سخنان تامل برانگیز سید حسن نصرالله در جمع ایرانیان لبنان
قبل از پیروزی انقلاب، شیعیان لبنان مظلوم، محروم و بیپناه و بدون حامی بودند !!
خبرگزاری موج: حسن نصرالله در سخنانی بیان کرد؛ فرانسه به مسیحیان کمک میکرد و مسیحیها فرانسه را امالحنونه [مادر مهربان] لقب میدهند، روسیه از ارتدوکسها حمایت میکردند و انگلیس از دروزیها، سنیها توسط سعودی و مصر حمایت میشدند.
اما شیعه هیچ حامی نداشت و از صفوی تا پهلوی هم حامی شیعیان نبودند و در معادلات داخلی لبنان در حاشیه بودند و در همه زمینههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بیسواد و فقیر بودند.
در کتابی خواندم که علامه سید شرفالدین بزرگ مرجع شیعه قصد داشت که یک مدرسه ابتدایی برای شیعیان لبنان بنا کند، حدود چهل تن از علما را جمع کرد و نامهای به رئیسجمهور نوشتند که مجوز ساخت یک مدرسه را بگیرند، چهل فقیه نتوانستند نه پولی جمع کنند و نه یک مجوز مدرسه بگیرند.
شیخ محمد جواد مغنیه، از اقوام شهید حاج عماد، که سی سال پیش فوت کرد در کتاب خاطرات خودش مینویسد که
در زمستان سه روز غذا نداشتم و امکان گرمایش هم نداشتم !! پای پیاده از صور به بیروت آمدم و پولی جمع کردم و برای تحصیل به نجف رفتم.
وضعیت شیعیان اینگونه بود.
روستاهای شیعیان نزدیک مرز رژیم غاصب صهیونیستی است، پس از ۱۹۴۸ و تشکیل رژیم غاصب اسرائیلیها هرگاه میخواستند وارد لبنان میشدند هرکاری میخواستند میکردند. هیچکس جلودار آنها نبود و مردم فرار میکردند و حامی نداشتند. به تدریج کوچ کردند و ناحیه جنوبی لبنان با یک میلیون نفر جمعیت شکل گرفت.
تنها امید ما امام موسی صدر بود که از قم آمده بود و هیچکس از او پشتیبانی نمیکرد، حتی علمای لبنان که قائل به جدایی دین از سیاست بودند میگفتند، شما ایرانی هستید، ایشان شیعیان را بیدار کرد شیعیان اصلا اعتماد به نفس نداشتند، خودباوری نداشتند همانطور که در انتخابات میگویید "میتوانیم" [خنده حضار] در اینجا همیشه عثمانیها، ابنتیمیه و عباسیها حکومت میکردند، شیعه نمیتوانستند اظهار کنند که شیعه هستند، خون آنها حلال بود.
لذا بسیاری از شیعیان سنی شدند، طرابلس ۱۰۰ سال قبل همهاش شیعه بود، شهر صیدا اکثرش شیعه بود، الآن سنی است. شهر جزین شهید اول عالم جبل لبنان از آنجا بود وقتی دختر شهید اول فوت کرد، ۷۰ فقیه شیعه بر جنازه او نماز خواندند، اکنون جزین مسیحینشین است، تعدادی از سادات، مسیحی یا سنی شدند.
خود مسیحیان میگویند ما سادات و از فرزندان علیبنابیطالب هستیم. میشل عون مسیحی رئیسجمهور فعلی سید است از فرزندان امیرالمومنین است، تاریخ ما این گونه بود، بعد از انقلاب ایران شرایط منطقه فرق کرد، وضعیت ماهم متفاوت شد، ممکن است بگویند ما رهبری امام را ترویج کردیم، تا قبل از انقلاب و شهادت سید مصطفی خمینی ره هیچ خبری نبود، پس از شهادت سید مصطفی، امام ره را شناختیم، حضرت امام، مانند خورشید بود هیچکس نمیتواند بگوید من خورشید را معرفی کردم. مردم خودشان، بدون واسطه جذب خورشید شدند ، حتی علمایی که در دل خود ما را قبول نداشتند، امام را تایید کردند، امام محمد باقر صدر، نقش زیادی در تاریخ مرجعیت شیعه داشت، شهید صدر خیلی به امام ره کمک کرد. ما با انقلاب متولد شدیم، ما موجودیت و حیات خود را با انقلاب بدست آوردیم !!
مهمترین نمونه تجربه ولایتفقیه، در خارج از کشور در لبنان به دست آمد، اگر الآن عزیز، کریم و زنده هستیم، حیات داریم؛ نه به خاطر سلاح یا پول و کمکهای ایران است، بلکه به خاطر عمل به اعتقاد به ولایت فقیه است.
اصل ولایتفقیه !! مسببالاسباب و علةالعلل میباشد . شیعیان از کشورهای مختلف میآمدند از تشکیلات، ساختار و بدنه حزبالله، تجربه ما سوال میکردند که چگونه حزبالله شدیم؟ و به آنها میگفتم: اینها جسم و بدنه حزبالله است، از روح حزبالله سوال کنید و آن اعتقاد به ولایتفقیه است، اعتقاد ما به ولایتفقیه با بسیاری از ایرانیها که ولایت را قبول دارند، فرق میکند !!
اعتقاد ما قویتر است. من چند مرحله برای اعتقاد به ولایتفقیه قائلم:
ما معتقدیم اطاعت از ولیفقیه مانند اطاعت از معصوم است !!
ما اعتقاد داریم اگر ولیفقیه فرمود:
پیشنهاد و نظر من این است [امر نکرد] ما باید اطاعت کنیم [در ایران می گویند ایشان دستور نداند پیشنهاد کردند]
ما بالاتر از قانوناساسی به ایشان اعتقاد داریم !!
[برخی میگویند در قالب قانوناساسی] ایشان میگویند بهتر است اینگونه عمل کنید، ما این نظر را تکلیف و واجب میدانیم.
ما در لبنان وقتی در شورای حزبالله بحث میکنیم اگر احتمال بدهیم اینکار را بکنیم، حضرت آقا ناراحت میشوند ... بدان عمل نمیکنیم !!! اگر احتمال بدهیم خوشحال میشوند بدان عمل میکنیم
ارسال نظر