آدمهای قوی وقتشان را صرف این ۸ کار نمیکنند
زندگی دستورالعمل ندارد. به ما در بدو تولد هیچ راهنمایی برای مسیریابی در هزارتوی احساسات و درگیریهایی که در مسیر زندگیمان ایجاد میشود، داده نمیشود.
به گزارش خبرگزاری موج، قطعا ما قدری ریاضی ابتدایی، مقداری تاریخ یا شاید قدری علم برای توضیح جهان خارجمان یاد میگیریم. اما دنیای درونمان چه؟
ما تنها رها میشویم تا خودمان راه و مسیر زندگیمان را پیدا کنیم و در اقیانوس احساسات و چالشهای عاطفی حرکت میکنیم، گاهی زیر آب فرو میرویم و گاهی شنا میکنیم اما تلاش کنیم همیشه روی آب شناور بمانیم.
نکته: آدمهای به اصطلاح محکم، که قدرت عاطفی بالایی دارند، همانهایی هستند که به نظر میرسد خیلی نرم و آرام از میان موجهای عاطفی زندگی عبور میکنند و از اکثر طوفانهایی که ممکن است هر کدام از ما را غرق کند، بدون آشفتگی به سلامت بیرون میآیند.
راز این آدمها چیست؟ آیا از ابتدا با تابآوری بالایی به این جهان پا گذاشتهاند یا تابآوری را آموختهاند؟ حقیقت این است که تلفیقی از هر دو آنها را ساخته است. این آدمها عادتهایی را در طول زندگی شکل دادهاند و میدانند وقتشان را روی چه چیزهایی سرمایهگذاری کنند و از همه مهمتر میدانند روی چه چیزهایی نباید وقت بگذارند. در این مطلب ۸موردی که آدمهای قوی هرگز وقت صرفشان نمیکنند را مرور میکنیم.
۱. وقتشان را صرف خودتردیدی نمیکنند
آنها میدانند خودتردیدی وضعیت نامولد ذهن است و به ایستایی، بیتصمیمی و درکل نارضایتی از زندگی منجر میشود. این وضعیت میتواند بااستعدادترین و توانمندترین افراد را در تله بیتحرکی گیر بیندازد.
این افراد به جای آنکه در تله گفتارهای منفی با خودشان گیر بیفتند تلاش میکنند مهارت یاد بگیرند و اعتماد به نفس و خودباوریشان را تقویت کنند. آنها میدانند هر فردی نقاط ضعف و قوت دارد و انتخاب میکنند به جای تمرکز روی نقاط ضعفشان روی نقاط قوتشان تمرکز کنند.
آنها دستاوردهای گذشتهشان را به خودشان یادآوری میکنند و از آنها به مثابه یک دژ محکم برای روبهرو شدن با چالشهای تازه استفاده میکنند. آنها به جای آنکه با هر خطایی به توانمندیهایشان شک کنند، میدانند که خطا و اشتباه بخشی از فرایند رشد است.
۲. روی خطاهای گذشته قفل نمیکنند
آنها میدانند که قفل کردن و زندگی کردن روی خطاهای گذشته به پشیمانی، خودتنبیهی و احساساتی منجر میشود که در خدمت هیچ هدف سازندهای نیست.
میدانند گذشته را نمیشود تغییر داد. به جای آنکه وقت صرف «چه میشد اگرها...» کنند، انتخاب میکنند از گذشتهشان یاد بگیرند و رو به جلو حرکت کنند. خطاهای گذشته برای آنها درسهای ارزشمند و سنگبناهایی برای رشد و توسعه فردی است.
به جای آنکه با خطاهای گذشته خودشان را تنبیه کنند، یک ذهنیت مبتنی بر راهحلیابی را اتخاذ میکنند. آنها از خودشان میپرسند: «چه چیزی از این خطا یا موقعیت میتوانم یاد بگیرم؟ چطور میتوانم از این تجربه برای رشد و پیشرفتم استفاده کنم؟»
آنها بخشش را نیز تمرین میکنند. آنها میدانند هیچکس کامل نیست و خطا کردن بخشی جداییناپذیر از زندگی انسان است. آنها با پذیرش خطاهای گذشته، خودشان را از اسارت زنجیرهای پشیمانی رها میکنند و وقت و انرژیشان را در لحظه حال و فرصتهای پیشرو صرف میکنند.
۳. درامسازی نمیکنند
آدمهایی که به لحاظ عاطفی قوی و محکم هستند، فهمیدهاند زندگی آنقدر کوتاه است که نباید آن را برای بحثهای بیاهمیت و موضوعات ناچیز صرف کرد. آنها میدانند که درگیر شدن در روایتهای ناچیز غمانگیز فقط وقت باارزش آنها را میگیرد و انرژی عاطفی آنها را تخلیه میکند. این روایتها باعث میشود ذهن این افراد از آنچه حقیقتا اهمیت دارد منحرف و مانع از رشد آنها به سمت اهداف معنادار شود.
آنها از درگیریهای غیرضروری دور میمانند. ترجیح میدهند که تمرکزشان را روی راهحلها و گفتوگوهای سازنده بگذارند، به جای آنکه درگیر شایعه، غیبت و حرفهای بیاساس شوند.
آنها برای رویکردها و عقاید متفاوت نیز احترام قائلند. میفهمند که هر کسی حق دارد دیدگاه خودش را داشته باشد و مخالفت با افراد به خاطر دیدگاههای متفاوتشان هدر دادن وقت، بیاحترامی و خصومت تعبیر میشود.
۴. خودشان را با کسی مقایسه نمیکنند
آنها میدانند که سفر هر کسی در زندگی منحصربهفرد است و هر سفری چالشها و پیروزیهای منحصر به خودش را دارد. با مقایسه خودشان با دیگران فقط بهرهوری را از دست میدهند و خود-تردیدی و نارضایتی را در خودشان پرورش میدهند. پس به جای آن روی دستاوردهای شخصی تمرکز میکنند. آنها هر روز تلاش میکنند به نسخهای بهتر از خودشان تبدیل شوند، به جای آنکه تمرکزشان روی زندگی دیگران باشد و بخواهند به دستاوردهای دیگران دست پیدا کنند.
بدون اینکه احساس کنند از دیگران فرومایهتر هستند یا موفقیت دیگران تهدیدی علیه موجودیت آنهاست، از دیگران تعریف میکنند و موفقیت دیگران را تحسین میکنند. آنها میدانند موفقیتهای دیگران ارزش موفقیتها و دستاوردهای آنها را کم نمیکند.
۵. کارهای مهم را به تعویق نمیاندازند
ارزش وقت برای این افراد مشخص است؛ پس میدانند اگر کارها و وظایف مهم را به تعویق بیندازند، به استرس و از دست دادن فرصتهای بیشترشان در زندگی منجر میشود.
آنها میدانند که اهمالکاری قاتل خاموش رویاها است. این عادت بهرهوری را میکشد، اضطراب ایجاد میکند و روی عزت نفس آنها اثر میگذارد. درعوض با وظایفشان رو به رو میشوند، آنها را اولویتبندی و مدیریت میکنند. وظایف بزرگ را به قطعات کوچک قابل انجام تقسیمبندی میکنند و یکبهیک به همگی امور میرسند.
تعادل برایشان مهم است و میدانند بین کار و زندگی و تفریح باید تعادل برقرار کنند تا دچار فرسودگی نشوند.
۶. نمیگذارند ترس تصمیمات را برایشان دیکته کند
آدمهای محکم اجازه نمیدهند که ترس هدایتگر تصمیمها و انتخابهایشان در زندگی باشد. آنها میدانند ترس، که یک احساس طبیعی است، گاهی مانعی برای رشد و پیشرفت است. ترس باعث میشود فرد در منطقه امن و آسایش گیر بیفتد، خطرپذیری نکند و فرصتهای تازه را به آغوش نکشد.
به جای آنکه تسلیم ترس شوند، با ترس شاخ به شاخ میشوند. آنها به جای اینکه ترس را نشانه توقف بنگرند، آن را به مثابه نشانگری میبینند که به آنها میگوید وارد حوزهای شدهاند که اطلاعاتی دربارهاش ندارند. پس خودشان را از منطقه آسایش بیرون میکشند و خطر را اندازهگیری میکنند و از ترس به مثابه نیرویی انگیزهبخش و نه نیروی بازدارنده استقبال میکنند.
آنها شجاعت و تابآوری را تمرین میکنند زیرا میدانند شجاعت غیاب ترس نیست بلکه توانایی حرکت رو به جلو علیرغم وجود ترس است.
۷. از خودمراقبتی غفلت نمیکنند
آدمهای محکم میدانند که غفلت از خودمراقبتی دستورالعملی برای فرسودگی و خستگی مفرط است. آنها متوجه شدهاند که خود-مراقبتی کالایی تجملاتی و غیرضروری نیست. بلکه بنیانی است که آنها را قادر میسازد بهترینشان را در همه ابعاد زندگی ـ کار، روابط یا اهداف فردی ـ نشان دهند. به جای آنکه بدون استراحت و بیوقفه خودشان را جلو بکشند، اولویتشان را به مراقبت از خودشان اختصاص میدهند. خودمراقبتی شامل انجام فعالیتهای بدنی برای حفظ سلامتی، تمرینهای ذهنآگاهی برای برخورداری از سلامتی ذهنی و اشتغال به سرگرمی برای لذت بردن و استراحت کافی برای شارژ مجدد است.
۸. کینه به دل نمیگیرند
آدمهایی که به لحاظ عاطفی قوی هستند، میدانند کینه به دل گرفتن مثل آن است که باری سنگین را در حین حرکت رو به جلو روی دوش بگیرند. آنها تشخیص دادهاند که کینه نه تنها وقت و انرژیشان را صرف میکند بلکه زمینه را برای رشد منفیبافی فراهم میکند و روی آرامش فکری و سلامتی کلی آنها اثر منفی میگذارد.
آنها تلاش میکنند بخشیدن دیگران را بیاموزند. آنها درد را میشناسند ولی سعی میکنند درک کنند که با رها کردن درد درواقع به آزادی میرسند. بخشیدن دیگران نشانه ضعف آنها نیست بلکه شاهدی بر قدرت احساسی آنهاست.
ارسال نظر