پلاسکو نماد حرکت بهسوی مدیریت بهینه
کارشناس مسائل استراتژیک با اشاره به درس هایی که می توان از حادثه ساختمان پلاسکو گرفت تأکید کرد باید به سمت حکومت داری بهینه در مواجهه با بحران ها حرکت کنیم.
محمودرضا امینی- خبرگزاری موج، وقتی حادثهای اتفاق میافتد، بسیاری از مسائل تحت تأثیر آن قرار میگیرد. بیشتر حوادث بحرانآفرین ازایندست هستند؛ بسیاری از چراها و اما ها و اگر ها متعلق به قبل و یا بعدازآن هستند. مانند اتفاقی که برای ساختمان پلاسکو افتاد و خسارات مالی و جانی به تعدادی از هموطنان وارد شد. سرشت حوادث بحرانآمیز اینچنین است و این موضوع محدود به حادثه فروریختن ساختمان پلاسکو نیست؛ انفجار گازی که اخیراً دریکی از شهرهای نزدیک تهران رخ داد و همچنین زلزله اخیر کرمانشاه و نیز حادثه متأثرکننده نفتکش سانچی نیز از همین منطق پیروی میکند.
اکنونکه یک سال از حادثه پلاسکو میگذرد، درسهای خوبی از آن میتوان گرفت و باید آن را به نمادی برای حرکت بهسوی مدیریت بهینه مبدل کرد.
اما متأسفانه نحوه برخورد با این حوادث و نیز مدیریت بحرانی که در هنگام بروز چنین حوادثی به کار گرفته میشود، نشان از آن دارد که آمادگی ما برای رویارویی و مدیریت بهینه بحرانها کافی نیست. همچنین زیرساختهای کافی و روزآمد نیز برای مقابله با بحرانها وجود ندارد.
از همین رو است که وقتی حادثهای رخ میدهد، همه امکانات خود را برای مدیریت صحنه به کار میگیریم، اما نتیجه مطلوبی نمیگیریم.
حکومتداری بهینه
ما باید این موضوع را با خود حل کنیم که حکومتداری و مدیریت کشور با تعارف کردن جور درنمیآید و امری ظاهری نیست.
اگرچه دموکراسی و تعامل دوجانبه حکومتها با مردم، ضرورتی انکارناپذیر برای پویایی و مانایی نظامهای سیاسی است، اما تعبیر و تفسیر از این رابطه باید هوشمندانه و جامع باشد.
درست است که باید در همه بحرانها، لحظات خطیر و همه مواقع به رأی و نظر مردم مراجعه کرد و نظامهای سیاسی انرژی خود را از مردم میگیرند، اما این امر بدین معنا نیست که مدیریت بحرانها بیاهمیت و شوخیبردار انگاشته شود.
ازاینرو باید نسبت به برخی مسائل، بسیار جدی و سختگیرانه برخورد کرد. از 20 سال پیش اعلامشده که در همین شهر تهران ساختمانهایی در مراکز شهر و تجمع وجود دارد که نیاز به بازسازی دارد، یا اصل سازه مقاوم نیست و یا الزامات ایمنی در آن پیشبینینشده است.
یا از سوی دیگر الزامات کاری حرفهای و نرمافزاری نیز در خصوص بسیاری از مشاغل از سالها پیش رعایت نمیشده است؛ مثلاً کارکنان و کارگران بسیاری از مشاغل از حداقلهای بیمهای نیز برخوردار نیستند.
در مواجهه با بحرانها، یک رویکرد این است که از موضوع فرار کنیم و با بیان کلیات سعی در تغییر سطح مشکل داشته باشیم و ضعف موجود را نپذیریم. رویکرد مقابل اما این است که ضعفهای موجود در ساختارهای مختلف شناسایی شود و مرحلهبهمرحله از تغییر و ایجاد زیرساختهای قانونی لازم گرفته تا اجرای بدون تنازل قوانین ایمنی و پیشگیرانه بهطورجدی در دستور کار قرار گیرد.
حادثه پلاسکو نیز یکی از این موارد بود. دستگاههای متعددی دراینباره تذکراتی داده بودند ولی به هشدارهای مختلف بیتوجهی میشده است. مسئولیتها در مورد حادثه پلاسکو متفاوت است؛ از مالک ساختمان گرفته تا دستگاه جواز دهنده، نهاد مسئول نظارت بر بیمه شدن کارگران و حتی نهادی که باید بر مسائل ایمنی ساختمان نظارت میکردهاند در این خصوص به طرق متفاوتی مسئولیت دارند و باید جوابگو باشند.
از سوی دیگر بسیاری از قولهایی که پس از حادثه به کارفرمایان و کارگران حادثهدیده داده شد، هنوز جامه عمل نپوشیده است.
کسبوکار عدهای از هموطنان از میان رفت، کارگران زیادی بیکار شدند. وعده پرداخت وام برای بازسازی فعالیتها به کسبه پلاسکو داده شد اما عملاً اقدام ملموسی در این راستا انجامنشده است.
وعده داده شد ساختمان جدید سریعاً ساخته شود ولی ساخت مجدد ساختمان هم با مشکلات زیادی روبهرو است.
ساختمانهای مشابه پلاسکو که اتفاقاً در نزدیکی محل همین ساختمان هم کم نیستند چه زمانی بهینهسازی میشوند؟
مسئولیتهای هر یک از نهادهای باید برای جلوگیری از بحرانهای مشابه مشخص شود؛ کدام نهاد اجازه میدهد یک واحد اقتصادی حداقلهای سختافزاری و نرمافزاری را نداشته باشد؟ کدام نهاد اجازه میدهد، گروهی از کارگران بدون داشتن حق بیمه مشغول کار باشند؟ کدام ناظر اجازه میدهد ساختمانها به نحوی ساخته شوند که در مواقع بحران، گروهی از مردم درون آنها محاصره شوند؟
لزوم آموزش مردم
سوی دیگر این حادثه نیز، آموزش مردم است. به جد لازم است مردم را برای لحظات بحرانی آموزش داد. گروههای مختلف مردم نیز در چنین مواقعی معمولاً تمایل به کمک و یاریرساندن دارند، اما به دلیل اینکه نمیدانند چگونه و از چه راهی باید بحران را مدیریت کنند، نهتنها ناتوان باقی میمانند، بلکه به تماشاچی و حتی مزاحم مبدل میشوند.
ازاینرو فرهنگسازی مردم نیز امر بسیار مهمی است. به یاد داریم که در حین عملیات خاموش کردن آتش ساختمان پلاسکو و حتی پس از فروریختن ساختمان، بسیاری از اطلاعیههای مسئولان دایر بر این درخواست از مردم بود که از محل حادثه دور شوند.
اما اگر آموزش لازم وجود داشت، مردم میتوانستند با تشکیل چند حلقه از افراد داوطلب برای ورود بهموقع به ساختمان و تخلیه آن استفاده کنند و یا دیگر مسائل را مدیریت کنند.
این در حالی است که میبینیم زیرساختهای لازم برای آموزش داوطلبان وجود ندارد و از الزامات این است که چنین ساختارهایی ایجاد شود. چه سازمانهایی مانند آتشنشانی و چه نهادهای پزشکی و بالینی باید چنین آموزشهایی را آغاز کنند.
ارسال نظر