مهمترین چالشهای امنیتی و سیاسی جهان در سال ۲۰۱۷
کارشناس مسائل استراتژیک بسیاری از تحرکات آمریکا و اروپا در سال ۲۰۱۷ را ناشی از افول اقتصادی آن ها و تلاش برای جبران آن از طریق توسعه طلبی دانست.
محمودرضا امینی- خبرگزاری موج؛ در سال 2017 بهطورکلی با چهار مسئله و روند مهم روبهرو بودهایم؛ اولاً افول اقتصادی کشورهای اروپایی و غربی (ازجمله فرانسه و آمریکا)، ثانیاً سیاستهای توسعهطلبانهای آنها به دلیل افول اقتصادی و ثالثاً تشدید اسلام هراسی در جهان و آخرین مورد هم تلاش برای تغییر ژئوپلیتیکی برخی نقاط جهان مانند کاتالونیا و اقلیم کردستان عراق. به نظر میرسد برای تحلیل دقیقتر پدیدههای سیاسی باید این مفاهیم را در نظر بگیریم و بهطور کلانتری به حوادث مختلف بنگریم.
ریشه بیشتر این مسائل، عامل اقتصادی و سپس توسعهطلبی برخاسته از آن است. از هنگام تغییر دولت در واشنگتن رویکردهای این کشور به مسائل و پدیدههای مختلف نیز دگرگون شد.
پیروزی حیرتانگیز ترامپ، البته برآیند همان افت اقتصادی و کاهش اعتبار آمریکا در جهان بود. ترامپ از آغاز دولت خود برای ترمیم اقتصاد این کشور و سرازیر کردن منابع مالی بیشتر به آن راهبردهایی را در پیش گرفت.
افول اقتصادی آمریکا و اروپا
نیازی به گفتن ندارد که یکی از مهمترین منابع پولساز برای ایالاتمتحده آمریکا، فروش تسلیحات است. افزودنی است که فروش هرچه بیشتر تسلیحات نیز نیازمند ایجاد زمینههایی است که بازیگران مختلف درنتیجه آن احساس ناامنی کنند و بخواهند تسلیحات بیشتری خریداری کنند.
دو منطقه خاورمیانه و شرق آسیا به دلیل پتانسیل بالای ناامنی به نقاط اصلی سیاست ورزی آمریکاییها از این حیث بدل شده و به بحرانها در کشورهای سوریه، یمن و عراق و از سوی دیگر شبهجزیره کره دامن زده شد.
بااینحال به دلیل حساسیتهای افکار عمومی این کشور، سیاستهایی که ترامپ انتخاب کرده و به اجرا درآورده، باعث افت شدید محبوبیت رئیسجمهور آمریکا شده است. تا جایی که برخی نظرسنجیها نشان میدهد ترامپ در عدم مقبولیت چندین رکورد دستنیافتنی را به خود اختصاص داده است.
اما باید این واقعیت را نیز به تحلیل اضافه کنیم که راهبردهای ترمیمی آمریکا در بیرون از این کشور ازجمله اروپا نیز تأثیرگذار واقع شد. تلاش ترامپ برای بازگرداندن منابع مالی به اقتصاد آمریکا و پویاسازی آن، به بهای کاهش ورود منابع به اقتصادهای اروپایی تمام میشد و لذا این سیاست برای اروپاییها مخرب بود.
درواقع مشکلات اقتصادی اروپا که از سالهای قبل به وجود آمده بود با این سیاست ترامپ تشدید میشد. درنتیجه این تغییر رویه در آمریکا، اروپاییها نیز ناچار شدند به سیاستهای مشابهی برای جبران روی بیاورند.
ازجمله برخی کشورهای اروپایی فروش تسلیحات به عربستان و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس را افزایش دادند.
سیاست دیگر آمریکا و اروپاییها تحتفشار گذاشتن برخی کشورها بهطور ویژه بود که ازجمله آن میتوان به جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد.
فشارهایی که پیشتر از طریق برجام نیز وارد میشد و اکنون نیز با رویه دیگری ادامه دارد. این اقدامات البته باعث شد که ایران نیز به اقتصادهای اروپایی روی بیاورد و به انتخابهایی دست بزند که شاید چندان ضرورتی نداشت.
سیاست توسعهطلبی
سیاست دیگر این کشورها، توسعهطلبی بود. بسیاری از کشورهای اسلامی، آفریقایی و ... هدف هجوم توسعهطلبانه اروپاییها و آمریکا قرار گرفتند. در این میان شاهد بودیم که در سالهای اخیر از عمق استراتژیک نفوذ آمریکاییها در عراق کاسته شده است.
همین روند بهشدت بیشتری برای کشورهای اروپایی نیز اتفاق افتاد و آنها را از منافعی که اقتصاد و نفت عراق میتوانستند به دست بیاورند تا حدود زیادی محروم ساخته است.
همچنین آمریکاییها مجبور شدند برخی از پایگاههای نظامی خود در عراق را تعطیل کنند. در پی این کاهش نفوذ، غائله کردستان عراق برنامهریزی و اجرا شد.
وقتی ارتش سوریه کمکم توازن قوا را به نفع دمشق برهم زد و مشخص شد، دمشق بازنده تحولات سوریه نیست، رفتهرفته ترکیه نیز دریافت که از جنگ در سوریه طرفی درنخواهد بست و لذا مواضع خود را در قبال دمشق تعدیل کرد.
از سوی دیگر روابط ترکیه با اتحادیه اروپایی نیز دچار چالشهایی شد و بنبست در این روابط ترکیه را دلزده کرد. همچنین کودتای نافرجام ارتش در این کشور نیز بیشازپیش سیاست غربگرایی ترکیه را کاهش داد و آنکارا را متوجه شرق کرد. درنتیجه منافع آمریکاییها بهطورکلی در منطقه به خطر افتاد.
ازاینرو پس از بین رفتن نیروهای تکفیری داعش، علم جداییطلبی در اقلیم کردستان برافراشته شد.
همزمان با کردستان، منطقه کاتالونیای اسپانیا نیز دچار بحران استقلالطلبی شد. در این منطقه نیز آمریکا سهم قابلملاحظهای در تحریک مردم داشت.
البته اسرائیل نیز در هر دو منطقه حضور و بروز داشت و جداییطلبان را تشویق میکرد.
موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد، واگذاری نقشهای جدید به برخی کشورهای خاورمیانهای ازجمله عربستان سعودی است. عربستانکه داعیه رهبری کشورهای اسلامی را دارد، تلاش خود را برای تغییر نظم خاورمیانه انجام داد.
چه در سوریه، چه در یمن، چه در عراق و چه در لبنان، سعودیها درصدد دگرگونی نظم نهادینهشده برآمدند اما موفقیت چندانی حاصل نکردند.
همزمان با ایجاد منازعه در خارج، کادر رهبری جدید عربستان پروژه اصلاحات داخلی را نیز کلید زدند. از طریق ضبط اموال شاهزادگان بخشی از کسری بودجه عربستان تأمین شد.
از سوی دیگر به نظر میرسد حکام سعودی دریافتهاند که تداوم نظام پادشاهی در این کشور با کیفیت فعلی امکانپذیر نیست ازاینرو پیش از آنکه موج اعتراضات بخواهد تغییرات را رقم بزند، این حکام میخواهند خودشان حاملان تغییر شوند.
در این میان، تکرویهای منطقه و نیز تندرویهای داخلی باعث شد، عربستان برخی از شرکای پیشین خود نظیر قطر و ترکیه را نیز از دست بدهد.
مسئله مهم دیگری که در سال 2017 رخ داد، بروز بحران میان پیونگیانگ و واشنگتن بود. در این مورد نیز عامل اقتصادی بخشی از انگیزههای آمریکاییها را تشکیل میدهد. بااینحال در بُعد سیاسی و امنیتی آمریکا موفق نشد نظم موردنظر خود را به کره شمالی دیکته کند و در سال آینده میزان باختهای واشنگتن در برابر کره شمالی بیشتر هم خواهد شد.
ارسال نظر