English

دانلود گلچین مداحی زمینه محمدرضا طاهری شهادت حضرت رقیه

دانلود گلچین مداحی زمینه محمدرضا طاهری شهادت حضرت رقیه

ای وای یادگار دلبرم رفت

ای وای دختر برادرم رفت

قناری رو خاکا افتاده خدایا گل جدا افتاده

اونی که از نوا افتاده هم زبون ما بود

زده آتیش به قلب زینب بابا بابا میگفت زیر لب

با ناله ای که میزد هر شب روضه خونِ ما ها بود

ای رقیه جان خدا نگهدار

 

مُردم سر تا پا دیدم کبودی

ای کاش چندتاشونو گفته بودی

سه ساله پیر تر از زهرایی منمو غصه تنهایی

حالا که رفتی با بابایی عمه شد بیچاره

فدای قد و بالای تو شده کف دو تا پای تو

مثه گلوی بابای تو پاره پاره پاره

ای رقیه جان خدا نگهدار

 

حالا من چجوری ای عزیزم

امشب خاک رو صورتت بریزم

خجالتش برام میمونه میمونی گوشه ویرونه

کنار قبرت ای دردونه سر به زیره عمه

بابا بابا همش میخونید دلای ما رو میسوزوندی

آخر از اربعین جا موندی ای بمیره عمه

ای رقیه جان خدا نگهدار


تنهای تنها موندم بدون بابا موندم

افتادم از رو ناقه از قافله جا موندم

شب بود و تاریک ترسیدم و گرفته صدام

عمه کجایی دیگه نمیبینه این چشام

تو اون سیاهی یه دفعه بی هوا زد بابا

خواستم بلند شم پیچده بود به دستش موهام

بابا بابا بابا از تو چه پنهون چه دردی داشت که بی هوا زد

از تو چه پنهون با تازیونه بی حیا زد

از تو چه پنهون هر بار که من گفتم بابا زد

 

یواشکی بهت میگم خیلی اذیتم کردن

دستای من رو با زنجیر به عمه زینبم بستن

خیلی معطل شدیم پشت دروازه ها

ناموس عباس دیگه شده انگشت نما

خیلی خجالت کشیدم از بی معجری

از ما کنیز خواست کنیز دیگه یعنی چی بابا

بابا بابا بابا از تو چه پنهون چشم عمو رو دور دیدنو

از تو چه پنهون به گریه هام میخندیدنو

از تو چه پنهون منو با مو میکشیدنو

 

درد و دلامو میگم به تو خیلی گرسنمه بابا

سردم میشه شبا وقت خواب خرابه خیلی گرمه این روزا

قهرم من اصلا گذاشتی رفتی بی دخترت

دیدم خودم که گریه میکرد رو نیزه سرت

خیلی دلم سوخت میزد تا من میگفتم بابا

رو صورت من مونده رد انگشترت

بابا بابا بابا از تو چه پنهون شده پر از آبله پاهام

از تو چه پنهون نمیبینه دیگه چشام

از تو چه پنهون عمه میگه مثه زهرام


کنج خرابه دیدنیه روزگارم

سر روی خاکا میزارم

از همه جز عمه زینب گله دارم

دل خوش بودم به هر کسی تو دنیا جام گذاشت و رفت

بی مادر بودم و حالا بابا تنهام گذاشت و رفت

یک ماهه به دخترت سر نزدی بابا حسین

حالا هم که اومدی دیر اومدی بابا حسین

بابا جون بابا حسین

 

حرمله وقتی دختر تو که اسیره

زیر لگدهاش میگیره

داد میزنه پس چرا این نمیمیره

میخوابم تو خرابه ها اینجا خونه نمیشه که

مویی که لخته خون داره دیگه شونه نمیشه که

تا رفتی تو خیمه ها سوزوندنم بابا حسین

تو دشت و بیابونا کشوندنم بابا حسین

بابا جون بابا حسین

 

یادته بابا گفتی که خیلی عزیزی

اینو میگم اشک بریزی

عمه نجات داد نرفتم به کنیزی

تا دیدن شکل فاطمه ام با قصد کشت منو زدن

سیلی که راضیشون نکرد بدتر با مشت منو زدن

بعد از این بدون من نرو سفر بابا حسین

هرجا که میخوای بری منو ببر بابا حسین

بابا جون بابا حسین

بابا از دار دنیا تو و عمه م رو دارم

غصه هام یادم میره تا سر رو پات میذارم

از لطف مردم شهر این روزا خوب حالم

با دسته ی گل بابا اومدن استقبالم

کی گفته رقیه تو زدن خیالت راحت

کی گفته که شامیا بدن خیالت راحت

کی گفته با شلاق اومدن خیالت راحت

خوبِ خوبم

فقط یکم صورتم کبوده چیزی نشده

اصلاً رقیه خرابه نبوده چیزی نشده

از کربلا تا کوفه خیلی چیزا رو دیدم

اما توی شهر شام کمتر از گل نشنیدم

روزای دوری از تو سخت و سنگین بود اما

مثل من و بچه ها عمّه هم خوبه بابا

به ما و به عمه چی گذشت خیالت راحت

کی دیده سرت رو بین طشت خیالت راحت

زجر به خرابه برنگشت خیالت راحت

خوبِ خوبم

فقط شدم از زمونه خسته چیزی نشده

سه چار تا از دندونام شکسته چیزی نشده

دوریتو حس می کردم تو شبهای ویرونه

چشمام رنگ لبهاته از بس واسه ت گریونه

با اینکه پر از ناله م با اینکه غرق دردم

انقد این چند روزه با دخترها بازی کردم

کسی منو خارجی نخوند خیالت راحت

سرت روی نیزه ها نموند خیالت راحت

صبوری منو به تو رسوند خیالت راحت

خوب خوبم

منو با سیلی خرابه آوردن چیزی نشده

آدم بدا گوشواره هامو بردن چیزی نشده


السلام علیک یا مظلوم

السلام علیک یا عطشان

با همه سختی ها باز آقا

راه دادی نوکرت ممنونه

هم نوا میشم این شبها با

اون که این روضه رو میخونه

اِنَ جَدیَ الحُسَین قَتَلوهُ عَطشانا

طَرَحوهُ عُریانا سَحَقوهُ عُدوانا

منتقم خون حسین صاحب عزای کربلا

بیا که با تو این جهان رها شه از رنج و بلا

العجل یا منتقم

ای تمام سلاطین دست بوست

پس چرا تو خرابه است ناموست

تویی که از کنار سفره ات

رزق و روزیشو عالم خورده

چرا بچه ات گرسنه هر شب

توی ویرونه خوابش برده

دختر سه ساله ای که دیگه خیلی پیره

دست به دیوار میگیره دیگه داره میمیره

پایین نیزه سرت همش تو رو صدا میکرد

میگفت بابا کاش یه نفر سر منم جدا میکرد

یا حسین یا عطشان

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر