هادی خانیکی در یادداشتی مطرح کرد
شبکههای مجازی آفریننده فرصتهای نو سیاسی هستند
هادی خانیکی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در یادداشتی به تبیین رابطه میان فضای مجازی و فعالیت احزاب سیاسی در این فضا پرداخت.
به گزارش خبرگزاری موج، متن این یادداشت به شرح زیر است:
برای کسانی که امروز در ایران به اندیشه سیاست ورزی اصلاحطلبانه رسیدهاند و قدم در راه فعالیتهای مدنی و حزبی گذاشتهاند رویارویی با پدیده «مجازی شدن سیاست» درنگها و پرسشهای گوناگونی پیش آورده است.
اینکه گسترش دامنه شبکههای اجتماعی و گروههای مجازی تا چه حد توانسته است و میتواند از ضعف تاریخی گفتوگو، ناپایداری نهادهای مدنی و شکنندگی کار حزبی در ایران بکاهد و جایگزینی برای تقویت بنیانهای جامعه مدنی باشد، جای تأمل جدی است.
برای بازاندیشی در این مسئله و مسائلی از ایندست نه میتوان در نگرانیهای برآمده از انگارههای قدیم و نه از سهولت و سرعت کنش در فضای مجازی سیاست ذوقزده شد. تجربههای جامعهشناسی سیاسی در ایران معاصر شماری از مسائل دیرپای تاریخی در برابر کنشگران حزبی قرار میدهد که غلبه «مشارکت ستیزی و رقابت گریزی» بر فرهنگ سیاسی و «ضعف نهادها و سازوکارهای حل اختلاف» از جمله عنوانهای کلی و مشترک آنهاست.
با پیروزی جنبش اصلاحات در خرداد ۱۳۷۶، ضرورت اهتمام به حل تاریخی ضعف جامعه مدنی از طریق پیشبرد «فرهنگ گفتوگو»، ایجاد نهادهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد و تقویت فعالیتهای حزبی نظرهمکنشگران فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و هم نهاد دولت را به خود جلب کرده و گامهای مثبت در این راه برداشته شد.
در این میان البته باید تأثیر گفتمان خاتمی که پیشاپیش سیاستها و راهبردهای عملی در حاکمیت و جامعه قرار داشت را بهطور خاص موردمطالعه قرارداد. به هر رو «سیاست ورزی اصلاحطلبانه» در این دوره از تاریخ تلاشهای پردامنه ملت ایران برجستگی و جانی تازه گرفت، هرچند با موانع و تنگناهایی چشمگیر پس از سال ۸۴ و بهویژه ۸۸ روبه رو شد. انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری در سال ۹۲ و مجلس دهم در سال ۹۴ برای اصلاحطلبان بهطور عام و کنشگران حزبی بهطور خاص دربردارنده تجربه نو و موفقی بود که در درون آن ظرفیتها، سازوکارها و نهادهای جدید شکل گرفت.
موضوعیت و محوریت نقش و گفتمان خاتمی و ایجاد هماهنگی و توازن میان آن و تشکلهای سیاسی موجود، تأسیس احزاب و نهادهای مدنی و صنفی نوین و پیدایش صورتبندیهای جدیدی از فعالیت اجتماعی و رسانهای در قالب شبکهها و گروههای مجازی ازجمله رهیافتها و دستاوردهای مهم اصلاحطلبانه در این دوره است.
در این چشمانداز حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در حد خود حامل تجربههای نسلی از کنشگرانی است که بهطور مستمر هم در «گفتمان انقلاب» وهم در «گفتمان اصلاحات» کوشیدهاند از تکاپو درراه دشوار آزادی و عدالت و دموکراسی بازنمانند و اندیشههای امام خمینی (ره) آرمانهای انقلاب و نظام را در مسیر اصلاحات و تحقق همه ظرفیتهای قانون اساسی پیش برند.
حزب اتحاد ملت ایران اسلامی با بهرهمندی از ریشههای دیرین اصلاحطلبی و تجربه حزبی خود را محصول این دوره نو از اصلاحطلبی و مقید به نیازها و الزامهای آن میدانند و بر این اساس لازم میداند که در بینش، روش، آموزش، اخلاق و مسئولیت مدنی و حزبی توجه اساسی به سازوارهها و ناسازوارههای کنش سیاسی در فضای واقعی و مجازی را یادآور شود.
فضای واقعی و مجازی فعالیت سیاسی را نباید در برابر هم و نه مستقل از هم قلمداد کرد این دوجهان متفاوت اما پیوسته به همدیگرند. از اینرو باید به تفاوت کنش حزبی در نهاد تشکیلات و فضای مجازی و رسانهای مستقل از آن وقوف داشت و به قواعد آن وفادار بود.
همانگونه که در سیاست عملی نقش و شأن کنشگر الزاماً همان نقش و شأن نظریهپرداز و فیلسوف نیست در فضای مجازی و شبکهای هم باید میان نقش کنشگر سیاسی اصلاحطلب و کنشگر رسانهای اصلاحطلب تفاوت قائل شد. شبکهها نه واحدهای مدنی و حزبی برای پیشبرد امر سیاسیاند و نه میتوانند همهجا بهعنوان جامعه واقعی نقشآفرینی کنند.
شبکههای مجازی آفریننده فرصتهای نو سیاسی هستند. جایی که در امتداد کنش مدنی قرار بگیرند. اما تبدیل به تهدیدهای جدید در سیاست میشوند، آنجا که سست کوشی مجازی را بهجای مسئولیتهای مشخص مدنی و سیاسی مینشانند.
سیاست اصلاحطلبانه میدان کنشگری مدنی و تلاش سنجیده برای پیشبرد گفتمان اصلاحات از طریق سازوکارهای عملی است. در اینگونه سیاست ورزی رسانه و شبکه در خدمت حزب و نهاد است، نه حزب و نهاد مقهور شبکه و رسانه.
در این فرایند کنش مقدم بر گفتار است. پیشبرد خردمندانه و جسورانه امر سیاسی میتواند و باید از ابزار خشم و امید نابجا پیش بیفتد. البته درک اقتضائات و ویژگیهای جدید سیاست ورزی اصلاحطلبانه در میدان گشودهای که شبکهها و رسانههای مجازی ساختهاند خیلی آسان هم نیست؛ راه منع و پرهیز از فرصتهای جدید پرخطرتر و نافرجامتر از قبول و حضور در آنها حتی در مقیاس کنونی است، اما باید به جد به مخاطرات اینگونه دو فضایی شدن کنش مدنی و سیاسی اندیشید.
گرایش فعالان سیاسی و حزبی به اینکه پیش از هرگونه کنش در فضای واقعی نخست در شبکهها و رسانهها بازنمایی و دیده شوند گرایشی است که عملاً بینش، رفتار، مسئولیت و اخلاق حزبی را آسیبپذیر میکند. سهولت کنشگری در فضای مجازی در قیاس با تلاش جمعی و تشکیلاتی در فضای واقعی تمایل به «تماشاگری سیاسی» را در برابر «عمل سیاسی» و «سست کوشی فضای مجازی» را در مقابل «سخت گوشی اصلاح گرانه» تقویت میکند. بروز این مسئله را باید جدی گرفت و بهتناسب دامنهها و ابعاد آن چارهها اندیشید و شیوههای جدید به کاربست.
ارسال نظر