دانلود مداحی با صدای حسین طاهری
دلم آغوش گرم تو رو میخواد
خرابه سرده و دارم میلرزم
هوا سرده ولی عیبی نداره
من از تاریکیا خیلی میترسم
از اونی که سر تو رو رو نیزه بست بدم میاد
از اون که دندون تو رو با سنگ شکست بدم میاد
بابا بابا بابا حسین
یه شب جا موندم و اومد سراغم
همون مردی که با من خیلی بد بود
الهی که دلش آتیش بگیره
که دل سوزوندنو خیلی بلد بود
همش میگفت عموت کجاست حال تو رو نگاه کنه
بگو از علقمه بیاد دست بستت رو وا کنه
بابا بابا بابا حسین
یه جور میزد که انگاری گرفته
منو با مرد جنگی اشتباهی
یه چیزایی میگم عمه نفهمه
از اون شب میره چشم من سیاهی
از اونی که سر تو رو رو نیزه بست بدم میاد
از اون که دندون تو رو با سنگ شکست بدم میاد
حسین .....
عجز اگر آید به دیدارم جوابش میکنم
کاخ اگر کوه احد باشد خرابش میکنم
پرده های قصر افتاد از طنین ناله ام
کفر اگر در پرده باشد بی نقابش میکنم
مدح باب علم طاها گر چه اینجا باب نیست
در میان شامیان امروز بابش میکنم
یک رساله از کراماتم اگر در دست نیست
مینویسم بعد ها صد ها کتابش میکنم
مگه یادم میره موی منو میزدی شونه
مگه یادم میره توو بغلت بودم شبونه
مگه یادم میره موی بلندیو که داشتم
مگه یادم میره توو دنیا هیچی کم نداشتم
آه بابا
بابا یادت میاد گفتی باید هر شب ببوسیم
بابا یادت میاد از آرزوهای عروسیم
حالا بابا ببین موی سرم سوخته کجایی
حالا بابا ببین که چادرم سوخته کجایی
حالا بابا ببین رخت و لباس پاره دارم
حالا بابا ببین که گوش بی گوشواره دارم
آه بابا
مگه یادم میره زجر اومد و حرفای بد زد
مگه یادم میره اون شب بهم چندتا لگد زد
مگه یادم میره از من گرفت عروسکامو
مگه یادم میره توو تشت زر سر بابامو
آه بابا
چرا هیچکی نمی فهمه خراب جای دختر نیست
چشمای هیچکسی قد چشمای دختر تر نیست
خرابه خیلی بی رحمه میترسم از شب تارش
خلاصه آخرش تو خواب سرت میریزه دیوارش
خدا مرگم بده دورت بگردم من از مهمون پذیرایی نکردم
خدا مرگم بده رنگم پریده تو بابای منی سر بریده
خدا مرگم بده آروم ندارم سرت رو روی دامنم میذارم
یارالی بابا عزیز زهرا یارالی
بخواب امشب رو که فردا باید باهم بریم بازار
ببینن میخری واسم لباس روشن گل دار
بخواب امشب رو که فردا خودت دنیامو میسازی
منو بازی نداد هیچکی بریم تو کوچه ها بازی
خدا خیرت بده بابای خسته میشه نازم کنی دلم شکسته
خدا خیرت بده که خیلی مردی خوش اومدی ولی بوسم نکردی
خدا خیرت بده بمون کنارم که نگن دخترا بابا ندارم
یارالی بابا یارالی عزیز زهرا
نازنین یار! مرا باز ندیدی! باشد!
به گمانم که دل از من تو بریدی! باشد!
بود همواره امیدم که مرا میخواهی
من همانم که نشستم به امیدی، باشد!
بین بازار غلامان نظر انداخته ای
جنس مرغوب نبودم نخریدی؟ باشد!
دست عشاق گرفتی و حرم بردی... آه
طبق معمول ز من دست کشیدی، باشد!
مهربانی تو مال دگران است چرا
باز ای یار به دادم نرسیدی، باشد!
این همه زار زدم، داد زدم کرببلا
این حرم گفتن من را نشنیدی، باشد!
این دل تنگم غصه ها دارد
گوییا میل کربلا دارد
ارسال نظر