خاطراتی چند از احمد فضائلی
به بهانه در گذشت احمد فضائلی، معاون پژوهشی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی مجموعه خاطراتی از این شخصیت علمی و انقلابی منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری موج، احمد فضائلی، معاون پژوهشی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و رییس سابق دانشگاه امام حسین (ع) ۲۹ دی ۹۷ بر اثر ایست قلبی درگذشت.
به همین بهانه مجموعه خاطراتی از این شخصیت علمی و انقلابی را جمع آوری کرده که در زیر می توانید آنها را بخوانید:
فعالیت های فرهنگی احمد و یحیی
احمد فضائلی فرزند مرحوم حجّت الاسلام حبیب ا... فضائلی؛ از مشاهیر بزرگ هنر خطاّطی ایران، در سال ۱۳۳۳ چشم به جهان گشود.
وی پس از سپری کردن تحصیلات متوسّطه، تحصیلات مقطع کارشناسی را در سال ۵۴، در رشته ی زمین شناسی به اتمام رساند.
از سال ۵۴ تا ۵۶، به همراه آقای سیّد یحیی صفوی، خدمت نظام وظیفه را در تیپ ویژه ۵۵ هوابرد شیراز طی کرد. احمد و یحیی؛ که برای نخستین بار در پادگان علناً به اقامه ی نماز پرداخته بودند؛ منزل سازمانی خود در پادگان مرکز پیاده شیراز را به مکان جلسه ی عقیدتی معارف اسلام تبدیل کردند و پس از تحت کنترل قرار گرفتن منزل، مشترکاً با سیّد یحیی؛ اتاقی را در خانه ای در زیر گذر بازارچه قدیمی شیراز اجاره نموده، کانون روشنگری را به آنجا منتقل کردند. این تلاش، احمد و یحیی را قانع نساخت و بدون واهمه از رکن دوّم و ساواک، دامنه ی فعالیّت خود را به مسجد حضرت امام جعفر صادق(ع)؛ در خیابان اصلاح نژاد کشانده، برای نوجوانان و جوانان مسجد، جلسات آموزش و تفسیر قرآن دائر کردند. فعّالیت در این مسجد به آشنائی با آقای سیفی؛ مدیر یکی از دبیرستان های شیراز و دائر شدن یک روز در هفته ی کلاس دینی و تفسیر سوره های جزء سی ام در دبیرستان ایشان منجر شد. تداوم تلاش مخلصانه احمد و یحیی، آشنائی با آقای سیف؛ فروشنده ی لوازم مهندسی و در نتیجه؛ گسترش فعّالیت های روشنگرانه ی آنان در روستاهای اطراف شیراز را در پی داشت. احمد و یحیی؛ بعد از ظهر پنجشنبه ها پادگان را ترک کرده، با خودرو ژیانی که مشترکاً خریده بودند، راهی روستاهای بَرم، دَلک و کُشنه کان می شدند و مرخّصی خود تا عصر جمعه را با توزیع کتاب، برپا نمودن کلاس آموزش قرآن و احکام رساله ی امام خمینی و اقامه ی نماز جماعت برای روستائیان سپری می کردند. بعضی از پنجشنبه ها، به وسیله خودرو اشتراکی ژیان؛ که آن را « شیر» نامیده بودند، عازم نورآباد شیراز شده، به دیدار آیت ا... مدنی می رفتند و از دریای علم و اخلاق و برخورد گرم ایشان بهره مند می شدند و در ماه محرّم و صفر نیز از حضور در جلسات و برگرفتن توشه از درس و توصیه های اخلاقی آیت ا.. دستغیب، دریغ نمی کردند.
از سفر به سوریه تا نوفل لوشاتو
احمد و سیّد یحیی؛ در سال ۵۶، با پایان یافتن دوران خدمت سربازی، مواهب اشتغال و تشکیل زندگی را رهاکرده، آگاهانه و با عزمی راسخ برای فراگیری عمیق اصول و مبانی نظری اسلام و آمادگی برای پیمودن راه سخت و خطرناک و طولانی نهضت اسلامی امام خمینی، عازم شهر مقدّس قم شده، به اتّفاق نگارنده در منزل اجاری کوچکی در محلّه ی مستضعف نشین امامزاده ابراهیم، به صورت زندگی مخفی سکونت یافتند.
احمد و سیّد یحیی علاوه بر آموختن ادبیّات عرب، در دروس تفسیر قرآن، تبیین خلقت انسان و رد تئوری داروین و نیز درس اخلاق آیت ا... مشکینی، درس پنجشنبه های استاد مطهّری، درس آیت ا... محمّد آل اسحق پیرامون معارف دینی، روانشناسی و جامعه شناسی، کلاس خصوصی چند نفره ی آیت ا.. علی آل اسحق، در مورد ولایت فقیه و ساختارهای تشکیلاتی و مدیریّت حکومت اسلامی و نیز جلسه ی زیر زمینی تفسیر نهج البلاغه و احادیث و روایات معصومین علیهم السلام، شرکت می کردند.
احمد و سیّد یحیی، با اعتقاد به لزوم مهیّا شدن برای مبارزه مسلّحانه، پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی، به شرکت در تظاهرات مردمی بسیار اهتمام می ورزیدند و علیرغم اجتناب از تجمّل، خوش تیپ و شیک پوش بوده، در حالی که پوتین به پا کرده و کت و شلوار اتوکشیده و مرتّب می پوشیدند؛ هر شب پس از نماز جماعت مغرب و عشا در یکی از مساجد منطقه مستضعف نشین امامزاده ابراهیم، نیروگاه و چهارمردان قم، نمازگزاران را به شرکت در تظاهرات همسو با نهضت اسلامی فرا می خواندند.
هنوز هم طنین شعار احمد؛ « حَسبی َربّی جَلّ الله، مافی قَلبی غَیرَالله » در گوش می پیچد.
احمد درسال ۵۷ به دوست همرزمش سیّد یحیی صفوی که پس از مجروح شدن در حماسه ۲۹ بهمن ۵۶ تبریز و حاد تر شدن شرایط مبارزه، مدّتی مخفی و سپس عازم سوریه شده بود، ملحق گردید و پس از فراگیری آموزش های چریکی در یک اردوگاه فلسطینی اطراف سوریه، عازم لبنان گشتند و بعد از بازدید از منطقه فالانژها و خطوط جبهه نیروهای مسلمان لبنانی، به سمت صور و صیدا حرکت کرده، در جبهه نبطیّه مستقرّ و به یک واحد فلسطینی سازمان الفتح معرّفی و در خط مقدّم جنگ با اسرائیل، در واحد خمپاره انداز ۸۱ میلیمتری مشغول خدمت شدند.
با اوجگیری نهضت اسلامی و هجرت حضرت امام خمینی به فرانسه، احمد و سیّد یحیی ( سیّد رحیم ) از مبارزان فلسطینی خداحافظی کرده، از لبنان به سوریه بازگشتند و از آنجا عازم فرانسه و از فرودگاه اورلی پاریس، توسّط آقای حیدری ( مهندس غرضی) به نوفل لوشاتو؛ محل اقامت امام خمینی منتقل شدند.
دستگیری در بلغارستان
احمد و سیّد رحیم؛ پس از یک ماه اقامت در نوفل لوشاتو، در پی دستور حضرت امام خمینی مبنی بر عزیمت دانشجویان به ایران برای همگامی با مبارزات مردم، مهیّای بازگشت به وطن شدند.
احمد و سیّد رحیم؛ با پول قابل توجّهی که از اصفهان فرستاده بودند، یک خودرو پژو از فرانسه و یک خودرو بنز و مقداری بیسیم برد متوسّط از آلمان خریداری کرده، از طریق اتریش وارد بلغارستان شدند. در بازرسی پلیس بلغار بیسیم ها کشف و احمد و رحیم بازداشت شدند. امّا با پرداخت پول زیادی به یک وکیل توانستند پلیس بلغاری را فریب دهند که بیسیم ها ابزار تخصّصی تحقیقات زمین شناسی است. آنها پس از آزادی، برای ورود به سوریه به سمت ترکیه حرکت کردند که در جاده انطاکیه تصادف شدیدی برای احمد رخ داد و نجات او از این حادثه شبیه یک معجزه بود. احمد به بیمارستان و پس از بهبود نسبی به زندان منتقل شد.
آقای مهندس حیدری( مهندس غرضی) دو نفر از دوستان همسو را با مبلغی پول برای پیگیری مسائل قضائی از فرانسه راهی ترکیه نمود و سیّد رحیم صفوی پس از یکماه با خودرو پژو عازم سوریه شد و پس از جا سازی مقداری سلاح و مهمات در خودرو و وسائل همراه، به اتفاق حمید باکری ( برادر مهدی باکری) از طریق ترکیه به طرف مرز بازرگان حرکت کرده، با امداد و لطف خداوند به سلامت از مرز بازرگان عبور کردند و بدون هیچ پیشامدی وارد ایران شدند.
_ حمید باکری در سه راهی شهرستان خوی از سید رحیم جدا شد و به طرف ارومیه حرکت کرد.
_ سید رحیم نیز از طریق مرند، تهران به سمت اصفهان حرکت کرد و در آذر ماه، پس از پنج روز ( به دلیل کمبود بنزین به علت اعتصاب کارکنان نفت)، به زحمت و در شرایط حکومت نظامی اصفهان، وارد شهر شد و در مکانی مخفی ورود خود به اصفهان را مخفیانه به برادران همرزمش اعلام کرد.
حضور در صحنه های حساس انقلاب
... آقای حیدری(مهندس غرضی) دونفر از دوستان خود را با مبلغی پول برای پیگیری مسائل قضائی پرونده، از فرانسه راهی ترکیه نمود و سیّد رحیم صفوی پس از یکماه با خودرو پژو عازم سوریه شد و پس از جاسازی مقادیری سلاح و مهمّات در خودرو و وسائل همراه، به اتّفاق برادر حمید باکری ( برادر مهندس مهدی باکری) از طریق ترکیه به طرف مرز بازرگان حرکت نموده، با لطف خداوند به سلامت از مرز بازرگان عبور کردند و بدون پیشامدی وارد ایران شدند. سیّد رحیم در آذرماه، در وضعیّت حکومت نظامی وارد اصفهان شد و مخفیانه ورود خود را به برادران و دوستان همرزمش اعلام کرد.
دو نفر از فرستادگان آقای مهندس غرضی، با کمک دوستانی که در ترکیه داشتند؛ پیگیری امور پرونده تصادف را به عهده گرفتند. یکی از اتباع ترکیه، در تصادف کشته شده بود و علاوه بر دیه وی، وکیل و قاضی دادگاه ترکیه پول کلانی را برای آزادی احمد طلب کرده بودند که با پرداخت پول و رفع موانع، پس از مدّتی احمد نیز به وطن بازگشت.
احمد در صحنه های حساس انقلاب اسلامی حضور یافته، همدوش همرزمش سیّد رحیم صفوی در تقویت سپاه اصفهان مشارکت ورزید و از سال ۵۸ تا ۶۰ در مرکز آموزش ۱۵خرداد سپاه اصفهان و از سال ۶۰ تا ۶۳ در مرکز آموزش غدیر به فعّالیت پرداخت.
احمد از سال ۶۳ تا سال ۶۸ در مجتمع آموزش تخصّصی خاتم الانبیاء (ص) سپاه در راه اندازی و مدیریت مراکز آموزش تخصّصی تلاش کرد و در شورای مرکزی سپاه در تهران مسئولیت آموزش نظامی سپاه، و از سال ۶۸ تا۷۱ جانشینی آموزش ستادکل نیروهای مسلّح را به عهده داشت و از سال ۷۱ به عضویت هیئت علمی دانشگاه امام حسین ع در آمد و همزمان با کار در ستاد مشترک و تدریس در دانشگاه، در رشته مدیریت آموزش، تحصیلات تکمیلی اش را تداوم بخشید و از سال ۷۲ تا ۷۶ در استرالیا در رشته مدیریت آموزش در دانشگاه وسترون سیدنی به تحصیل پرداخت و در سال ۷۷ به مشاورت ریاست دانشگاه امام حسین ع، و از سال ۷۸ به جانشینی ریاست دانشگاه امام حسین ع و از سال ۷۹ تا ۸۴ به ریاست دانشگاه امام حسین (ع) منصوب شد.
احمد از سال ۸۵ تا ۹۰ به سمت رئیس دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی منصوب شد و از سال ۹۰ تا ۹۴ در معاونت پژوهشی دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی مشغول فعالیت بود و تا زمان وداع با دار فانی، در دانشگاه امام حسین (ع) به تدریس اشتغال داشت. روحش شاد و یادش گرامی باد.
ارسال نظر