مبنای مذاکره ایران با آمریکا اقتصادی است / اعضای تیم مذاکره کننده باید فعال اقتصادی باشند
خاستگاه اصلی و مهم جمهوری اسلامی ایران در مذاکره با آمریکا، اقتصادی است و در این شرایط اعضا تیم مذاکره کننده باید شامل مدیران، تجار و فعالان اقتصادی باشند.

دکتر محمود رضا امینی، خبرگزاری موج؛ ترامپ مرحله دوم با مرحله اول کاملاً متفاوت است اما این بدان معنا نیست که رفتار و تفکرات ترامپ تغییر یافته است بلکه به این معنی است که زمان و موارد اثرگذار در چالشهای داخلی و بین المللی آمریکا تغییر کردند. ترامپ در این مرحله با مسائل جدیدی مواجه است لذا کنشگری سابق را ندارد. تجربه ترامپ و هزینه اقداماتش در دوره اول، او را به این واقعیت رساند که اکنون با هزینه کمتر اقداماتی با اثربخش بیشتری انجام دهد. از جمله مسائلی که میتواند در کنشگری آمریکا مسئله مهمی باشد توافق با جمهوری اسلامی ایران و تعیین تکلیف برجام است.
ترامپ به برجام معتقد نبود و توافق را پاره کرد؛ بعید میدانم در این تفکر تغییری حاصل شده باشد. از طرفی در جمهوری اسلامی دو دیدگاه در خصوص توافق و مذاکره مطرح است: یکی آنکه گروهی اصل برجام را قبول ندارند. آنها تأکید دارند توافق و مذاکره در چارچوب شرایط چندگانه هبری انجام نشد و در نهایت توافق یک طرفهای به دست آمد. از سویی طرفداران برجام هم توافق محکمی در دست ندارند. بر این اساس جمهوری اسلامی در بحث مذاکره با آمریکا چالش جدی دارد یکی مربوط به شخص ترامپ است که رسماً گفته بود دستور قتل سردار سلیمانی را دادم و از این بابت خوشحالم. بنابراین ترامپ از دید ما یک قاتل است و حق خودمان میدانیم تا این مسئله را جبران کنیم. مسئله دوم انتقال پیام ترامپ توسط نخست وزیر ژاپن به رهبری بود که در آن دوران، رهبری آن را نپذیرفتند.
از سویی واقعیت این است که آیا ما الزاماً بایستی با ترامپ باید گفتگو کنیم یا این گفتگوها بین دوکشور آمریکا و ایران است؟ در افکار سیاسی جهان مسئله هستهای ایران و حمایتش از مقاومت یکی از مسائل مهم در معادلات آمریکاست پس دو طرف اگر بخواهند با مسامحه تصمیم به مذاکره بگیرند این به معنای مذاکره بین دو کشور است و اگر منافع جمهوری اسلامی اقتضا کند این مذاکره باید با تببین منافع باید انجام شود.
اگر توافق بخواهد به اندازه برجام یک طرفه باشد، زیان انباشته است. من معتقدم خاستگاههای مهم ما نسبت به مذاکره با آمریکا اقتصادی است. ولی خاستگاههای آمریکا سیاسی است. بنابراین باید اول ترازی در موضوع مورد گفتگو صورت بگیرد. متغیرهای مورد بحث باید روشن باشند. برای مثال اگر بحث بر سر غنیسازی هستهای است و قرار است درصد غنی سازی کاهش یابد، این روند باید به صورت جز به جز مشخص باشد و خسارات و منافع ما در آن تبیین شود. در واقع گام به گام با دریافت تضمین، مذاکره را جلو ببریم.
در این بین ما نباید درگیر بازی حقوقی آمریکا شویم. به این معنا که اختلاف بین قوانین بینالمللی و قوانین داخلی آن، روند گفتگوها را تحت تاثیر قرار دهد. از این رو ما اعتقاد داریم امکان مذاکره با آمریکا وجود دارد ولی باید سه اصل عزت حکمت و مصلحت در آن رعایت شود. باید در هر امتیازی که میدهیم بابتش تضمین بگیریم. امتیاز نباید کلی باشد بلکه لازم است قابلیت اندازهگیری داشته باشد. نکته دیگر اینکه مذاکره کنندگان باید اقتصادی باشند، چون مبنای گفتگوهای ما با آمریکا اقتصادیست. کسانی مانند ظریف که تفکر اقتصادی و حقوقی ندارند نباید در این گفتگوها حضور داشته باشند. تیم مذاکره کننده ما را باید مسئولین اقتصادی به ویژه بازرگانان و تجار تشکیل دهند. مسئله بعدی اینکه باور داشته باشیم ما هم داشتههایی داریم که قابل عرضه است در حال حاضر ما عضو بریکس و شانگهای هستیم که این به معنای داشتن یک عقبه اقتصادی است.
با چنین شرایطی میتوانیم وارد مذاکره با آمریکا شویم. در این راستا تحریمها مشکل ما با آمریکاست ولی این تفکر که آب و نان ما وابسته به مذاکره است، درست نیست. از سویی تمام این موارد نافی مجرم بودن ترامپ نیست بلکه حتی مذاکره به معنای نفی باور آمریکای مقتدر است. در این شرایط میتوانیم توافقی با آمریکا داشته باشیم. ولی متاسفم که بگویم کسانی هستند که در حال حاضر عطش مذاکره دارند و سعی دارند توافق با آمریکا را به هر طریقی پیش ببرند. این افراد کاری غیر از مذاکره ندارند. در سابقه این کشور برخی مذاکره کنندگان به نمایندگی جمهوری اسلامی مذاکره نمیکردند و درخواستگاه طرف مقابل گفتگو میکردند.
این در شرایطی است که آمریکا نشان داده نه تنها به جمهوری اسلامی بلکه به ایران هم هرگز توجه و عنایتی نداشته است. حتی در دوره پهلوی دوم هم آمریکا به نحوی ایران را تحریم کرده بود. امروزه برخی افراد که به عنوان صاحب نظر حرف میزنند واداده و ترسیده اند. آنها اسرائیل را قدرت برتری میدانند که به اهدافش دست یافته است اما وضعیت جمهوری اسلامی به اندازه ای مقتدرانه است که در این دوره تاریخی قدرتی مانند روسیه تلاش میکند معادلاتش را به کمک ما حل کند. این موید اقتدار ماست و هرچه حساب ما قویتر باشد توان مذاکراتی ما بیشتر میشود. اما مذاکره کننده واداده و ترسیده با دست پر هم خالی برمیگردد.
ارسال نظر