وی افزود: جریان اصلاح طلب و اصولگرا دو جریان اصلی کشور هستند هر چند در طول سال‌های گذشته عناوین مختلفی داشته‌اند. در دوره اخیر انتخابات با وجود آنکه مردم گله‌مندی‌هایی از شرایط اقتصادی کشور داشتند اما بازهم با رای خود به آقای روحانی، دولت دوازدهم را در راستای دولت یازدهم تشکیل دادند. رای مردم به دولت روحانی دلایل مختلفی از جمله کارکرد جریان اصولگرا در این دوره دارد. در این دوره شاهد پراکندگی در مجموعه اصولگرایان بودیم و در اواخر کار انتخابات جبهه مردمی نیروهای انقلاب تشکیل شد و تلاش کرد هماهنگی در میان نیروهای اصولگرا ایجاد کند. هر چند تلاش‌های آنها با توجه به زمان کم بد نبود اما بازهم آنها نتوانستند توفیقی حاصل کنند.

این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه نیروهایی که حرکات جمنا را آغاز کردند افراد شناخته شده‌ای بودند که در متن انقلاب قرار داشتند، تصریح کرد: ولی آنها جایگاه محوری در جریان اصولگرا را نداشتند و معتمد همه نیروهای اصولگرا نبودند. از سویی همزمان با فعالیت جمنا، ذهنیت‌هایی در جریان اصولگرا در مورد دخالت افراد و جریان‌های مختلف در جمنا شکل گرفته که جریان رقیب نیز به این ذهنیت‌ها دامن زد تا حرکت ناتمام مانده و اجماع انجام نشود.

سبحانی نیا همچنین با اشاره به اینکه به جمع بندی جمنا در مورد کاندیدای نهایی در انتخابات ریاست جمهوری هم نقد وارد است، خاطر نشان کرد: اگر این جمع بندی بر اساس واقعیات، آرا و نظرسنجی‌ها و وضعیت انتخابات و گرایش مردم انجام می گرفت شاید نتیجه انتخابات متفاوت می شود.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا موتلفه با جمنا همراه نشد، گفت: ادعای کلی موتلفه همراهی با جمنا بود. اما در درون خود حزب موتلفه جریانی مایل به فعالیت جدا از جمنا بود. شاید آنها  می‌خواستند وزن کشی داشته باشند. میرسلیم نامزد موتلفه در انتخابات نیز به صورت کلی نگاه مثبتی نسبت به همفکران خود در جریان اصولگرا در دوره انتخابات داشت اما منتقد برخی نیروها بود و با وجود اینکه تصمیم کلی موتلفه همراهی با جمنا بود اما میرسلیم راه خود را تا پایان ادامه داد. در روزهای آخر انتخابات با حضور میرسلیم در مشهد همراه با رئیسی اینگونه تصور شد که میرسلیم قصد کناره‌گیری دارد اما او تا پایان ماند و موتلفه هم نتوانست تصمیم کلی خود را عملی کند.

این فعال سیاسی تاکید کرد: تا زمانی که روحیه سهم‌خواهی و منیت در درون یک مجموعه وجود داشته باشد، اگر آنها به ظاهر هم در کنار یکدیگر باشند اما موقع تصمیم گیری نتیجه متفاوت می‌شود. جریان اصولگرا باید دنبال آسیب شناسی خود باشد و اگر مدعی حرکت ولایی در کشور است باید از تنگ‌نظری‌ها، منیت‌ها و قوم‌گرایی ها فاصله گرفته و مسائل کلی انقلاب را دنبال کند.

وی همچنین اظهار کرد: جریان اصولگرا به کار منسجم تری نیاز دارد. گروه‌های زیادی در جریان اصولگرا وجود دارد که تنها اسمی از آنها وجود دارد و دارای پشتوانه مردمی نیستند. شورای مرکزی این تشکل‌ها از نسل امروز انقلاب فاصله گرفته که باید این فاصله برطرف شود. از سویی باید این تشکل‌ها به فکر بازسازی خود بوده و دنبال نوگرایی و استفاده از نیروهای جوان در درون مجموعه‌های خود باشند.

سبحانی نیا در ارزیابی از فعالیت جریان اصلاح طلب نیز خاطر نشان کرد: این جریان نیز دچار آسیب‌های مشابهی است. مثلا در میان آنها گروه‌های اسمی زیادی وجود داردکه پشتوانه جمعی و پایگاه اجتماعی ندارد. از سویی وقتی که یک فضای دو  قطبی ایجاد می‌شود، گروه‌هایی پیدا می‌شوند که نه به اصلاح طلبان اعتقاد دارند و نه به اصولگرایان. اما براساس منافع خود اصلاح طلبان را ترجیح می دهند. اصلاح طلبان هم از این موضوع اطلاع دارند اما چون موفقیت مقطعی به دست می‌آورند، با این گروه‌ها همراهی می کنند درحالیکه در نهایت این گروه‌ها اصلاح طلبان را زمین می‌زنند.

این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در پایان با اشاره به اینکه جریان اصلاح طلب هم به بازسازی محتوایی و تشکیلاتی و انطباق بیشتر با اصول انقلاب و استفاده از نیروهای جوان نیاز دارد، گفت: هر دو جریان باید گروه‌های افراطی را از خود طرد کنند و با آسیب شناسی و رفع نواقص خود دنبال تحقق آرمان های انقلاب در درون جریان خود باشند.