشمان قلندر بودم
بنویسید رقیه بنویسید عطش
غرق تب از عطش روضه اصغر بودم
هر چه دارم همه از خوبی مادر دارم
او دعا کرد اگر نوکر اکبر بودم
از ازل ریزه خور سفره زینب بودم
روی قبرم بنویسید که نوکر بودم
ارسال نظر