سخنگوی فراکسیون روحانیت مجلس:
مردم همواره تناقض در گفتار و رفتار اصلاح طلبان را دیده اند
سخنگوی فراکسیون روحانیت در مجلس شورای اسلامی گفت: تناقض و دوگانگی در رفتار و گفتار اصلاح طلبان موضوع تازه ای نیست و هرگاه آنها مسوولیت را بر عهده گرفتند، مردم شاهد این تناقض بودند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج، حجت الاسلام نصرالله پژمان فر نماینده مردم مشهد در خانه ملت و سخنگوی فراکسیون روحانیت از این خبرگزاری بازدید کرد.
در حاشیه بازدید فوق، حجت الاسلام پژمان فر به پرسش های خبرنگار موج پاسخ داد که بخش نخست این مصاحبه را با هم می خوانیم:
در آستانه سالگرد چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم و حال نیاز است این پرسش مطرح شود که آیا حوزه های علمیه و علمای دینی طی این مدت در پردازش و بروزرسانی گفتمان انقلاب اسلامی موفق عمل کرده اند؟
برای پرداختن به این موضوع باید مولفه های مختلفی را مورد توجه قرار دهیم. نخستین موضوع شرایط حوزه های علمیه و علما است و اینکه آیا فضا برای تغییرات پس از انقلاب اسلامی فراهم بود و یا خیر.
پیش از انقلاب انتظارات حداقلی از حوزه های علمیه و علما وجود داشت. به عنوان نمونه علمای دینی ما مسوول بودند تا نیاز بخشی از مردم را که در خصوص مسائل اخلاقی و فقهی و دینی مراجعه می کردند را پاسخ دهند. در آن دوره علما و حوزه های علمیه ما مسوولیت پاسخگویی به همه نیازهای جامعه را نداشتند و اساسا نیازهای جامعه نیز به اندازه امروز گسترده نبود.
انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید، با توجه به اینکه محور بسیاری از حرکت ها در جمهوری اسلامی روحانیت بود، انتظارات بسیار گسترده ای از حوزه ها و علمای دینی ایجاد کرد و روحانیت هم باید هم از لحاظ کمی افزایش پیدا می کرد و هم از لحاظ کیفیت باید رونق می یافت.
به عبارتی روحانیت باید در حوزه های مختلف از دستگاه قضایی، دانشگاه ها گرفته تا خانه های عالم در روستا حضور پیدا می کردند و به نیازهای مردم جواب می دادند.
طبیعی است خیلی ها در این عرصه حضور یافته و به دلیل حجم زیاد کارهای بر زمین مانده، نیاز به حضور روحانیت در حوزه های مختلف، طبیعی بود. بنابراین افرادی در این عرصه حضور یافتند که شاید اطلاعات و دانش کافی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه و انجام وظائف یک روحانی کامل را نداشتند.
اتفاق دیگری نیز که رخ داد این بود که پایگاه روحانیت از مسجد و حسینه ها به مراکز دیگر گسترش یافت. پیش از انقلاب حتی مجتهدین ما به مساجد می رفتند و با مردم ارتباط می گرفتند، اما با گسترش مساجد و مراکز مذهبی، گاهی اوقات طلبه های مبتدی در این اماکن حضور یافته که خیلی سطح علمی بالایی نداشتند و نمی توانستند به طور کامل جوابگوی پرسش های مردم باشند.
لذا اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم، باید گفتم که در مجموع روحانیت طی چهل سال اخیر خوب عمل کرده است. زیرا توانست پا به پای توسعه انتظارات مردم، یک سری از مسائل را جواب دهد.
اما آیا انتظارات از حوزه ها و علمای دینی به طور کامل برآورده شده است؟ پاسخ این پرسش منفی است. اشکالاتی را در بعضی از عملکرد روحانیت دیده می شود که نمی توان انکار کرد.
اما باید قبول کرد که در بسیاری از حوزه ها هنوز روحانیت پیشتاز است. در دفاع مقدس پیشتاز بوده و پس از آن دوران نیز همان پیشتازی را حفظ کرده است.
البته روحانیت باید خود را با توجه به افزایش، گستردگی و پراکندی انتظارات جامعه به روزرسانی کند تا بتواند پرچم داری در مسیر انقلاب را حفظ کند.
آیا حوزه های علمیه از نظر تئوری پردازی و سپس هدایت صحیح افکار عمومی در مسیر انقلاب اسلامی و به ویژه هدایت احزاب سیاسی موفق عمل کرده و یا به طور کلی احزاب سیاسی و سیاستمداران ما رها شده اند؟
روحانیت یک جریان سیاسی و صنفی نیست. بلکه یکی از مهمترین گروه های مرجع اجتماعی است. لذا نباید خود را جزیی از جریانات سیاسی ببیند، بلکه روحانیت باید بالاتر از همه اینها باشد تا همه مجموعه ها بتوانند از برکات آن استفاده کنند.
پس چرا تا سال ها دو حزب سیاسی فعال در کشور داشتیم به نام جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز که هر دو از همین گروه بودند و دیگر احزاب نقش چندانی در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های کلان کشور نداشتند؟
پس از انقلاب روحانیت برای انجام وظائف و برآورد کردن نیازهای جامعه ناگزیر به ورود به عرصه مدیریتی شد و با توجه به شرایط حاکم بر کشور پس از انقلاب اسلامی، به ویژه دوران دفاع مقدس و مشکلات ناشی از آن، این امر در آن دوره ضروری و انکارناپذیر بود.
اما اینکه بگوییم جریان های سیاسی باید بر محور روحانیت شکل بگیرند، یا اینکه روحانیت نقش خود به عنوان هدایتگر جامعه را که یکی از از گروه های مرجع اجتماعی است، تا این حد کاهش دهد، موضوع دیگری است.
اتفاقا در آن دوران شاهد اختلافات سیاسی بسیاری در کشور بودیم که بخشی از آن طبیعی بود. البته اختلافات سیاسی تنها مربوط به روحانیت نبود. در جامعه ما بعد از انقلاب یک سری نگاه رادیکال داشته و یک سری نیز گرایش های خاصی داشتند . پس این اختلاف نظر در میان روحانیت هم طبیعی است.
اینکه چرا این اختلاف نظر ایجاد شد، دلایلی دارد. از قبل از انقلاب یک گروه از علما فعالیت می کردند و بعد از انقلاب تحت عنوان جامعه روحانیت مبارز ساختار فعالیت سیاسی خود را ساماندهی کردند. از دل آن یک گروه اختلاف نظر داشتند و بعدها مجمع روحانیون مبارز را تشکیل دادند.
فعالیت حزبی این دو گروه مورد تایید است، اما اینکه بگوییم باید منشا تمام اتفاقات سیاسی و محور تقسیم بندی های سیاسی با روحانیت باشد را قبول ندارم و این موضوع در جامعه نیز خیلی قابل پذیرش نیست.
با توجه به نحوه فعالیت احزاب سیاسی کشور چنین به نظر می رسد که اصلاح طلبان توان اداره کشور را ندارد و در مقابل اصولگرایان نیز زبان گفتگو با مردم را به خوبی نمی دانند. آیا با این تحلیل موافق هستید؟
صفر یا صدی دیدن مسائل را در هیچ حوزه ای قبول ندارم. اینکه بگوییم اصلاح طلبان اصلا موفقیتی نداشتند و اصولگراها نیز در عمل به طور کامل موفق بودند و فقط زبان گفتمان آنها ضعیف بود، را قبول ندارم.
آنچه که ما داریم می بینیم این است که جریان اصلاحات نتوانست با توجه به خواسته هایی که گفتمان انقلاب دارد مسیر خودش را در این گفتمان حفظ کند.
به عبارتی ما شعارهایی را در ابتدای انقلاب مطرح کردیم. این نوع شعارها احتیاج داشت که مدل عملیاتی آن نیز در جامعه اجرا شود. مثلا در موضوع عدالت که یکی از شعارهای انقلاب بود، اصلاح طلبان نتوانستند در عمل یک مدلی از اجرای عدالت را در دولت خود ارائه و اجرا کنند.
لذا در دولت آقای هاهشمی بیشترین تبعیض ها شکل می گیرد. پول داشتن تبدیل به ارزش می شود. هر کسی پول بیشتری داشت، خدمات بیشتری می گرفت. دانشگاه بهتری می رفت. مثلا می گفتند می شود سربازی را با پول خرید. مدارس غیر انتفاعی در این دوره شکل می گیرد. بچه من پول دارد، حتی اگر تخلف کرده و حکم آن زندان است، در این دوره تبدیل به خرید نقدی حکم زندان شد.
این یک جریانی بود که در شعارهایش گفتند عدالت، اما در عمل مدل اجرایی را پیاده کردند که منطبق بر شعارها نبود.
به همین دلیل جامعه با یک نوع تضاد و دوگانگی در شعار و عمل اصلاح طلبان مواجه شد. لذا می بینید بعد از مدتی که شعارهای قشنگ و حرف های زیبایی زدند، جامعه از اینها فاصله می گیرد.
آقای روحانی نیز حرف های خوبی زد و ذهن مردم را مشغول به خودش کرد. اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟
مثلا گفتند که کشور را از مشکلات عبور داده و شرایط مردم را بهبود می بخشیم. اما امروز شرایط مردم بهتر نشد. سفره مردم به شدت کوچک تر شده است و شرایط مردم به شدت نسبت به گذشته بدتر شده و قدرت خرید کاهش پیدا کرده است.
تناقض بین گفتار و رفتار اصلاح طلبان به شدت دیده می شود و در عمل با این رفتارها موجب شدند در دوره مسوولیت اصلاح طلبان، با ریزش فراوانی روبه رو باشیم.
ارسال نظر