نگاهی تحلیلی به اولین مناظره انتخابات ریاست جمهوری
دکتر محمودرضا امینی-
اولین مناظره تلویزیونی نشان داد کدام یک از کاندیدها به طور جدی حرف هایی برای گفتن دارند؛ همچنین نشان داد که واقعیت های سیاه و سفید در دید کاندیداها صرف نظر از موضوع بحث( اجتماعی) چیست.
از قبل پیش بینی می شد که اگر جدالی هم در این مناظره اتفاق می افتد، این جدال بین آقایان قالیباف و روحانی خواهد بود. اما قبل از آن که وارد توجه و ارزیابی جدال شویم، مناسب است کلیت رفتار و تسلط کاندیداها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
در این نوشته قصد ما بی احترامی و توهین به هیچ یک از کاندیدها نیست بلکه برداشت کارشناسانه می باشد که در معرض دیگران قرار میگیرد.
سید مصطفی هاشمیطبا: به نظر میرسد آقای هاشمی طبا اساسا به طور جدی آماده مانور تبلیغاتی و کنشگری سیاسی را ندارد. از طرفی شعار و پاسخ ها و نظرات وی تطبیقی با سوالات نداشت و گویا باری به هر جهت باید از کنار پاسخ ها عبور می کرد. این وضعیت نشان می داد که ضمن عدم اشراف به مسائل هیچگونه تلاش و تمرینی هم برای مناظره نداشت.
سید مصطفی آقامیرسلیم : ایشان در واقع یک تکنوکرات متعصب مذهبی و البته با اخلاق و دارای اطلاعات لازم است اما در عین حال بیش تر از طرح ادعا و چگونگی ادعاهای خود سعی نمود با سوالات محتوایی دیگران را به چالش بکشد، خصوصا سوالات ایشان به نحوی بود که فرصت مانور مثبت را برای آقایان قالیباف و رئیسی و چالش را برای روحانی ایجاد کند که به نظر می رسد تا حدودی در این رابطه موفق بود.
اسحاق جهانگیری: مشخص بود آقای جهانگیری به واقع به جهت کمک آمار و ارقامی و استنادی آقای روحانی به میدان مناظره آمده بود اما با طرح صریح این نکته( آمده ام تا مطالبات و دیدگاههای اصلاح طلبان را به نمایندگی آنها بیان کنم) عملا به دنبال گره زدن اصلاح طلبان به طیف اعتدال بود و این پرسش را ایجاد کرد و معلوم نمود که اساسا برای دولت و ملت طرحی ندارد و مسئله او اصلاح طلبان است.
حسن روحانی: رفتار قبل از مناظره ی دولت و روحانی نشان از دغدغههایشان داشت زیرا واقعیت این است که کارنامه ی آنها نه تنها قابل دفاع نیست بلکه پرسش ها و چالش ها را جوابگو نمی باشد؛ این وضعیت عملا در مناظره مشهود بود تا جایی که عصبانیت و اضطراب در گفتار و رفتار آقای روحانی و جهانگیری مشهود شد؛ در عین حال تاکتیک های هجومی آنها به دلیل دفاع متقابل مناسب به خودشان بازگشت نمود و در رابطه با آقای قالیباف که هجومی ترین تقابل را شروع نمود عملا نتوانست مقابله کند.
محمد باقر قالیباف: مشخص شد آقای قالیباف از چهار سال گذشته و در رقابت های قبل زخم های ناجوانمردانه ای را بر خود خس می کرد ( حمله گازانبری) از این رو با تسلط خود بر آمار و ارقام، مدارک و اسناد عملا به جنگ مناظره ای آقای روحانی و آقای جهانگیری رفت. به عبارتی توانست یک نفره، دو نفر دیگر را به انفعال در آورد و مدیریت صحنه ی مناظره را به نفع خود مصادره کند.
سید ابراهیم رئیسی: تلاش آقای رئیسی حضور در سطح بالا هم از دید اخلاق و رفتار و هم از نظر ارائه دیدگاه های خود برای دولتش بود اگرچه به طور ظریف کنایه و نقادی از دولت قبل را به کار برد. وی تلاش می کرد هیچ نقطهای را برای اشکال وارد کردن بینندگان و مردم و اعتراض آنان باقی نگذارد که در این رابطه موفق عمل نمود.
نتیجه:
۱_ به نظر می رسد مشخصا مباحث مناظره در دو کف ترازو و سه به سه هم پوشانی داشت بدین معنا که آقایان هاشمی طبا، جهانگیری و روحانی و در کفه دیگر ترازو آقایان میرسلیم، قالیباف و رئیسی قرار داشتند.
۲_ به نظر برخی نمک مناظره چالش آفرینی و مباحث جنجالی است که متمرکز در مباحث آقای قالیباف و روحانی و جهانگیری بود و ناگفته نماند این روش تا جایی که بداخلاقی نگردد موجب کسب آراء بیشتر شود.
۳_ به طور یقین در مناظره های آینده بیشتر شاهد چالش و کشمکش ها خواهیم بود و این بار آقایان روحانی و جهانگیری سعی می کنند حمله کننده ی اصلی باشند.
ناگفته نماند در این دوره نقش شبکه های اجتماعی و مجازی کمتر از صدا و سیما در تنویر افکار نخواهد بود.
ارسال نظر